جذابیتهای پنهان برنامههای زنده تلویزیون
بخشی از جذابیت یك برنامه زنده به اتفاقات غیرقابل پیشبینی و ناگهانیاش برمیگردد
برنامههای زنده كه در زیرمجموعه ژورنالیسم تلویزیونی قرار میگیرند جزو جذابترین و پرطرفدارترین برنامههای سیما هستند.

در برنامههای زنده بیننده امكان یك ارتباط بیواسطه را با مهمانان و مجریان ظاهر شده در قاب تلویزیون پیدا میكند. در این ارتباط زنده هر لحظه ممكن است حرفی پیشبینی نشده گفته شود.
مجریان همواره با اعلام ساعت نشان میدهند كه همه چیز در لحظه اتفاق میافتد و هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست. بینندگان نیز مطمئن هستند كه اظهارنظرها زیر تیغ ممیزی نمیروند و حضار در فضایی آزاد افكار و نظراتشان را بیان میكنند. این شیوه اجرا از سویی هیجان و جذابیت برنامه را بالا میبرد، اما از دیگر سو مسوولیت برنامهسازان را هم سنگینتر میكند. آنها باید مراقب باشند كه در این برنامهها اصول اخلاقی، قانونی، اعتقادی و عرفی پذیرفتهشده خدشهدار نشود. در برنامههای زنده بعضا حرفهای حساسیت برانگیزی گفته میشود كه نارضایتی بخشی از مخاطبان را به دنبال دارد. اتفاقات اخیر برنامه 7 نشان داد كه یك حركت اشتباه تا چه اندازه میتواند حساسیتبرانگیز باشد.
برخی از سایتهای اینترنتی پیشنهاد كردند كه اجرای زنده 7 منتفی شود و برنامه به صورت ضبطی و تولیدی به روی آنتن برود. این پیشنهاد واكنش منفی مخاطبان و البته معاون سیما را در پی داشت. مدیران سیما بر این نكته تاكید كردند كه سیاست تلویزیون توسعه كمی و كیفی برنامههای زنده است و اگر پخش زنده برنامهها متوقف شود، از جذابیت تولیدات سیما كاسته میشود. البته همین مدیران تاكید كردند كه برنامههای زنده باید در چارچوب مسوولیت اجتماعی یك رسانه حركت كنند. در این گزارش سراغ 3 صاحبنظر رفتیم و نظر آنها را درباره بایدها و نبایدهای برنامههای زنده جویا شدیم.
اتفاقات غیرقابل پیشبینی، برنامه زنده را جذابتر میكنند
سعید بشیری، تجربه زیادی در تهیه برنامههای زنده دارد. شاخصترین برنامههایی كه او تهیه كرده دو قدم مانده به صبح و دور میز شب نام دارد كه به صورت شبانه از شبكه 4 سیما پخش میشد. او در ابتدا توضیح میدهد كه هر رسانهای در هر نقطهای از جهان محدودیتهای خودش را دارد.
این تهیهكننده با بیان این كه بخشی از جذابیت برنامه زنده به اتفاقات غیر قابل پیشبینی و ناگهانیاش برمیگردد، اظهار میدارد: بینندگان پای تلویزیون مینشینند و برنامههای زنده را دنبال میكنند. آنها منتظرند كه شاید مهمانهای برنامه حرف ناگفتهای بگویند و حرف قشنگی بزنند. البته منظور من از حرف ناگفته حرف سیاسی نیست. منظورم اتفاقات ناگهانی است كه برنامه را مهیج میكنند مثل اتفاقات برنامه 90.
او از تجربههای خودش در تهیه برنامههای زنده میگوید و تعریف میكند: برای خود من چندبار این اتفاق افتاد كه مهمانها حرفهای غیرمتعارف بزنند، اما خیلی جدی نبود. من چند هزار ساعت برنامه زنده در حوزه فرهنگ و هنر ساختهام. سه چهار مورد پیش آمده كه این اتفاق بیفتد. بعضی از آدمها كه تعدادشان اندك است در برنامههای زنده بعضا حرفهایی میزنند كه قابل پخش نیست.
قطع برنامه زنده شیوه درستی نیست
بشیری در پاسخ به این سوال كه در انتخاب مهمانهای برنامههای زنده چه نكاتی باید رعایت شود، میگوید: مواضع برخی آدمها مشخص است. نگاهی كه آنها دارند با نگاهی كه رسانه دارد یكی نیست. هر جامعه و هر رسانهای یك اهداف و سیاستها و خط قرمزهایی دارد. باید آدمها جوری انتخاب شوند كه وقتی میآیند ما دغدغه و نگرانی نداشته باشیم. یعنی چارچوب حرفهایشان قابل قبول باشد. البته این نكته به این معنا نیست كه یك نفر خیلی دست به عصا حركت كند. طبیعتا نمیشود به مهمانها گفت اگر میآیید این حرفها را بزنید و این حرفها را نزنید.
بیننده نباید این طور برداشت كند كه مهمان دارد در یك چارچوب مشخص حرف میزند و حرفهایش قابل پیشبینی است.
حاشیههای برنامههای زنده بزرگنمایی میشود
از این تهیهكننده میپرسم وقتی در یك برنامه زنده حرف نامتعارفی زده میشود، دستاندركاران برنامه باید چه واكنشی نشان بدهند. او پاسخ میدهد: وقتی چنین اتفاقی میافتد قطع برنامه شیوه درستی نیست. در این لحظات كارشناس و مجری برنامه باید موضوع را جمع كنند. البته در این جور مواقع یك مقدار جنجالها و شایعههای دیگران باعث میشود كه این اتفاقات بزرگنمایی شود. چون یك عده سریع بلوتوث درست میكنند یا این كه بخشهایی از برنامه زنده را در اینترنت میگذارند.
زمانی كه حرفهای حساسیتبرانگیز زده میشود یك مجری نباید بحث را شخصی كند. باید قضاوت را به عهده مردم بگذارد. نباید بی جهت سرخ و سفید شود و دست و پایش را گم كند.
او خاطره جالبی در این باره تعریف میكند: ما در برنامهمان یك مهمانی داشتیم كه داشت درباره یك موضوع خط قرمزی صحبت میكرد. در همان برنامه به طور واقعا ناگهانی اتاق فرمان دچار مشكل فنی شد و صفحه تلویزیون چند لحظه سیاه شد. بعدها آنهایی كه برنامه را دیدند همه این اتفاقات را به هم وصل كردند. گفتند چون آن حرف زده شده برنامهشان قطع شده است. در صورتی كه این اتفاقها هیچ ربطی به هم نداشتند.
از او میپرسم واكنش سازمان صدا و سیما به اتفاقات برنامه شما چه بود؟ او میگوید: مسوولان سازمان واقعا با سعهصدر برخورد كردند. فقط یك تذكر ساده دادند و گفتند در برنامه شما این حرفها گفته شده است. ما به هیچ وجه به آن آدم مراجعه نكردیم كه بگوییم چرا این حرف را زدی. اما از آن به بعد حواسمان را بیشتر جمع كردیم.
خود مجریها هم مقصرند
احسان كرمی از مجریان رادیو و تلویزیون است كه تاكنون برنامههای زنده نقره و تصویر زندگی را اجرا كرده است. او بخشی از مشكلاتی كه برای برنامههای زنده پیش میآید را متوجه مجریان میداند و میگوید: در یكسری از برنامههای زنده خود مجریها بحث را به سمت حرفهای ناسالم میبرند. در یكی از برنامهها كارشناس سعی میكرد بحث را به زور چالشی كند. یك بخش ماجرا به خود مجریها و كارشناسها برمیگردد. آنها بعضا دوست دارند كه حرف عجیب و غریب زده شود.
او درباره حساسیتهایی كه در رسانه ملی وجود دارد، تصریح میكند: ما یك سری واقعیتهای اجتماعی و تاریخی داریم كه مدیران میانی روی آنها حساسیتهای نابجا دارند. ما باید دایره بحثها را بازتر كنیم تا خیلی حرفها زده شود. سازمان صدا و سیما متعلق به بیش از 70 میلیون نفر است. اما در عین حال خط قرمزهای درستی داریم كه نباید از آنها رد شویم.
مجری نباید بحث را شخصی كند
احسان كرمی: زمانی كه حرفهای حساسیتبرانگیز زده میشود یك مجری نباید بحث را شخصی كند. باید قضاوت را به عهده مردم بگذارد. نباید بیجهت سرخ و سفید شود و دست و پایش را گم كند
احسان كرمی با بیان این كه خودش بارها در این موقعیت قرار گرفته است، میگوید: ممكن است مهمانی بیاید و حرفهایی بزند كه در چارچوب قواعد صدا و سیما و ارزشهای پذیرفتهشده برای مردم نباشد. منظور من ارزشهای اكثریت مردم است نه همه مردم. این مساله اتفاق عجیبی نیست. در تمام برنامههای زنده دنیا حرفهای عجیب و ناپسند زده میشود. رسانهها باید كار خودشان را انجام دهند. اخبار هم هیچوقت پشت ابر سانسور مخفی نمیماند. مجری باید پاسخی بدهد كه شخصی نباشد. باید حاضر جواب باشد. اگر جوابی در آستین ندارد نباید متقابلا به مهمانش توهین كند. از این مجری میپرسم آیا میشود در جهت پیشگیری اقدامی انجام داد و مثلا از مهمان برنامه خواست كه به موضوعاتی خاص اشاره نكند؟
كرمی پاسخ میدهد: در شان خیلی از مهمانها نیست كه ما به آنها از قبلش بگوییم این حرف را بزن و این حرف را نزن. یك مهمان میآید و نظراتش را میگوید. وقتی بحث به جاهای باریك كشیده میشود مجری باید صادقانه بگوید این نظر شماست و احتمالا خیلی از مردم آن را قبول ندارند. این واكنش نشان میدهد كه سازمان صدا و سیما سازمان بستهای نیست. آرای مختلفی میتواند در این سازمان مطرح شود. بحثهای سازمان یك بعدی نیست.
مجری برنامه نقره ادامه میدهد: اگر مهمان را عصبی كنی او از كوره در میرود. ما باید احترام مهمانهایمان را حفظ كنیم. وقتی مجری به مهمانش احترام نگذارد مهمان هم عصبانی میشود و احتمالا حرفهای ناجور میزند. احسان كرمی 2 حالت متفاوت را در نظر میگیرد. این كه مهمان به مجری توهین كند و بالعكس.
او هر یك از این دو حالت را بررسی میكند و توضیح میدهد: مجری یا كارشناسی كه به مهمانش توهین میكند در سازمان صدا و سیما نباید جایی داشته باشد. اگر مجری از مهمان توهین میشنود وظیفهاش این است كه سعه صدر نشان بدهد. مجری نماینده سازمان و مردم است. باید از خودش شخصیتی بروز بدهد كه در شان هر دوی اینها باشد. اگر غیر این باشد آن فرد جایی در سازمان ندارد.
ضرورت توجه به مسوولیت اجتماعی
دكتر مسعودامیر مظاهری، عضو هیات علمی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد تهران با اشاره به حساسیتها و بایدها و نبایدهای برنامههای زنده میگوید: یكی از مسائلی كه رسانههای ما خیلی باید به آن توجه كنند مقولهای با عنوان مسوولیت اجتماعی است. رسانههای ما از یك فرصت و تریبونی برای اطلاعرسانی و هدایت افكار عمومی برخوردار هستند. یك رسانه همگانی برای این كه بخواهد جایگاه و منزلت خودش را به دست بیاورد نیازمند این است كه در چارچوب مسوولیتهای اجتماعی خودش عمل كند. برای حركت در این مسیر با یك سری منافع عمومی و ملی روبهرو هستیم. هر جامعهای خطوط قرمزی دارد كه رسانهها نباید از آن عبور كنند.
این جامعهشناس كه در دانشگاه درس مسوولیتهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی را تدریس میكند با ارائه چند مثال توضیح میدهد: به عنوان مثال ما پذیرفتهایم كه دین اسلام، دین رسمی قانون اساسیماست. ما با یك جامعه چند فرهنگی روبهرو هستیم كه در آن قومیتهای مختلفی وجود دارد. همه آنها ایرانی هستند و هیچ كدام بر دیگری برتری ندارند. ما به عنوان بازیگران عرصه رسانه باید بپذیریم كه به منافع عمومی احترام بگذارند. البته خیلی وقتها رسانهها باید در كنار منافع ملی چارچوب منافع سازمانیشان را هم در نظر بگیرند.
امیر مظاهری با بیان این كه این مساله در برنامههای زنده پیچیدگی بیشتری پیدا میكند بیان میدارد:
در كارهای نمایشی و داستانی شما این امكان را دارید كه فیلمنامه بنویسید. همه چیز از قبل تعیین شده است. امكان بازبینی هم وجود دارد. اما در برنامههای زنده این امكان نیست. برای این كه ما بخواهیم در چارچوب مسوولیتهای اجتماعی حركت كنیم باید برنامهسازی از نوع زنده را به متخصصانش بسپاریم. كسانی كه در این زمینه كار میكنند باید آموزشهای ویژه را دیده باشند. او برنامه زنده 90 را یك نمونه خوب از برنامههای زنده عنوان میكند و توضیح میدهد: در برنامه 90 عادل فردوسیپور به روش تجربی به این تسلط رسیده است. او آموزشهای برنامهسازی دانشگاهی ندیده است. اما شاید لازم باشد كه ما یك مقطع آموزشی كارشناسی ارشد یا كارشناسی تحت عنوان برنامهسازی زنده ایجاد كنیم.
دعوت 2 مهمان با 2 چارچوب فكری
وی نحوه انتخاب مهمانان را نكته كلیدی برنامههای زنده میداند و میگوید: كارشناسان برنامه باید بسیار توانمند باشند و بدانند كه چه كسانی را باید به برنامه دعوت كنند. برنامهساز میتواند پیش از پخش زنده اقداماتی را انجام دهد. او باید بداند چرا به سراغ فلان هنرپیشه یا سیاستمدار میرود. باید تعیین كند در آن میزگرد قرار است راجع به چه موضوعاتی صحبت كند. او باید در چارچوب بحث مشخص و با توجه به شناختی كه از مهمان دارد سوال بپرسد.
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: مجری باید با توجه به رویكرد فكری طرف مقابل مدیریت بحث را به عهده بگیرد. مثلا آقای فلان به برنامه دعوت شده و مجری میداند كه او این چارچوب فكری را دارد. باید در كنارش فرد دیگری را هم دعوت كند كه همان وزن را از نظر علمی داشته باشد و چارچوب فكریاش متفاوت باشد.
ممكن است مجری نتواند بحث را اداره كند. در این حالت دیگر مهمان دعوت شده پاسخ مهمان اول را میدهد و یك چالش موفق شكل میگیرد. بنابراین برنامه هم كار اطلاعرسانیاش را انجام داده و هم حساسیتهای اجتماعی را كاهش داده است. در این حالت رسانه به یك مساله از دو بعد نگاه میكند. یك برنامه زنده نباید مسائل مختلف را فقط تایید كند. باید نقد هم داشته باشد. از نظر دكتر مظاهری نباید این تصور به وجود بیاید كه برنامهساز میخواسته یك مفهوم خاص را القا كند.
سینما و تلویون تبیان
احسان رحیمزاده/ جام جم آنلاین