شناخت ماهیت فراماسونری فراماسونری به عنوان تشكیلاتی منسجم ، مرموز و در هم پیوسته با مراكز جهانی قدرت سیاسی پدیدهای است كه از قرن هجدهم به بعد و از پیوند با رویكرد استعماری تمدن غرب و مراحل تاریخی شكل گیری آن به وجود آمده است
مخفی كاری فراماسونری:
پنهان كاری در فعالیت لژهای فراماسونری و همچنین رازداری اعضای لژ ،در كشورها به عنوان یكی از مهمترین خصایص مجامع ماسونی دانسته شده است .تاكید فراوان براین خصیصه تا جایی رسیده كه لژهای فراماسونری چهرهای مرموز،هولناك وزیر زمینی یافته اند و شاید به همین جهت از دو نوع بررسی دقیق علمی دور مانده اند .لژهای فراماسونری در همه جا مخفی عمل نمیكنند.میزان اختفا و فعالیتهای لژهای فراماسونری در جوامع مختلف با توجه به خصایص این جوامع و نوع حكومت آنها متفاوت است، در كشوری بسیار مخفی عمل میكنند و در كشوری دیگر علنی. در كشور ما نیز فعالیت لژهای فراماسونری اگرچه برای عامه مردم مخفی بوده لكن دستگاه حاكم هیچگاه از آن بیاطلاع نبوده است. در دوره قاجار نیز ارتباط محمدعلیشاه با جامعه آدمیت و عضویت افرادی چون ظلالسلطان و لژ بیداری ایران ارتباطی تنگاتنگ میان هیأت حاكم و لژ فراماسونری را به ذهن متبادر میكند كه از وجه مخفی آن میكاهد.
قانون اساسی فراماسونری:
قانون اساسی فراماسونری در سال 1723میلادی توسط آندرسن و دزاگولیه نوشته شد كه عملاً دین و مذهب را كنار گذاشت. با انتشار این قانوننامه فریاد از مجامع دینی بهویژه در انگلستان برخواست و رؤسای مذهبی اشاره آندرسن را به دینی كه همه مردم بر آن اتفاق داشته باشند، طرحی برای دور افكندن مسیحیت تلقی كردند و هدف اصلی فراماسونری را نابود ساختن تعلیمات دینی دانستند. در قسمتی از قوانین ماسونی آمده است:
بنایان در روزگار باستان دین و كیش كشور و ملت را هرچه بود گردن مینهادند ولی اكنون نیكبختی را در این یافتند كه دین و كیش را گردن نهند كه تمام مردم بر آن اتفاق داشته باشند و آرا و عقاید خاص خود را كنار نهاده ترك گویند.
شالوده «فراماسونری جدید» در قرن هیجدهم میلادی توسط صهیونیستها نهاده شد و به اعتراف خود آنان، سازمانهای فراماسونری را برای تضعیف ملتها و تفوق بر ایشان ایجاد كردند
قانون اساسی ماسونی در فرانسه، آلمان، ایرلند و آمریكا به ترتیب در سالهای 1745،1741،1730،1734میلادی منتشر گردید و هر روز گسترش یافت به طوریكه امروز ترجمه آن به بیش از 83 زبان متداول در جهان یافت میشود. این كتاب دارای دو بخش است كه قسمت اول آن به سابقه تاریخی فراماسونری و تكالیف اعضاء مربوط میگردد و قسمت دوم به رد عقاید دینی و جایگزین كردن مذهب اخلاقی به جای آن اختصاص دارد.
گرچه فراماسونها «سیاست» و «دین» را مسبب جدایی بین افراد بشر میدانند و با كنار گذاشتن آنها خود را موظف میدانند كه از تفرقه مردم جلوگیری كنند، ولی در عمل سیاست را به كار گرفته دین را كاملاً رها كردهاند.
فراماسونری و صهیونیسم:
حقیقت آن است كه شالوده «فراماسونری جدید» در قرن هیجدهم میلادی توسط صهیونیستها نهاده شد و به اعتراف خود آنان، سازمانهای فراماسونری را برای تضعیف ملتها و تفوق بر ایشان ایجاد كردند. در پروتكایهود درباره«سازمان مخفی یهود» یا «فراماسونری» آمده است:
ما در مقابل خود نقشهای داریم كه روی آن مسیر خطرناكی تعیین شده و با طی این مسیر خطرناك بایستی آثار چند قرن دیگر را منهدم سازیم. برای تهیه وسایلی كه ما را به مقصود نایل سازند، باید از بیغیرتی و بیثباتی افراد اجتماع و عدم اطلاع افراد به شرایط زندگی راحت و آسوده استفاده كرد…
دلیل دیگر كه ماهیت صهیونیستی سازمان فراماسونری جهانی را آشكار میكند، سرودهای رسمی ماسونهاست كه در مراسم افتتاح لژها و سایر تشریفات مخصوص، همراه با موزیك خوانده میشود. این سرودها همگی از تورات اخذ شده كه طی آن بارها «یهوه صبایوت» را خداوند آدمیان شناخته و همه مردم را «گوسفندان مرتع او» لقب داده است.
ای تمامی روی زمین
خداوند را با شادی عبادت نمایید
و به حضور او با ترنم بیایید
بدانید كه یهوه خداست
او ما را آفرید
ما قوم او هستیم و گوسفندان مرتع او
اصل اساسی پروتكل یهود كه عامل تدوین آن «سازمان فراماسونری» است، زدودن دین از جوامع بشری میباشد. صهیونیسم سرّ موفقیت خود را در این مسأله میداند و میكوشد این مهم را به انجام رساند. آنان میگویند:
از همین نظر لازم است كه ما ایمان به مذهب را ریشهكن نماییم…و به جای آن ارقام محاسبات و موضوعات مادی را جایگزین سازیم…تا تمام ملل در صدر منافع خصوصی خود برآمده و برای اغراض شخصی مبارزه نموده و توجهی به دشمن مشترك خود نداشته باشند.
پیدایش فراماسونری در ایران:
قدیمیترین نوشتههایی كه درباره فراماسونری به زبان فارسی در دست است نشان میدهدكه نویسندگان آن آشنایی چندانی با این تشكیلات نداشتند. به همین دلیل تعبیراتی مانند «جادوگرخانه»، «شیطانخانه»، «خانه فراموشان» و «فراموشخانه» را در برابر آن استعمال كردهاند. فراموشخانه كه به جای فراماسونری، از سوی خود ماسونها هم پذیرفته شده و به سرعت رواج یافت، در باور عموم از دیرباز جای مخوفی بود و ارتباطی با فراماسونری نداشت. شاید وجود همین تصور از فراماسونری به عنوان محفلی سرّی و مخوف، بیش از هر عامل دیگری در عدم شناسایی آن مؤثر افتاده باشد.
علیرغم آن كه اولین ایرانیان عضو لژهای فراماسونری آنهایی بودند كه در شمار نخستین كاروانهای اعزامی ایران (1295ش)از سوی عباس میرزا ،جهت تحصیل علم و فنآوری به اروپا رفته بودند،نخستین محفل فراماسونری در ایران به وسیله ملكمخان تأسیس شد. این محفل كه شعبهای تقلیدی از گرانداوریان فرانسه بود فراموشخانه نام گرفت و بسیاری از رجال متنفذ آن دوره را گرد آورد و به تبلیغ افكار سیاسی و اجتماعی جدید پرداخت و ایده تغییر حكومت را در ایران رواج داد.اما به دلایلی كه هنوز شناخته نیست و رقابت قدرتهای بینالملی مؤثر بر اوضاع سیاسی ایران نیز در آن بیدخالت نبود،ناصرالدین شاه فرمان داد تا بساط آن را برچینند .
پساز انقراض سلسله قاجاریه و روی كار آمدن رضاخان ،به یك فرمان«فعالیت احزاب منجمله فراماسونها به حالت ركود در آمد»و بساط تشكیلات نوظهور فراماسونری در ایران بر چیده شد.
به دنبال انحلال فراموشخانه «مجمع ادمیت» دومین محفل فراماسونری در ایران بود كه سالها پس از آن،توسط ملكمخان پایهگذاری شد.مرامنامه مجمع آدمیت كه زیر نظر ملكم تنظیم شده بود،حاكی از تأثیرپذیری آن از قانون اساسی گرانداوریان فرانسه و احتمالًا وابستگی به لژ یاد شده است. اما ملكمخان این بار بر خلاف فراموشخانه چندان فرصت نیافت تا به سازماندهی مطلوب مجمع بپردازد و در پی عزیمت به انگلستان اداره آن را به دوستان و اطرافیانش واگذار كرد. مجمع آدمیت اولین محفل فراماسونری بود كه رو به توسعه گذارد و شعباتی در برخی نقاط كشور پدید آورد.شیوه كار مجمع از حیث نظم و ترتیب،قابل توجه و از نظر رعایت مسائل تشكیلاتی به كلی سری و محرمانه بود.
پساز انقراض سلسله قاجاریه و روی كار آمدن رضاخان ،به یك فرمان«فعالیت احزاب منجمله فراماسونها به حالت ركود در آمد»و بساط تشكیلات نوظهور فراماسونری در ایران بر چیده شد.عدهای در گذشتند،برخی كه سالخورده بودند،از تكاپو باز ماندند و دیگران نیز جذب نظام سیاسی حاكم شدند .به طوری كه از یك انسجام تشكیلاتی دیگر نشانی نبود.از یك دیدگاه این دوره را كه دوره نضج دیوانسالاری در ایران نیز بود میتوان دوره جابجایی نسل از فراماسونهای تحصیل كرده و تكنوكرات،به جای نسل فراماسونهای پیشین در بافت تشكیلات فراماسونری دانست كه در آن غلبه با پیشوران بزرگ و بازرگانان بود.
بنابراین از مجموع مطالب بیان شده میتوان نتیجه گرفت كه گرچه ظاهراً هدف كلیه جمعیتهای فراماسونری بسط و توسعه اصول اخلاقی و تعمیم مبانی انسانی است و ضمناً یك گروه قدیمی به شمار میروند و همچنین مبداء تشكیل و اشاء آن از ایتالیا و بعد از آلمان سرچشمه گرفت و سپس در اكثر اقطار گیتی گسترش یافته است معالوصف میتوان گفت كه سیاست انگلستان در شیوه فعالیت این فرقه بیاثر نبوده و سیاست خاص انگلیس و فعالیتهای لژهای ماسونیك در ایران در بسیاری از افراد با یكدیگر هماهنگی داشتهاند.
علی جان مرادی جو
بخش سیاست تبیان
منابع:1- خاتمی- محمد،فراماسونری،چاپ دوم :كتاب صبح ، 1376
2- واحد مطالعات و تحقیقات تاریخی،سیر تفكر جدید در جهان و ایران – تهران:هلال ، 1382
3- مركز اسناد انقلاب اسلامی،فراماسونرها،روتارینها و لاینزهای ایران – تهران : مركز اسناد انقلاب اسلامی،1377
4- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،اسناد فراماسونری در ایران ،جلد اول ،تهران : -مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،1380
5- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،اسناد فراماسونری در ایران ،جلد دوم،تهران : -مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،1380
6- شاه آبادی،حمید رضا،تاریخ آغازین فراماسونری در ایران ،جلد اول تهران :حوزه نصیری، 1378
7- شاه آبادی،حمید رضا،تاریخ آغازین فراماسونری در ایران ،جلد دوم تهران :حوزه نصیری،1380
8- شهبازی،عبدالله،زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا در ایران ،جلد چهارم ،چاپ دوم تهران : مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،1383
9- شهبازی،عبدالله،زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا در ایران ،جلد پنجم،تهران : مؤسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی،1383
10- مؤسسه فرهنگی قدر ولایت،نقش روشنفكران وابسته(1) میرزا ملكم خان،چاپ چهارم ،تهران مؤسسه فرهنگی قدر ولایت،1379