مشکات حقیقت
فاطمه ای همسر شیر خدا
دخت نبی ، شافع روز جزا
ای كه تو بر آل كسا محوری
بر سر زنهای جهان افسری
جان جهان نفس مسیحای توست
نون و قلم نطق شكر خای توست
مبدأ قانون شریعت تویی
نیر مشكات حقیقت تویی
سر تو شیرازه قالوا بلی است
قائمه عرش ، ز نامت بپاست
بضعه پاك تن احمد تویی
طور لقا ، جلوه سرمد تویی
شأن تو این بس كه تو را داده اَب
ام ابیها لقب ای منتخب
نخل نبوت ز تو شد بارور
باغ امامت ز تو شد پر شجر
مهر تو رخشان زبلندای عرش
سفره تو گستره عرش و فرش
علت غائی به دو عالم تویی
جوهره عالم و آدم تویی
خلق ، تو را ، امر تو را جان تو راست
جلوه گه صورت جانان تو راست
انس پیمبر به وجود تو بود
سینه او طور شهود تو بود
شمعی و خوبان همه پروانه ات
كعبه دلها ، رخ جانانه ات
پردگیان حرم كبریا
بسته كمر خدمت امر تو را
سیر رسل اوج به معراج توست
كعبه دلدار ز منهاج توست
كوثری و چشمه فیض خدا
از تو زند جوش زلال بقا
دور فلك تابع فرمان تو
خیل ملائك همه دربان تو
هستی ات آیینه « الله نور »
مهر درخشنده « یوم النشور »
زهره و انسیه و حورا تویی
نور دل سید بطحا تویی
جام حیا مست ز صهبای توست
واژه ای از دفتر معنای توست
صبر و رضا طفل دبستان توست
ریزه خور سفره احسان توست
دهر ندیده است چو تو دختری
هر چه بدیده است تو زان بهتری
گلشن رضوان طرب افزا ز توست
چهره مهتاب دل آرا ز توست
گر تو نمی آمدی اندر وجود
كی اثر از عالم ایجاد بود
گشت نهان بر همه كس تربتت
تا بشناسند غم غربتت
بخش عترت و سیره تبیان
شاعر:
محمد جان قدسی مشهدی ( 989 ـ 1056 هـ . ق )