تبیان، دستیار زندگی
بعضى معتقدند این نامگذارى به خاطر آن است كه او به شرق و غرب عالم رسید كه عرب از آن تعبیر به قرنى الشمس (دو شاخ آفتاب) مى ‏كند. بعضى دیگر معتقدند كه این نام به خاطر این بود كه دو قرن زندگى یا حكومت كرد و در اینكه مقدار قرن چه اندازه است، نیز نظرات متفاوتى
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نخستین برنامه ذوالقرنین، مبارزه با ظلم بود!

فیلم ذوالقرنین

نخستین برنامه قرآن در ارتباط با ذوالقرنین، مبارزه با ظلم است که این نشان دهنده اهمیت ظلم ستیزی در رابطه با اجرای عدالت اجتماعی است. برای اجرای شایسته و فراگیر عدالت اجتماعی و فردی، باید نظام دادگستر در بخش های قانونگذاری، اجرا و داوری از کارگزارانی شایسته برخوردار باشد تا بتواند در راستای تحقق عدالت گام بردارد و این مجموعه دادگری نظام را تحقق خواهد بخشید.


پیش از دین اسلام، علمای یهود تا حدودی شناختی درباره ذوالقرنین داشتند، اما قرآن او را این گونه معرفی می کند: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْرًا* إِنّا مَکَّنّا لَهُ فِی اْلأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ سَبَبًا* فَأَتْبَعَ سَبَبًا ؛ و از تو درباره «ذو القرنین» می‏ پرسند؛ بگو: به زودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد . ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم؛ و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم. او از این اسباب، پیروی (و استفاده) کرد».1

به کارگیری درست و به جا از نعمت های الهی، نشانه خردمندی و پارسایی و موجب ادامه عنایات الهی است که این شکر خدای سبحان است.

قرآن در ادامه می فرماید: «حَتّی إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْمًا قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمّا أَنْ تَتَّخِذَ فیهِمْ حُسْنًا ؛ تا به غروبگاه آفتاب رسید؛ (در آن جا) احساس کرد (و در نظرش مجسّم شد) که خورشید در چشمه تیره و گل‏آلودی فرو می ‏رود؛ و در آن جا قومی را یافت؛ گفتیم: ای ذو القرنین! آیا می ‏خواهی (آنان) را مجازات کنی ، و یا روش نیکویی در مورد آن ها انتخاب نمایی؟».2

داشتن شناخت صحیح از جامعه از ویژگی های خردمند دادگر است تا به درستی و همه جانبه فرمانروایی و داوری کند. با خدا بودن ، آدمی را به مرحله ای می رساند که به مقام «قلنا یا ...» برسد که در پرتو آن می تواند از الهام های الهی در اندیشه و عمل خود بهره مند شود. در چنین صورتی است که می تواند ارتباطی نیکو و شایسته با مردم داشته باشد وبر قلب ها حکومت کرده و آن ها را به عمل صالح و عمل نیکو بخواند.

ذوالقرنین در جواب می فرماید:« قالَ أَمّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلی رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذابًا نُکْرًا ؛ گفت: اما کسی را که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد؛ سپس به سوی پروردگارش بازمی‏گردد، و خدا او را مجازات شدیدی خواهد کرد».3

ارتباط بین ظلم ستیزی و اجرای عدالت اجتماعی

نخستین برنامه قرآن در ارتباط با ذوالقرنین، مبارزه با ظلم است که این نشان دهنده اهمیت ظلم ستیزی در رابطه با اجرای عدالت اجتماعی است. برای اجرای شایسته و فراگیر عدالت اجتماعی و فردی، باید نظام دادگستر در بخش های قانونگذاری، اجرا و داوری از کارگزارانی شایسته برخوردار باشد تا بتواند در راستای تحقق عدالت گام بردارد و این مجموعه دادگری نظام را تحقق خواهد بخشید.

قرآن در ادامه داستان ذوالقرنین می فرماید: «ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا* حَتّی إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلی قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْرًا ؛ سپس (بار دیگر) از اسبابی (که در اختیار داشت) بهره گرفت تا به خاستگاه خورشید رسید؛ (در آن جا) دید خورشید بر جمعیّتی طلوع می‏کند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششی برای آن ها قرار نداده بودیم (و هیچ گونه سایبانی نداشتند)».4

ذوالقرنین در قرآن

آنچه از این فرمایش قرآن به دست می آید، حاکی از این است که باید به منطقه های محروم توجه اساسی شود و در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، تربیتی و اجتماعی به طور هماهنگ به اجرای طرح ها اساسی و زیرساختی پرداخت. همچنین حضور فرمانروای فرزانه الهی در میان مردم، به ویژه محرومان و مشاهده وضعیت زندگی آنان و دیدار با آنان، نشان از شایستگی، مردمی بودن و همدردی با محرومان است. ذوالقرنین نیز فرمانروایی فرزانه و الهی بود و قرآن نیز این امر را تأیید کرده است: «کَذلِکَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْرًا ؛ (آری) اینچنین بود (کار ذوالقرنین)! و ما بخوبی از امکاناتی که نزد او بود، آگاه بودیم».5

انسان در محضر الهی است ، باید ادب حضور در این محضر شریف، در عمل جلوه کند. ارزش انسان به آن است که باوری قوی به حضور در پیشگاه خداوند سبحان داشته باشد و همواره بر این باور بیاندیشد و عمل کند که لازمه این هدایت و عنایت خاص، عبودیت و تقوای ویژه است.6

قرآن در ادامه داستان ذوالقرنین می فرماید: « ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا* حتّی إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْمًا لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً* قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی اْلأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا* قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْمًا ؛ (باز) از اسباب مهمّی (که در اختیار داشت) استفاده کرد. (و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید؛ و در کنار آن دو (کوه) قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی ‏فهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود). (آن گروه به او) گفتند: «ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‏ کنند؛ آیا ممکن است ما هزینه ‏ای برای تو قرار دهیم، که میان ما و آن ها سدّی ایجاد کنی؟». (ذوالقرنین) گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می ‏کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آن ها سدّ محکمی قرار دهم».7

انسان در محضر الهی است ، باید ادب حضور در این محضر شریف، در عمل جلوه کند. ارزش انسان به آن است که باوری قوی به حضور در پیشگاه خداوند سبحان داشته باشد و همواره بر این باور بیاندیشد و عمل کند که لازمه این هدایت و عنایت خاص، عبودیت و تقوای ویژه است

ویژگی ارزنده زمامدار خردمند چیست ؟

از برجستگی های زمامدار خردمند، اهمیت دادن به پیشنهادهای مفید مردم است که خود باعث حضور فعال و سازنده مردم در صحنه می باشد. ذوالقرنین از مردم درخواست کرد که او را به نیروی کار و امکانات مورد نیاز، او را یاری دهند که این امر نشان دهنده اهمیت حضور مردم در صحنه های تلاش و سازندگی و نشان از اهمیت به کارگیری توان مردمی و بهره گیری از امکانات است.

ذوالقرنین

آنگاه قرآن ادامه سرگذشت ذوالقرنین را این گونه بیان می کند: «آتُونی زُبَرَ الْحَدیدِ حَتّی إِذا ساوی بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قالَ انْفُخُوا حَتّی إِذا جَعَلَهُ نارًا قالَ آتُونی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا* فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْبًا* قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبّی فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبّی جَعَلَهُ دَکّاءَ وَ کانَ وَعْدُ رَبّی حَقًّا ؛  قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید (و آن ها را روی هم بچینید)! تا وقتی که کاملاً میان دو کوه را پوشانید، گفت: (در اطراف آن آتش بیافروزید، و) در آن بدمید!» (آن ها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: (اکنون) مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم.(سرانجام چنان سدّ نیرومندی ساخت) که آن ها [= طایفه یأجوج و مأجوج] قادر نبودند از آن بالا روند؛ و نمی‏ توانستند نقبی در آن ایجاد کنند. (آنگاه) گفت: این از رحمت پروردگار من است! امّا هنگامی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم می‏ کوبد؛ و وعده پروردگارم حق است».8

ذوالقرنین در سازندگی از رحمت پروردگار، وعده الهی و برپایی قیامت سخن گفت و مردم را ارشاد و راهنمایی کرد. این شیوه ذوالقرنین می تواند الگویی شایسته و نیکو برای همه زمامداران در همه عصرها و زمان ها باشد.

چرا ذوالقرنین؟

بعضى معتقدند این نامگذارى به خاطر آن است كه او به شرق و غرب عالم رسید كه عرب از آن تعبیر به قرنى الشمس (دو شاخ آفتاب) مى ‏كند. بعضى دیگر معتقدند كه این نام به خاطر این بود كه دو قرن زندگى یا حكومت كرد و در اینكه مقدار قرن چه اندازه است، نیز نظرات متفاوتى دارند. همچنین بعضى مى‏ گویند در دو طرف سر او برآمدگى مخصوصى بود و به خاطر آن به ذوالقرنین معروف شد و بعضى نیز بر این عقیده ‏اند كه تاج مخصوص او داراى دو شاخك بود.

او كسى بود كه قبل از نزول قرآن نامش در میان جمعى از مردم شهرت داشت و از این رو قریش یا یهود از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره او سؤال كردند

از قرآن مجید به خوبى استفاده مى ‏شود كه ذوالقرنین داراى صفات ممتازى بود:

1. خداوند اسباب پیروزی ها را در اختیار او قرار داد.

2. او سه لشگركشى مهم داشت:نخست به غرب، سپس به شرق و سرانجام به منطقه‏ اى كه در آنجا یك تنگه كوهستانى وجود داشت و در هر یك از این سفرها با اقوامى برخورد كرد كه شرح صفات آن ها در تفسیر آیات و در تفسیرهای مختلف آمده و در این مجال کوتاه نمی توانیم به همه آن ها بپردازیم.

3. او مرد مؤمن، موحد و مهربانى بود و از طریق عدل و داد منحرف نمى‏ شد؛ به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود. او یار نیكوكاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود و به مال و ثروت دنیا علاقه ‏اى نداشت.

4. او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.

5. او سازنده یكى از مهم ترین و نیرومندترین سدهاست؛ سدى كه در آن به جاى آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد (و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به كار رفته باشد، تحت الشعاع این فلزات بود) و هدف او از ساختن این سد كمك به گروهى مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است.

6. او كسى بود كه قبل از نزول قرآن نامش در میان جمعى از مردم شهرت داشت و از این رو قریش یا یهود از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره او سؤال كردند.

زهرا رضائیان

بخش قرآن تبیان


پی نوشت  ها:

1. کهف: 85-83.

2. همان: 86.

3. همان: 87.

4. همان: 90-89.

5. همان: 91.

6. همان: 95-92.

7. همان: 98-96.

8. تفسیر نمونه، ج‏12، ص 545.