سوریه یا بحرین؟ زمانی که غزه زیر بمباران اسراییلی ها شب را به روز می رساند، و وهابیون سعودی با آمریکایی ها و اسراییلی ها توافق کرده بودند که تا به زمین زدن دولت مردمی حماس، حملات ادامه پیدا کند، تنها چند کشور محدود به حمایت از مردم بی پناه غزه برخاستند، مردمی که چندین ماه محاصره را از سوی اسراییل و رژیم نامبارک مصری تحمل کرده بودند و آن روزها برای اقلام دارویی مورد نیاز مجروحان با مشکلات زیادی مواجه بودند.

ایران، لبنان، سوریه، ترکیه، ... کشورهای انگشت شماری بودند که دولتهایشان به میدان آمدند در حمایت از غزه! والبته این حمایت دولتی دارای یک پشتوانه ی قوی مردمی بود که در همان ایام در تجمعات انبوه مردمی خود را نشان داد.
اما در همان ایام در جمهوری اسلامی که همیشه کمک به مظلومان و مستضعفان را یکی از اهدف خود می دانسته، دو جریان به مقابله و سم پاشی علیه حمایت های مردمی کرد. گروه اول متجددینی که خواستگاه شان جریان روشنفکری اصلاح طلبانه ای بود که در ظاهر ادعا می کرد وظیفه ی ایران پرداختن به ایران است نه کشوری دیگر! اما در باطن تامین کننده ی منافع آمریکایی ها و اسراییلی ها در منطقه بوده است که شاهد تاریخی آن نامه تاریخی دولت آقای خاتمی به کاخ سفید مبنی بر عدم حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین و کمک به خلع سلاح آنهاست! اما گروه دوم متحجرینی که ریشه از جریانات انجمن حجتیه داشت و سعی در القای این گفته ی دروغ که مردم غزه ناصبی اند و دشمن شیعه؟!!! و این در حالی بود که در غزه به اسم ائمه معصومین مسجد بنا شده بود! این گروه هم در واقع تکمیل کننده ی همان پازل دشمن بودند و در عمل فرقی با گروه متجددین ندارند و بلکه شاید خطرشان بیشتر! چرا که عَلم دین را بلند کرده بودند بر خلاف گروه اول که دین را امری نسبی و خدشه پذیر و غیر قابل اتکا می داند.
اما در حوادث بحرین دوباره همان داستان غزه، اما به شکلی دیگر در حال تکرار است. متجددین که ماهیت خود را در جریانی تحت عنوان جنبش سبز به ضد انقلاب معرفی کرده بودند با شعار معروف و شناخته شده و البته شرم آور «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» دوباره به تامین منافع غرب در داخل ایران اهتمام ورزید! برای تحلیل کنندگان سیاسی مشخص بود زمانی که دومینوی عربی از تونس و مصر اغاز شد و در واقع غرب و به خصوص امریکایی ها دچار شک اولیه شدند درصدد برخواهند آمد، با توجه به انکه نتوانستند در مرحله اول جلوی وقوع سیل خشم مردمی را بگیرند پس خواست مردم را منحرف کنند و بر موج خروشان مردم ، موج سواری کنند.
کاری که هم در مصر و هم در تونس تا به امروز به دلیل حضور مردم در صحنه بصورت کامل عملیاتی نشده است. در کنار این دومینوی مردمی در کشورهای عربی که اکثریت مردم را در مخالفت با نظام هایی که عملا تبدیل به نوکرهای آمریکا در منطقه شده بودند به قیام واداشته بود، استفاده از فرصت برای کشورهایی که حاکمان آنها حاضر نبودند زیر بلیط استکبار هم بروند در دستور کار قرار گرفت.
امری که در ایران همان گروه متجدد در 25 بهمن 1389 به دنبال آن بود که با هوشیاری مردم خنثی شد و در عراق هم با موضع گیری آقای سیستانی و حضور مردم عراق خنثی شد. اما در این بین در سوریه به دلیل مشکلات ساختاری که در نظام حکومتی سوریه وجود داشت بصورت بالقوه این آمادگی در بخشی از جامعه برای همراهی با این بازی دشمنان جریان مقاومت در منطقه وجود داشت که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان سوری شد!
با آغاز آشوب های خیابانی در سوریه دو هدف اصلی آمریکایی ها از این اتفاقات به نتیجه رسید، اولا درگیر کردن کشورهای جریان مقاومت به مسائل داخلی خود و غافل کردن آنها از تحولات منطقه، دوم انحراف افکار عمومی جهان از جنایات خود در لیبی و بحرین و یمن به موضوع تحولات سوریه! که این دو هدف، فرصتی را برای آنها به وجود می آورد که انقلاب هایی را که نتوانسته بودند وقوع شان را پیش بینی و متوقف کنند در فرصتی که به وجود آمده است با خشونت متوقف کنند و بازی حقوق بشر را بر سر سوریه و ایران دوباره پیاده کنند تا دست خودشان در هر جنایتی در ⨆✆䘆㐆✆䘆 ⼀ㄆ 䔀䘆㜆䈆䜆 ⠀✆㐆⼆ ⠀⸆㐆 ㌀찆✆㌆⨆ ⨀⠆찆✆䘆 䔀䘆⠆㤆㨆Ⰶ✆䘆찆䠆㈆ က畤浭⁹整瑸瑰r 畤浭呹S㭖
سوریه یا بحرین؟ زمانی که غزه زیر بمباران اسراییلی ها شب را به روز می رساند، و وهابیون سعودی با آمریکایی ها و اسراییلی ها توافق کرده بودند که تا به زمین زدن دولت مردمی حماس، حملات ادامه پیدا کند، تنها چند کشور محدود به حمایت از مردم بی پناه غزه برخاستند، مردمی که چندین ماه محاصره را از سوی اسراییل و رژیم نامبارک مصری تحمل کرده بودند و آن روزها برای اقلام دارویی مورد نیاز مجروحان با مشکلات زیادی مواجه بودند.

ایران، لبنان، سوریه، ترکیه، ... کشورهای انگشت شماری بودند که دولتهایشان به میدان آمدند در حمایت از غزه! والبته این حمایت دولتی دارای یک پشتوانه ی قوی مردمی بود که در همان ایام در تجمعات انبوه مردمی خود را نشان داد.
اما در همان ایام در جمهوری اسلامی که همیشه کمک به مظلومان و مستضعفان را یکی از اهدف خود می دانسته، دو جریان به مقابله و سم پاشی علیه حمایت های مردمی کرد. گروه اول متجددینی که خواستگاه شان جریان روشنفکری اصلاح طلبانه ای بود که در ظاهر ادعا می کرد وظیفه ی ایران پرداختن به ایران است نه کشوری دیگر! اما در باطن تامین کننده ی منافع آمریکایی ها و اسراییلی ها در منطقه بوده است که شاهد تاریخی آن نامه تاریخی دولت آقای خاتمی به کاخ سفید مبنی بر عدم حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین و کمک به خلع سلاح آنهاست! اما گروه دوم متحجرینی که ریشه از جریانات انجمن حجتیه داشت و سعی در القای این گفته ی دروغ که مردم غزه ناصبی اند و دشمن شیعه؟!!! و این در حالی بود که در غزه به اسم ائمه معصومین مسجد بنا شده بود! این گروه هم در واقع تکمیل کننده ی همان پازل دشمن بودند و در عمل فرقی با گروه متجددین ندارند و بلکه شاید خطرشان بیشتر! چرا که عَلم دین را بلند کرده بودند بر خلاف گروه اول که دین را امری نسبی و خدشه پذیر و غیر قابل اتکا می داند.
اما در حوادث بحرین دوباره همان داستان غزه، اما به شکلی دیگر در حال تکرار است. متجددین که ماهیت خود را در جریانی تحت عنوان جنبش سبز به ضد انقلاب معرفی کرده بودند با شعار معروف و شناخته شده و البته شرم آور «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» دوباره به تامین منافع غرب در داخل ایران اهتمام ورزید! برای تحلیل کنندگان سیاسی مشخص بود زمانی که دومینوی عربی از تونس و مصر اغاز شد و در واقع غرب و به خصوص امریکایی ها دچار شک اولیه شدند درصدد برخواهند آمد، با توجه به انکه نتوانستند در مرحله اول جلوی وقوع سیل خشم مردمی را بگیرند پس خواست مردم را منحرف کنند و بر موج خروشان مردم ، موج سواری کنند.
کاری که هم در مصر و هم در تونس تا به امروز به دلیل حضور مردم در صحنه بصورت کامل عملیاتی نشده است. در کنار این دومینوی مردمی در کشورهای عربی که اکثریت مردم را در مخالفت با نظام هایی که عملا تبدیل به نوکرهای آمریکا در منطقه شده بودند به قیام واداشته بود، استفاده از فرصت برای کشورهایی که حاکمان آنها حاضر نبودند زیر بلیط استکبار هم بروند در دستور کار قرار گرفت.
امری که در ایران همان گروه متجدد در 25 بهمن 1389 به دنبال آن بود که با هوشیاری مردم خنثی شد و در عراق هم با موضع گیری آقای سیستانی و حضور مردم عراق خنثی شد. اما در این بین در سوریه به دلیل مشکلات ساختاری که در نظام حکومتی سوریه وجود داشت بصورت بالقوه این آمادگی در بخشی از جامعه برای همراهی با این بازی دشمنان جریان مقاومت در منطقه وجود داشت که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان سوری شد!
با آغاز آشوب های خیابانی در سوریه دو هدف اصلی آمریکایی ها از این اتفاقات به نتیجه رسید، اولا درگیر کردن کشورهای جریان مقاومت به مسائل داخلی خود وpan>
منبع:رجانیوز