تبیان، دستیار زندگی
قلعه نوعی از دیدن فیلم اکشن بدش نیامد وقتی پیراهن سرخ پرسپولیس را پوشید و برای دربی شصتم به میدان رفت مدام به خانواده و دوستانش فکر می کرد که سال های سال او را برای حضور در پرسپولیس و بازی کردن در این تیم محبوب و مردمی تشویق ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مامانی:از اکبرپور و لیدر های استقلال شکایت کردم

قلعه نوعی از دیدن فیلم اکشن بدش نیامد


وقتی پیراهن سرخ پرسپولیس را پوشید و برای دربی شصتم به میدان رفت مدام به خانواده و دوستانش فکر می کرد که سال های سال او را برای حضور در پرسپولیس و بازی کردن در این تیم محبوب و مردمی تشویق می کردند. وقتی از سوی کادر فنی پرسپولیس نامش در ترکیب سرخ ها قرار گرفت، به خودش قول داد تا در صورت درخشش در اولین دربی عمرش، شبانه راهی جمکران شود اما او علی رغم درخشش در دربی شصتم بارها و بارها مورد توهین و حتی ضرب و شتم بعضی از آبی ها قرار گرفت! یار شماره پانزده سرخ ها آنقدر داغ دربی بود در آنقدر جوگیر بازی خوبش شده بود که علی رغم تمام مشکلات داخل میدان، از همه چیز به راحتی گذشت و راهی پارکینگ هتل المپیک شد تا زودتر راهی شود اما... .

چی شد؟! صبح رفتی شکایت کنی؟!

بله... صبح رفتم دادسرای صادقیه و شکایت کردم.

از اکبرپور و عنایتی؟!

نه، فقط از اکبرپور و بعضی از لیدرهای استقلال! از عنایتی شکایت نکردم چون موضوع و هدف اصلی من اکبرپور است!

چرا؟!

چون خیلی نامردی کرد! من، کریم باقری، جواد کاظمیان و داود سیدعباسی وقتی رسیدیم هتل دیدیم که استقلالی ها هم آنجا هستند. اصلاً حواسم نبود که اکبرپور پشت سر من است. تا به خودم آمدم، او از پشت موهای مرا گرفت و کشید و بعد هم لیدرهای باشگاه استقلال چاقو به دست...

چاقو نخوردی؟!

نه، چاقو نخوردم. هیچ کدام از بچه های ما چاقو نخوردند. امروز هم وقتی رفتم دادسرا و شکایت کردم، فقط اسم اکبرپور را گفتم و چند تا از لیدرهای استقلال را، البته من آنها را نمی شناختم و اسمشان را از بچه ها پرسیدم.

می گویند که امیر قلعه نوعی و مسئولان استقلال هم آنجا بوده اند ولی دخالتی نداشتند.

بله... برای من هم این قضیه خیلی جالب بود، در طول این مدت آقای قلعه نوعی فقط این صحنه ها را نگاه می کرد. به نظر من او می توانست جو را آرام کند ولی رفتارش طوری بود که انگار از این قضیه و از این درگیری ها بدش نمی آید. ببینید این رفتار قلعه نوعی تا چه حد برای ما سنگین تمام شد که آقا کریم (باقری) و بقیه بچه ها در مورد مربی استقلال و مسئولان این تیم مصاحبه کرده اند.

اما صحبت های قلعه نوعی بعد از بازی در برنامه شبکه دوم طور دیگری بود!

بله ... ما هم با شنیدن صحبت های قلعه نوعی شوکه شدیم.

دیشب کجا بودی؟! بعد ازبازی و آن درگیری، حمیدخان (استیلی) و بچه ها دنبالت می گشتند.

موبایل و وسایلم که زیردست و پا گم شد و از بین رفت. بعد از آن درگیری من با ماشین جواد کاظمیان از معرکه فرار کردم و ماشینم را داود سیدعباسی با خودش برد. حالم اصلاً خوب نبود و به همین خاطر شب را در منزل جواد کاظمیان گذراندم و نگذاشتم تا صبح او بخوابد!

چرا؟!

تا صبح آنقدر مشت زدم توی دیوار، فریاد زدم و از خواب پریدم که بیچاره جواد هم بی خواب شد.

از استقلالی ها کسی برای جدا کردن و دخالت و درگیری جلو نیامد؟

چرا، از بین بازیکنان استقلال منصوریان، پیروز قربانی و محمود فکری دخالت کردند که جا دارد از آن ها تشکر کنم.

بچه ها می گفتند وقتی زمین خوردی حسابی تو را کتک زدند!

... خیلی نامردی کردند! وقتی چاقو کشیدند و دنبال ما کردند با جواد کاظمیان و بقیه بچه ها فرار کردیم... وضع خیلی بدی بود. دلم نمی خواهد در مورد این قضیه حرف بزنم!

اما خوب است که مردم همه چیز را بدانند.

مطالب و گزارش هایی که شما نشته بودید خیلی خوب بود و هر کس آنها را بخواند متوجه همه چیز می شود. من اهل جار زدن و شلوغ کردن نیستم. دلم نمی خواهد که با این چیزها اسم و عکسم بیاید توی روزنامه ها. در دربی شصتم آنقدر خوب بازی کردم که ترجیح می دهم به خاطر عملکردم روزنامه ها از من مطلب بنویسند. من حرفهایم را در زمین زدم و خدا را شکر که مردم، مربیان پرسپولیس و هواداران این تیم از من راضی هستند. از این که به جای صحبت کردن در مورد دربی مجبورم درخصوص چاقو کشی این آقایان صحبت کنم خیلی ناراحتم و اعصابم به هم ریخته است.

پس با این حساب بهتر است که در مورد دربی حرف بزنیم.

دربی شصتم اولین تجربه من بود. آنطور که مربیان پرسپولیس و بچه ها می گفتند خوب بوده ام و از این بابت خیلی خوشحال هستم. در این بازی اسم های بزرگی در کنار من بازی می کردند ولی با حمایت مربیان پرسپولیس و هواداران این تیم خیلی خوب بازی کردم و توانستم خودم را نشان بدهم. به هر حال با توجه به وضعیتی که در پرسپولیس دارم بازی به بازی بهتر کار می کنم و استرسم کمتر می شود.

تا قبل از این موضوع درگیری و دربی شصتم کسی چیزی از محمدرضا مامانی نمی نوشت!

از اینکه اینقدر خوب این چیزها را درک می کنید، سپاسگزارم. من از بچگی روی پای خودم ایستاده ام و یاد گرفته ام که نان بازویم را بخورم. کسی با چاکرم، نوکرم فوتبالیست نمی شود و من ترجیح می دهم تا در زمین آنقدر خوب بازی کنم تا حق را بگیرم. من مثل بعضی ها از این کارها بلد نیستم انجام دهم تا هر روز اسم و عکسم در روزنامه ها چاپ شود!

راستی در مورد درگیری داخل زمین نمی خواهی حرف بزنی؟

چرا... شما بپرسید من جواب می دهم.

این درست که بعد از پایان بازی مسائل خیلی بدی برای تو اتفاق افتاد ولی در حین بازی و در یک صحنه تو زدی توی صورت سیاوش اکبرپور!

من مرد هستم! دروغ نمی گویم! اگر اشتباهی کرده باشم خودم به آن اعتراف می کنم. راستش در آن صحنه بازیکن استقلال پای مرا لگد کرد، من هم وقتی در حال زمین خوردن بودم، دستم را پرت کردم تا به او ضربه ای بزنم ولی دست من به اکبرپور نخورد. وقتی آن صحنه که فکر می کنم حدود دقیقه 22،20 بود تمام شد، اکبرپور همچنان به من فحش های ناموسی می داد و کار تا جایی پیش رفت که آقا کریم و علی انصار جلوی دهان او را گرفتند . بعد از این صحنه، ما داشتیم یک ضربه ایستگاهی می زدیم که او از پشت آمد و دوباره فحش داد! که البته من هم جوابش را دادم...! بله برای بار سوم یک اوت دستی شد که باز هم از پشت آمد و موهای مرا کشید!

پس در زمین کلی دردسر و مشکل وجود داشته؟

بله... من از دیشب تا حالا دوباره فیلم بازی را دیده ام. شما هم اگر فیلم را با دقت نگاه کنید حتماً متوجه این صحنه ها می شوید. البته من به خاطر بازی و مشکلاتی که در حین بازی به وجود آمده ناراحت نیستم. اگر در زمین مشکل و مسئله ای بوده خیالی نیست! ولی این که بخواهند لشکر کشی کنند و مرا بزنند خیلی زور دارد! خدا کند همانطور که من مرد و مردانه صحبت کردم و حرف زدم، اکبرپور هم جراتش را داشته باشد و مردانه بگوید که چند نفری با چاقو به من حمله کردند و مرا زدند.

در آن اوایل بازی به خاطر اینکه از اکثر بازیکنان کوچکتر بودم خیلی ملاحظه می کردم و دست و پایم خیلی بسته بود! اما وقتی دیدم اکبرپور مثل نقل و نبات بدترین حرف ها را به من می زند خیلی ناراحت شدم و در همان هنگام بازی هر وقت فرصتی پیش می آمد که می توانستم جواب بدهم، جوابش را می دادم.

ایرادی ندارد! احتمالاً با یک مراسم آشتی کنان همه چیز ختم به خیر می شود و غائله پایان می یابد!

بله. اتفاقاً همین چند دقیقه پیش از یکی از روزنامه ها زنگ زدند و گفتند که برای آشتی با اکبرپور به آنجا بروم ولی من هرگز این کار را نمی کنم. مرا نامردی زدند و از آنها نمی گذرم.

احتمال ندارد که از شکایتت صرف نظر کنی؟

هرگز... هیچ وقت از شکایتم صرف نظر نمی کنم. حتی مسئولان باشگاه هم زنگ زدند و به آنها هم گفتم که تا آخر این خط را می روم. اگر امروز من کنار بکشم و از حقم بگذرم، اینها از فردا اگر زورشان در زمین به کسی نرسد، بیرون از زمین برایش چاقو می کشند.