تبیان، دستیار زندگی
جلوه هایی از توسل عالمان و عارفان به حضرت زهرا سلام الله علیها و عنایات فاطمی، قسمت دوم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علما در محضر حضرت زهرا (علیها السلام)

جلوه هایی از توسل عالمان و عارفان به حضرت زهرا سلام الله علیها و عنایات فاطمی

قسمت دوم

حضرت فاطمه زهرا

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمت اول این نوشتار را در اینجا ببینید.

صلوات حضرت زهرا (علیها السلام)

آیة الله میرزا محمد علی شاه آبادی می فرمودند:

«در نوافل شب، به مقام شامخ حضرت زهرا سلام الله علیها توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند. همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها را بفرستید.» (1)

فرزندم محمد رضا خانه ندارد!

یکی از علمای بزرگ که از مدرسین زاهد می باشند، می گوید:

آقای گلپایگانی اجاره نشین بودند و حدود 25 خانه عوض کرده بودند. بعضی از این خانه ها قضیه ای جالب دارد. یکی از خانه ها خانه ای است که آقا در باغ پنبه در اوایل زندگی شان اجاره کرده بودند.

وقتی آقا رفته بودند در کوچه های باغ پنبه برای پیدا کردن خانه، پیرزنی که در کوچه اسم آقا را میپرسند؟ آقا جواب می دهند: «سید محمد رضا»

باز می پرسند از کجا هستید؟ آقا می فرمایند: «گلپایگانی»، پیر زن می گوید: آقا منزل ما در اختیار شماست.

خیلی اصرار می کنند که آقا در منزل او ساکن شود. آقا می پرسند مادر چرا اینقدراصرار می کنی که در منزل شما ساکن باشم.

پیر زن می گوید: دیشب خوابی دیده ام، که به خاطر آن خواب از صبح تا حالا منتظر «سید محمد رضا» بودم.

دیشب مادرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را خواب دیدم، مرا به اسم صدا زد و فرمودند:

«فرزندم محمد رضا خانه ندارد و دنبال خانه می باشد خانه ات را به او بدهید.»

به خاطر این خواب از صبح منتظر شما هستم. (2)

هرگاه حوایج بزرگی داشتید

عشق و ارادت آقاجان کوهستانی  به مقام والای بانوی دو عالم حضرت فاطمه اطهر علیها السلام خود نشان از مهر و محبت سرشار ایشان به پیامبر و آل پاکش داشت.

مرحوم حجت السلام درزیان نقل کرد که آقا جان به حضرت زهرا علیها السلام خیلی علاقه داشت و در مصائب و مظلومیت آن حضرت زیاد اشک می ریخت. اوایلی که من خدمت ایشان رسیدم سالی چند مرتبه منبر می رفت، چند بار توفیق پیدا کردم که از منبرهای پرفیضش استفاده کنم.

خوب به یاد دارم که یک مرتبه روضه حضرت اباالفضل علیه السلام را خوانده و مصائب و مظلومیت آن بزرگوار را بیان کرد و بسیار گریست و فرمودند:

«مصیبت حضرت زهرا علیها السلام برای ائمه علیهم السلام خیلی سخت است، هرگاه مشکلات و حوایج بزرگی داشتید به آن حضرت متوسل شوید، چون خواندن مصیبت حضرت زهرا علیها السلام بر ائمه خیلی سخت می گذرد.» (3)

پسرت را بگیر

سید بحر العلوم (ره) مى فرماید:

در عالم رؤ یا دیدم در مدینه مشرف بودم و مرا جناب پیغمبر(صلى الله علیه و آله و سلم) احضار نمود. داخل حجره مقدسه شدم، دیدم جناب پیغمبر(صلى الله علیه و آله و سلم) در صدر مجلس قرار گرفته و حسنین (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در حاشیه مجلس قرار گرفته اند و جناب على (علیه السلام) سرپا ایستاده است.

به دست بوسى رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) مشرّف شدم، مرا مخاطب به خطاب «مرحبا بِوَلَدى» نموده و كمال محبت و مهربانى را درباره من مبذول داشت. مسأله اى چند سؤال نمودم. فرمودند: از امام زمان خود سؤال كن، پس صاحب الأمر را حاضر نمودند و مسائل خود را سؤال نمودم.

پس رو به فاطمه (سلام الله علیها) نموده فرمودند: پسرت را بگیر.

پس فاطمه (سلام الله علیها) دست مرا گرفته، به حجره خود برد و از من رویش را نمى گرفت. و گویا صورت مباركش الحال در نظرم هست. پس ‍ فاطمه (سلام الله علیها) براى من آش آورد كه همه حبوبات در آن بود. تناول نمودم و در نهایت شوق از خواب بیدار شدم.

چنان شرح صدرى براى من اتفاق افتاده بود كه هر چه بعد از آن در كتابها مى دیدم به یك مرتبه حفظ مى نمودم و همیشه طالب آن آش ‍بودم.

روزى از مادرم سؤال نمودم كه آش به این صفت دیده اى؟

فرمودند: بلى، در عجم متعارف است كه مى پزند و جمیع حبوبات داخل آن مى كنند و آش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مىنامند. (4)

فعلا دست از عذاب او بردارید

حجة الاسلام محی الدین حائری شیرازی میگوید:

شیخ [محمد تقی] بهلول، نقل کرد در زمان رضا خان به خاطر آن که مورد غضب شاه بودم و مأموران در تعقیب من بودند، همسر خود را طلاق دادم؛ زیرا اگر او به زوجیت من باقی می ماند ممکن بود مورد تعرض دستگاه قرار بگیرد.

حتی پس از آن که او را طلاق دادم و عده او تمام شد وسیله ازدواج مجدد را برای او فراهم آوردم تا هیچ ناراحتی و خطری از ناحیه من متوجه او نشود.

مدتی گذشت، من در خواب سه نفر زن را دیدم که نزد من آمدند. از آنها پرسیدم شما کیستید؟

یکی از آنها گفت: من عمه پدر تو هستم، و دو نفر دیگر هم از خویشان به شمار می آمدند.

به هر صورت آنان به من گفتند: حضرت زهرا (سلام الله علیها) ما را فرستاده است تا این مطلب را به شما برسانیم که وقتی زن شما از دنیا رفت ملائکه عذاب قصد عذاب او را داشتند ولی حضرت زهرا (سلام الله علیها) دستور فرموده است فعلا دست از عذاب او بردارید.

علت عذاب غیبتهایی بود که او از بعضی از مردم کرده بود و دلیل دستور توقف عذاب از سوی حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز برای آن است که شاید از غیبت شدگان رضایت خواهی شود و آنان نیز رضایت دهند.

شیخ بهلول گفت: من پس از بیدار شدن از خواب فورا خود را به محل سکونت آن زن رسانیده و به منبر رفتم، بالای منبر به مردم گفتم:

شخصی از اهل این محل از دنیا رفته و غیبت بعضی از مردم را کرده است از تقصیر او بگذرید و او را عفو کنید تا از عذاب اخروی نجات یابد و به دیگران هم که در جلسه حاضر نیستند بگویید تا از تقصیر او بگذرند.

بعد از مدتی همسر سابقم را خود در خواب دیدم که رو به من کرده و گفت: فلانی راحت شدم  و اضافه کرد که: تو نیز اینجا بیا، چرا در دنیا این محل کثیف مانده ای... (5)

حج مرا به گردن گرفت

یکی از ارادتمندان آیت الله العظمی حکیم، از قول ایشان نقل میکند:

آقای حکیم فرمودند با شخصی دوستی فراوانی داشتم و با هم قرار گذاشته بودیم که هر کدام زودترازدنیا رفتیم به خواب دیگری بیاییم.

دوست من وفات یافت و حدود یکسال گذشت و به خوابم نیامد.

پس از گذشت یکسال بخوابم آمد؛ گفتم: قرار بود زود به خوابم بیایی!

گفت: هنگامی که مردم به من گفتند: مت یهودیا او نصرانیا

گفتم: چرا؟ گفتند: چون حج به گردن داری. بسیار ناراحت شدم؛ اما در آن حال فاطمه زهرا و ائمه اطهار علیهم السلام را دیدم. دست به دامن حضرت زهرا سلام الله علیها شدم آن بزرگوار سفارش مرا به حضرت مهدی علیه السلام کرد. آن حضرت حج مرا به گردن گرفت تا در سال آینده به جا آورد و من تا حج را آن حضرت انجام نداد آزاد نشدم. (6)

پی نوشت ها:

(1)  کتاب عارف کامل

(2)  کتاب نوری از ملکوت

(3)  کتاب بر قله پارسایی

(4)  مردان علم در میدان عمل، ص 375

(5)  کتاب روزنه هایی از عالم غیب

(6)  همان


فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان