تبیان، دستیار زندگی
جع به «حیا» بود. عرض کردم یکی از بزرگ‎ترین مشکلات جامعه ما مسأله ترویج بی‎حیایی در سه رابطه دیداری، گفتاری و رفتاری است. که در مقالات قبلی به صورت مشروح خدمتتان عرض شد و ابعاد مختلف این مسأله روشن شد که حیا یک امر فطری است و انسان به طور طبیعی به آن ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامبر آزاری و توقع دستگیری؟!

آقا مجتبی تهرانی

سسله مباحث تربیتی آیت الله آقا مجتبی تهرانی در مورد "حیا"


بعضی می‎گویند: چرا ائمه جوابم را نمی‎دهند؟ باید به آنها گفت: خجالت بکشید! چرا توسّلات من اثر نمی‎کند؟ خجالت بکش! حیاء کن! با این قیافه‎ات، با این حرف‎هایت و با این کارهایت چه توقّعی داری؟! خیلی آقا هستند، واقعاً خیلی بزرگ هستند. از خودت حیاء نمی کنی، از مردم حیاء نمی‎کنی، حدّاقل از اینها حیاء کن.


«با بی‏حجابی» باز هم می‏پرسی: چرا خدا جوابم را نمی‏دهد؟!

بحث ما را جع به «حیا» بود. عرض کردم یکی از بزرگ‎ترین مشکلات جامعه ما مسأله ترویج بی‎حیایی در سه رابطه دیداری، گفتاری و رفتاری است.

که در مقالات قبلی به صورت مشروح خدمتتان عرض شد و ابعاد مختلف این مسأله روشن شد که حیا یک امر فطری است و انسان به طور طبیعی به آن التزام عملی دارد مثلا می گوید «خودم از خودم خجالت کشیدم» و یا مثلا در حضور دیگران هرگز به عمل ناشایست اقدام نمی کند.

و نکته دیگری که از آن صحبت کردیم این بود که شاهدان و ناظرانی بر اعمال خود داریم که آن ها را نمی بینیم  و تلازم بین ایمان و حیاء که روایتش را هم آوردیم که :«کسی که حیا  ندارد ایمان هم ندارد» .

خداوند متعال ،فرشتگان موکل،پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام همه ناظر بر اعمال ما هستند اگر ما واقعا از ایشان حیا کنیم دیگر این همه خبط و خطا و گناه از ما سر نخواهد زد .

گفتیم که اعمال ما بر حضرت ولی عصر علیه السلام عرضه میشود و ریز و درشت اعمال ما را می بینند . آیا ما از ایشان حیا می کنیم آیا به فکر رنجش خاطر ایشان هستیم؟؟ در مبحث قبل راجع به عرضه اعمال به اولیاء الله صحبت کردیم و اینک مشروح تر به آن خواهیم پرداخت شاید از ایشان حیا کرده و بیشتر مواظب اعمالمان باشیم .

حجاب حیا

حیاء از اولیای خدا:

«حیاء من اولیاء الله» که ما در معارفمان داریم، هم در آیه شریفه داریم و هم در روایات بسیار داریم ما در قرآن آیه‎ای داریم که در ربط با اعمال است آیه شریفه می‏فرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏»[1] ترجمه آیه روشن است. خطاب به پیغمبر اکرم است که بگو، البته بگو یعنی به همه بگو، دیگر در اینجا صحبت از مؤمن و منافق و این حرف‎ها نیست، به همه بگو، هرچه می‎خواهید بکنید، امّا بدانید که به زودی خداوند و پیغمبر و مؤمنین اعمال شما را می‎بینند. بعد دارد «وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» و به زودی شما به سوی خداوندی برمی‎گردید که دانای پنهان و آشکار است. «فَیُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون» پس به آنچه که انجام دادید، آگاهتان می‎کند.

این آیه شریفه دو بخش دارد؛ یک بخش اوّل و یک بخش دوم دارد. بخش اوّل مربوط به دنیا است، بروید هر کاری می‎خواهید بکنید،بکنید، امّا این را بدانید هم خدا، هم پیغمبر خدا و هم مؤمنین می‎بینند، این برای دنیا است. بخش دوم مربوط به قیامت است.

اعمالمان هر روز به پیامبر عرضه می‎شود :

در بخش اوّل در ذیل آیه شریفه راجع به همین معنا روایات بسیار داریم

ابوبصیر از امام صادق(علیه‎السلام) نقل می‎کند که حضرت فرمود: «تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ» یعنی اعمال به پیغمبر عرضه می‎شود. بعد دارد «أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا» هر روز صبح، ابرارش و فجّارش، ابرار یعنی کار خوب و فجّار یعنی کار زشت. «فَاحْذَرُوهَا» بپرهیزید. بعد حضرت فرمود: «وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ» بعد دارد «و سَکَتَ»[2] حالا در این نکته است که حضرت «المؤمنون» را نگفتند.

ائمه هم اعمالمان را می بینند

یک روایت دیگر داریم، آن هم تقریباً نظیر این است که باز هم ابوبصیر نقل می‎کند: «قال: قلتُ لأبی عبدالله(علیه‎السلام) إنَّ أَبَا الْخَطَّابِ كَانَ یَقُولُ» می‎گوید من به حضرت گفتم که عمر خطاب این‎جور می‎گوید: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ خَمِیسٍ» اعمال بندگان خدا را پنج‎شنبه‎ها به پیغمبر عرضه می‎کنند، «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ هَكَذَا» حضرت فرمود: این‎طوری نیست. «وَ لَكِنَّ رَسُولَ اللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» بعد اینجا ابوبصیر می‎گوید: «إِنَّمَا عَنَى الْأَئِمَّة»[3] در تفسیر صافی است که از علی‏بن‏ابراهیم نقل می‎کند که مراد از مؤمنون ائمه هستند. اولیای خدا را هم که بحث کردم و گفتم که اعمال ما بر اولیای خدا هم عرضه می‎شود، از نظر آیه، اولیای خدا عبارت است از پیامبر اکرم و ائمه طاهرین(علیهم‎السلام). من اینها را می‎گویم برای این که خیال نکنید این بحث، بحث کوچکی است. من همه اینها را می‎گویم که ان‎‎شاءالله اینها را در ذهن‎هایتان برای جاهای دیگر ثبت و ضبط کنید.

به حضرت گفتم: آقا برای من و زن و بچه‎ام دعا کنید! دیدید می‎گویند: «التماس دعا!» گفت: برای خودم و زن و بچه‎ام دعا کنید! «فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ» من این کار را نمی‎کنم؟ «وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی كُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ» تمام کارهایی که تو و زن و بچه‎ات می‎کنید صبح و شب همه به من عرضه می‎شود.

چرا با گناهت پیامبر را ناراحت می‎کنی؟!

روایتی از سُماعه است که نقل می‎کند: «عن ابی عبدالله(علیه‎السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ؟!» حضرت رو کرد گفت: چرا شماها پیغمبر را ناراحت می‎کنید؟ معلوم می شود که جمعیّتی نشسته بودند، چون خطابی که حضرت می‎کند به جمع می‎کند، «ما لکم». برای چه شماها این‎قدر پیغمبر را اذیت می‎کنید؟ «فَقَالَ رَجُلٌ» یکی بلند شد گفت: «كَیْفَ نَسُوؤُهُ؟» چطوری ما حضرت را اذیت می‎کنیم؟ «فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُونَ» شما نمی‎دانید؟ «أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَیْهِ» شما نمی‎دانید اعمال شما به پیغمبر عرضه می شود؟ «فَإِذَا رَأَى فِیهَا مَعْصِیَةً» وقتی می‎بیند که شما معصیت کرده‏اید «سَاءَهُ ذَلِكَ» ناراحت می شود. «فَلَا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ» پیغمبر را اذیت نکنید. «وَ سُرُّوهُ»[4] خوشحالش کنید. یعنی از او اطاعت کنید، معصیت نکیند، پیغمبر را اذیت نکنید.

اعمالمان هر روز به ائمه نیز عرضه می‎شود

جلسه گذشته من به اینها اشاره کردم، امّا روایت نخواندم. گفتم اینهایی که می‎گویم همه متن روایت است. عبدالله بن ابان زَیّاد، پیش امام هشتم(علیه‎السلام) جایگاهی داشت، ایشان نقل می‎کند: «كَانَ مَكِیناً عِنْدَ الرِّضَاعلیه‏السلام قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَاعلیه‏السلام ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی» به حضرت گفتم: آقا برای من و زن و بچه‎ام دعا کنید! دیدید می‎گویند: «التماس دعا!» گفت: برای خودم و زن و بچه‎ام دعا کنید! «فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ» من این کار را نمی‎کنم؟ «وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی كُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ» تمام کارهایی که تو و زن و بچه‎ات می‎کنید صبح و شب همه به من عرضه می‎شود.

«قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ» در دلم گفتم خیلی عجیب غریب شد، ما تا حالا نمی‎دانستیم که هر کاری خودمان و زن و بچه‎مان می‎کنیم همه را خدمت آقا عرضه می کنند! می‎گوید: همین که در ذهنم گذشت، همان‎جا ذهنم را خواند. همان عمل باطنی من و ذهنی من را هم دید. «فَقَالَ لِی أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» حضرت فرمود: تو قرآن نمی‎خوانی؟ «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون»[5] تو قرآن نمی‎خوانی؟ متن آیه قرآن است. همان‎جا عملاً به او نشان داد که همین که در ذهنت آمد جوابت را دادم. تا در ذهنم آمد بلافاصله حضرت گفت: مگر تو قرآن نمی‎خوانی؟ اینها یک دسته خیلی روشن از آیات و روایات بود.

«عرضه خودِ عمل» به پیامبر نه گزارش عمل

دعا، عبادت، ستایش، راز و نیاز

حالا این روایت را گوش کنید؛ روایت در تفسیر صافی است که علی بن ابراهیم آن را از امام هشتم(علیه‎السلام) نقل می‎کند: «قالَ إِنَّ أَعْمَالَ الْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا فَاحْذَرُوا فَلْیَسْتَحْیِ أَحَدُكُمْ أَنْ یُعْرَضَ عَلَى نَبِیِّهِ الْعَمَلُ الْقَبِیح»[6] این روایتی بود که به عنوان بحث حیاء آوردم. یک روایت بود، امّا این روایت، پیش قراول‎های این بحث آیه و روایات است.[7]

من دو تا تفسیر می‎کنم ببینیم کدام یک از اینها در آیه و روایات است؟ یک وقت هست که فرشته‎ها مأمور هستند اعمال ما را گزارش کنند، اینجا بین عمل زشت من و اطّلاع آقا یک واسطه می‎خورد، مثل این که گزارش می‎کنند، می‎نویسند و می‎برند به پیامبر می‎دهند. یک وقت هست که خود عمل را می‎برند، هم آیه و هم روایات این را می‎گویند. ما خودِ کار تو را می‎بینیم، این خیلی مسأله مهمّی است.

«وَ قُل اعمَلوا فَسَیَری اللهُ» خدا، پیغمبر و ائمه عملت را می‎بینند، نه اینکه برای آنها گزارش می‎کنند، در تمام روایات هم این آمده است. همان هم که آمد پیش امام هشتم(علیه‎السلام)، امام به او گفت: ما اعمال شما را می‎بینیم، همین که در ذهن فرد، این مسأله خیلی عجیب آمد، امام به او فهماند که من ذهن تو را دیدم. آن چیزی که در ذهن تو گذشت، همین الآن دیدم.

بی‏حجاب، دروغ‏گو و ... از امام زمان حیاء کن!

پس ائمه اعمال ما را در بعد دیداری، گفتاری و رفتاری می‎بینند. حالا من سؤالم این است؛ این چه قیافه‎ای است برای خودت درست کردی؟ زن‎ها را می‎گویم، تو چه خیالی کردی؟ امام زمان(صلوات‎الله‎علیه) دارد این هیکلت را می‎بیند، کنار مرد نامحرم داری می‎روی. مَرد دارد هیکلت را می‎بیند. بی‎حیا!

حرف‎هایی که داری می‎زنی، آن موقع که داری دروغ می‎گویی، دروغت را دارد می‎شنود! قبل از آن‏که مستمع حرف تو را بشنود او می‎شنود! به شماها معارف‎تان را نگفتند و گر نه خجالت می‎کشیدید. تمام کارهایی که داری می‎کنی، این روابط نامشروعی که در جامعه است، همه را می‎بیند و همه را می‎شنود. از پیغمبر گرفته تا امام زمان(صلوات‎الله‎علیه) همه این کارها را می‎بینند. از اولیای خدا حیاء نمی‎کنی؟ من هم آیه خواندم و هم روایات. اطلاعات تفسیری هم دادم با این که دنبال تفسیر هم نبودم. آنهایی که اهلش هستند بروند ببینند.‎ کسی نمی‎تواند این نکته را که پیامبر و ائمه همه چیز را می‎بینند، انکار کند.

پیامبر آزاری و توقع دست‎گیری!

بعضی می‎گویند: چرا ائمه جوابم را نمی‎دهند؟ باید به آنها گفت: خجالت بکشید! چرا توسّلات من اثر نمی‎کند؟ خجالت بکش! حیاء کن! با این قیافه‎ات، با این حرف‎هایت و با این کارهایت چه توقّعی داری؟! خیلی آقا هستند، واقعاً خیلی بزرگ هستند. از خودت حیاء نمی کنی، از مردم حیاء نمی‎کنی، حدّاقل از اینها حیاء کن. یکی دو تا هم نیستند، روایات زیادی در این باب داریم. هر روز و هر شب به پیغمبر رنج می‎دهی، بعد می‎خواهی پیغمبر دستت را بگیرد، مدام توسّل می‎کنی، مدام دعای توسل می‎خوانی؟ مدام دعای فرج می‎خوانی؟

پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْیَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ»،[9] خدا رحمت کند بنده‎ای را که از پروردگارش حیاء می‎کند آن‎طور که حق حیاء است

امشب بروید بنشینید فکر کنید، می توانید بفهمید گره کار کجا است؟ خیال کردی کارهایت از اینها پنهان است؟ جلوی مردم قیافه دین‏داری می‏گیری امّا آیا او هم نمی‎فهمد که داری دروغ می‎گویی؟ داری ریاکاری می‎کنی، داری فریب‎کاری می‎کنی، او نمی‎فهمد؟ فرض کن سر من کلاه گذاشتی، سر آقا که نمی‎توانی کلاه بگذاری.

از خدا حیاء کن آن‎طور که حق حیاء است!

به نظر من «حیاء من اولیاء الله»، در دیدگاه افراد متعدد است، یک وقت می‎گویی در دیدگاه شخص واحد است، یک وقت می‎گویی دیدگاه خودم است، اینها را می‎آیی مطرح می‎کنی، یک وقت می‎گویی دیدگاه اولیای خدا است، یکی و دو تا نیست، متعدد است.

چون قول داده بودم و وعده کرده بودم خواستم بگویم، «حیاء من الله تعالی» نیز داریم. یعنی در باب اقسام حیا، در این تقسیم‎بندی که در دیدگاه باشد، قسم پنجم حیاء از خدا است. روایات متعدده داریم. من چند تا روایت می‎خوانم که مطلبی در آن هست که ان‎شاءالله جلسه بعد اگر خدا توفیق داد و عمری داد می‎گوییم. روایتی از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «قال رسول‎الله(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم): اسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاء»،[8] از خدا حیاء کنید آن‎طور که حق حیاء است. روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْیَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ»،[9] خدا رحمت کند بنده‎ای را که از پروردگارش حیاء می‎کند آن‎طور که حق حیاء است.

حیاء از خدا و ورود بهشت

عبادت

در روایتی هست که حضرت به ابی‎ذر فرمودند: «أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ؟ قُلْتُ نَعَمْ فِدَاكَ أَبِی» به ابوذر گفتند: دلت می‎خواهد به بهشت بروی؟ گفت: بله. چه کسی دلش نمی‎خواهد؟ «قَالَ فَاقْصِرْ مِنَ الْأَمَلِ» آرزوهایت را کوتاه کن. «وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ نُصْبَ عَیْنَیْكَ» مرگ را همیشه در نظر داشته باش، یادت نرود که می میری. «وَ اسْتَحِ مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاء»[10] از خدا حق حیاء را داشته باش، اینجا فقط برای ابی‎ذر است.

در یک روایت دیگر هست که فرمودند: «قال: أ كلكم یحب أن یدخل الجنة» آیا همه شماها دوست دارید که وارد بهشت شوید؟ «قالوا نعم یا رسول الله» خطابی که فرمودند عمومی بود، چون کلُّکم دارد. «قال قصروا من الأمل» آرزوهایتان را کوتاه کنید «و ثبتوا آجالكم بین أبصاركم» مرگ را همیشه پیش چشم‎هایتان ثبت و ضبط نگه دارید. یادتان نرود که می‎میرید. «و استحیوا من الله حق الحیاء»[11] از خدا شرم کنید آن‎طور که از خدا شرم کردن سزاوار است. حالا إن‎شاءالله جلسه آینده روی این تکیه می‎کنم که حق حیاء از خدا یعنی چه؟ آن‎طور که سزاوار است، انسان از خدا شرم کند، یعنی چه؟ این خودش بحثی است، چون در تمام این روایات داشت که از خدا شرم کن آن‎جوری که سزاوار است از خدا شرم کنی، این خودش بحثی است.

پی نوشت ها :

1. سوره التؤبه، آیه 105.

2. الكافی، ج1، ص219.

3. وسائل‏الشیعة، ج16، ص109.

4. الكافی، ج1، ص219.

5. الكافی، ج1، ص219 .

6. بحارالأنوار، ج17، ص149.

7. گاهی حق با آن آقایانی است که به من می‎گویند: حق این بحث‎هایی که می‎کنید، این است که آنها را تفصیل دهید، لذا من این کار را کردم. من جلسه گذشته اشاره کردم و رد شدم، اوّل آیه را خواندم و بعد هم یک روایت که می‎گوید حیاء کنید، شرم کنید که این اعمال زشت شما به پیغمبر شما عرضه می‎شود

8. بحارالأنوار، ج6، ص131.

9. بحارالأنوار، ج68، ص336.

10. بحارالأنوار، ج74، ص84.

11. مجموعةورام، ج1، ص272.

فرآوری:محمدی

گروه دین تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.