تبیان، دستیار زندگی
ین روزها جدلی بی‌حاصل در سطوح زورنالیستی در جریان است كه اشكالی ریشه‌ای دارد. واقعا نمی‌دانم نقطه‌ی عزیمت مقایسه‌ی فروش جدایی نادر از سیمین با اخراجی‌ها3 از كجا و با چه هدفی رقم خورد. در حالی كه سینمای ایران همواره بیش‌ترین آسیب را از سیاسی‌شدن بی‌دلیل بر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جدال بی حاصل اخراجی ها و جدایی نادر از سیمین

درباره جدل بی‌حاصل "جدایی نادر از سیمین" و "اخراجی ها 3" در فضای فرهنگی کشور


این روزها جدلی بی‌حاصل در سطوح زورنالیستی در جریان است كه اشكالی ریشه‌ای دارد. واقعا نمی‌دانم نقطه‌ی عزیمت مقایسه‌ی فروش جدایی نادر از سیمین با اخراجی‌ها3 از كجا و با چه هدفی رقم خورد.


اخراجی ها 3

در حالی كه سینمای ایران همواره بیش‌ترین آسیب را از سیاسی‌شدن بی‌دلیل برخی آثار خورده است و بسیاری توقیف‌ها و لج‌بازی‌ها به دلیل وزن‌كشی‌های سیاسی بوده است (سنتوری مهرجویی را كه هنوز یادمان نرفته)، این بار كسانی در بیرون از بدنه‌ی مدیریت سینما چنین فضای آسیب‌زایی را شكل داده‌اند. این كه بیاییم فروش جدایی نادر از سیمین را معادل یك اقبال سیاسی قلمداد كنیم یا برعكس، بی‌جهت حساسیت‌آفرینی كرده‌ایم و تبعا حواشی بعدی تحت كنترل نخواهد ماند.

چرا باید انتظار داشته باشیم كه عامه‌ی تماشاگران ما گوش به زنگ اعلام چنین جدالی باشند؟... و اصلا مگر حوزه‌ی مخاطبین اثر فاخری مثل جدایی نادر از سیمین و فیلمی در حد و اندازه‌ی اخراجی‌ها 3 تا چه حد مشترك است كه تماشاگران بخواهند دست به گزینش بزنند. و اصلا مگر اصرار بر توقیف یك فیلم، بر خلاف دموكراسی محسوب نمی‌شود؟... گیرم توسط مدیریت سینما باشد یا توسط تماشاگر. اگر نقدی بر محتوای یك اثر هنری هست، راه صواب، دیده شدن و نقد و روشنگری ست و نه پاك كردن صورت مسئله. انسان بر آن چه منع می‌شود حریص‌تر است و حتی با كنجكاوی یا همدلی قبلی با آن مواجه می‌شود.

... بدتر از همه این كه این مقایسه در یك اختلاط غیرقابل كنترل به حوزه‌های مبهم سیاسی می‌رسد و متولیان و مجریان را تشویق می‌كند تا در یك طرف این طناب‌كشی قرار گیرند. در حالی كه اگر ما دغدغه‌ی فرهنگ و هنر داریم، باید بكوشیم تا نابغه‌ای مثل فرهادی در شرایطی آرام‌تر و بی‌حاشیه فیلم بسازد و آثارش دیده شوند.

استدلال دیگرم برای نادرستی این قیاس، ناهم‌جنسی طرفین مقایسه است. اصلا این دو فیلم چه ربطی به هم دارند كه

بخواهیم چشم به نتیجه‌ی دوئل بسپاریم؟ درست مثل این كه توان فرهنگی خود را برای جدل میان موسیقی اركستری با یك ترانه‌ی پاپ متوسط هزینه كنیم. فرض كنیم كه اصلا جدایی نادر از سیمین بیش تر از اخراجی‌ها3 فروخت. این به نظرتان افتخاری محسوب می‌شود؟... یا برعكس، فروش بالاتر اخراجی‌ها3 به معنای شكست یا تحقیر فیلمی ست كه بر تارك اعتبار سینمای ایران ایستاده است؟... بدتر از همه این كه این مقایسه در یك اختلاط غیرقابل كنترل به حوزه‌های مبهم سیاسی می‌رسد و متولیان و مجریان را تشویق می‌كند تا در یك طرف این طناب‌كشی قرار گیرند. در حالی كه اگر ما دغدغه‌ی فرهنگ و هنر داریم، باید بكوشیم تا نابغه‌ای مثل فرهادی در شرایطی آرام‌تر و بی‌حاشیه فیلم بسازد و آثارش دیده شوند. نه شبیه بلایی كه بر سر بیضایی آمد و اكنون در هفتاد و چند سالگی، بسیاری اثر نساخته دارد كه به دلیل همین حواشی، مجال خلق نیافتند.

روشنگری این است كه ما بتوانیم سطح آگاهی و درك هنری تماشاگر را ارتقاء دهیم و او را صاحب حساسیت فرهنگی

جدایی نادر از سیمین

كنیم. تماشاگر باید خودش انتخاب كند نه این كه خودمان را خسته كنیم تا كاری را نبیند. فرض كنیم یك فیلم هندی متوسط در سینماهای فرانسه اكران شود؛ آیا پرفروش خواهد شد؟! پاسخ منفی‌ست و این پاسخ را عامه‌ی فرهیخته در مقایسه با آن فیلم رقم می‌زنند. افت كیفی سطح غالب فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی در دو سال اخیر نشان می‌دهد كه نخبگان در اقلیت‌اند و فرهنگ‌سازی كلان در فضای ملتهب سیاسی به كناری رها شده است. اخراجی‌ها3 هم مثل ده‌ها كار مشابه می‌آید و می‌رود و فروش آن تعابیر خاص و پیچیده‌ای ندارد. همزمانی نمایش آن با اثر برتر فرهادی هم یك اتفاق است. در حالی كه سیاسی‌بازی مثل یك خزنده‌ی مرموز از هر سوراخی به خانه‌ی فرهنگ و هنر وارد می‌شود، لاقل خودمان در را برای ورود آن نگشاییم و بزرگان را به كنج خانه نرانیم. این خرنده گاهی نیش می‌زند!

سینما و تلویزیون تبیان


سینمای ما/مصطفی جلالی فخر