تبیان، دستیار زندگی
فراماسونری به عنوان تشكیلاتی منسجم ، مرموز و در هم پیوسته با مراكز جهانی قدرت سیاسی پدیده‌ای است كه از قرن هجدهم به بعد و از پیوند با رویكرد استعماری تمدن غرب و مراحل تاریخی شكل گیری آن به وجود آمده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فراماسونری و سیاست


فراماسونری به عنوان تشكیلاتی منسجم ، مرموز و در هم پیوسته با مراكز جهانی قدرت سیاسی پدیده‌ای است كه از قرن هجدهم به بعد و از پیوند با رویكرد استعماری تمدن غرب و مراحل تاریخی شكل گیری آن به وجود آمده  است .


فراماسونری

فراماسونری به عنوان تشكیلاتی منسجم ، مرموز و در هم پیوسته با مراكز جهانی قدرت سیاسی پدیده‌ای است كه از قرن هجدهم به بعد و از پیوند با رویكرد استعماری تمدن غرب و مراحل تاریخی شكل گیری آن به وجود آمده  است .این تشكیلات درسازگاری با نقش تاریخی ویژه‌ای كه در لوای  شعار برادری ،برابری ،آزادی، ونوع دوستی ودر مراحل بعدی ؛ایجاد حكومت واحد جهانی ؛ایفاگر آن بود ،گام به گام با نفوذ استعماری دول غربی در عالم توسعه یافته  و به سازمان جهانی بدل شده است.

جنبش  فرماسونری با اتكا به ایدئولوژی خاص خود همچون ادیان التقاطی مانند مانویت ومذاهب التقاطی مثل بهائیت به هر سرزمین و كشوری وارد می شد اشتراك های خود با آن سرزمین را پیدا نموده و آن جنبه ها را بارزتر می كرد . این تغییر وضع و ظاهر یكی از مهمترین ویژگی های ذاتی ایدئولوژی ها ، ادیان و مذاهب التقاطی است. فراماسونری نیز به عنوان ایدئولوژی التقاطی از چنین تغییراتی به دور نیست .

ایران از جمله كشورهایی است كه موج تجدد گرایی وبه دنبال ان تشكیل سازمان های فراماسونری دیرتر به آن راه یافت . علل داخلی دیر راه یافتگی جنبش ماسونی را باید در بافت سنتی وساختارهای اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی ایران جستجو نمود علل خارجی آن را بایستی به شكل و شیوه دخالت بیگانگان نسبت داد  . آشنایی و آگاهی روشنفكران  وتحصیل كردگان ایرانی با اندیشه فراماسونری در سطحی گسترده وفراگیر با تشكیل انجمن شبه ماسونی میرزا ملكم خان بنام فراموشخانه و به دنبال آن مجمع آدمیت عباسقلی خان آدمیت كامل شد .

  واژه شناسی:  

سازمان اجتماعی نسبتا پنهانی كه دراین مقاله مورد بررسی قرار گرفته در معروفترین شناسه خود در ایران «فراماسونری » خوانده شد.در دوران اولیه پیدایش این سازمان در ایران به آن فرانمانری هم گفته می‌شودكه به اصل واژه فرانسوی franc-macon نزدیكتر است .همچنین در نوشته های ایرانی متقدمی كه حاوی نخستین اشاره ها به این سازمان است به واژه های: «فریمیشن »،«فرامین» و« فارمیشن» هم  بر می خوریم.

اعضای سازمان فراماسونری را «فراماسون» یا در اختصار «ماسون» می ‌‌نامند كلمه«فراماسون»كلمه‌ای است با ریشه فرانسوی كه املای آن پیش از این ذكر شد.از تلفظ انگلیسی این واژه هم freemason است.این عبارت معنای لفظی «بنای آزاد»دارد.

این همه عناوین غیر فارسی این سازمان است و در لفظ فارسی آن را «فراموشخانه» نامیده اند. واژه فراموشخانه بیشتر در دوران آغازین آشنایی ایرانیان با سازمان فراماسونری مورد استفاده داشته واز زمان استقرار فرانماسونری ویا فراماسونری در شناساندن هویت سازمان ولفظ«لژ» در تعریف محل اجتماع اعضای سازمان  ویا در ایجاد تمایز میان یك سازمان مجزا از فراماسونری با واحد مشابه دیگر به كار رفته است.

اعضای سازمان فراماسونری را «فراماسون» یا در اختصار «ماسون» می ‌‌نامند كلمه«فراماسون»كلمه‌ای است با ریشه فرانسوی كه املای آن پیش از این ذكر شد.از تلفظ انگلیسی این واژه هم freemason است.این عبارت معنای لفظی «بنای آزاد»دارد.

فراماسونری

زمینه های شكل گیری:

فراماسونری یك سازمان مخفی بسیار تشكیلاتی بود كه در قرون وسطی و اوایل دوران جدید به صورت یك سازمان بزرگ صنفی مربوط به بناها از حقوق و امتیازات آنها دفاع می كرد و بعد از مرحله دوم تاریخ خویش تبدیل به یك سازمان اومانیستی و سیاسی روشنفكرانه شد .اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس طلیعه از هم گسیختگی های سیاسی اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی در اروپا پدیدار شد و خبر از انفجار قریب الوقوعی در آینده می داد.

این انفجار در واقع اختلافی بین بورژواها و اشراف بروز كرد و زمینه اعتراض شدیدی را در پی داشت این اعتراض در واقع برای سهیم شدن در قدرت بود .برخی از دولت‌های اروپایی نظیر انگلستان برای آنكه فضای باز سیاسی و آزادی نسبی ای را‌ بوجود آورند،مشهورترین این گروهها یعنی بناها و معماران را سهم بیشتری از آزادی نصیب آنها كردند بر اساس این آزادی نسبی ،پایه های سازمان بناهای آزاد(فراماسونری) كه یك تشكیلات صنفی سیاسی خاص بود،ریخته شد.

آنچه در این مقاله مورد نظر ماست ،مربوط به زمانی است كه گروه های دیگری از بورژوایان از قبیل سرمایه داران،تجار،افسران سطح پایین و متوسط،یهودیان و روشنفكرانی مثل نویسندگان،هنرمندان و سیاستداران وارد این سازمان شدند.از آن به بعد،سازمان فراماسونری،یك تشكیلات صنفی و مركز بناهای آزاد نبود ،بلكه محلی برای بحثهای عقیدتی،سیاسی و هنری و ادبی و اجتماعی شده بود.

ویژگی های ایدئولوژی فراماسونری:

از ویژگی های ایدئولوژیك این سازمان روشنفكرانه اومانیستی می توانیم موارد زیر را ذكر كنیم:

1-رفرمیسم:رفرمیسم یا معتقد بودن به اصلاحات گام به گام،قائل بودن به اصلاحات تدریجی و عدم اعتقاد به اصلاحات ریشه‌ای وبنیادی،از خصوصیات اشخاص و گروههایی است كه تنها در صدد نگاه داشتن موقعیت و حیثیت خود و یا طبقه خود می باشند و هرگونه دگرگونی بنیادی را به منزله نفی همه دستاوردهای خویش می شمرند. فراماسون ها نیز از آنجا كه مجموعه‌ای متشكل از سرمایه داران و تجار و روشنفكران تازه به دوران رسیده مقام طلب بود،هرگز نمی توانست با از بیخ و بن بركندن نظامی موافقت كنند كه آنها را در آن موقعیت پرورانده بود.

دین در تصور فراماسونری پدیده‌ای است كه كاملاً شخصی كه‌می‌بایدآن را به دور از هر نوع تعصب و پای بندی پذیرفت و هر چیز كه بیش از این نوع باشد با عقاید ماسونی در تضاد است.

2-تساهل و تسامح: از مشخصه های مهم فراماسونری تساهل و تسامح است.بنابراین نظر ،انسان باید در اعتقاداتش،آسان‌گیر و اهل مسامه باشد و از «تعصب» دوری گزیند .لذا تساهل و تسامح در مقابل «تعصب»به معنی سختگیری در عقیده و به ریشه های اعتقادی پای بند بودن،قرار می‌گیرد .

3-دئیسم :دئیسم یا لا مذهبی،ظاهراً اعتقاد به خداوند منهای باور داشتن به پیغمبران و كتب آسمانی و معاد است .این اعتقاد صوری فراماسونری برای تعمیق دینداران ساده لوحی بود كه هنوز در اروپا باقی مانده بودند،شاید بتوان حیله اشتراك در لفظ «خدا» همكاری و اتحاد آنها را در برابر گروههای انقلابی چپ جلب كرد و سپس روح دینی و تعهد ایمان شان را سلب نمود.

4-برابری :برابری اومانیستی را هرگز نباید با مفهوم قسط و عدل دینی یكی دانست ،آن هم برابری از دیدگاه فراماسونری را! چه،برابری در این بینش عبارت است از قائل شدن «حقوق طبیعی» برای همه افراد .زیرا از آنجا كه تمام انسانها فرد به فرد اصالت دارند لذا از «حق انتخاب آزاد و مساوی» برخور دارند،هیچ كس حق ندارد دیگری را بر انجام كاری مجبور نماید،یا به بیانی دیگر حق انتخاب آزادش را از او سلب نماید .

فراماسونری

5-برادری :بنابراین اصل همه انسانها صرف نظر از همه ویژگی‌های اعتقادی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادیشان و هرگونه خصوصیت دیگری برادرند چرا كه همه اصالت دارند و همگی خدا هستند.برادری فراماسونری حیله‌ای است تاكتیكی كه  می كوشد تا میان گرگ و میش ،معاویه وعلی ،ابو جهل و پیامبر (ص)، برادری ایجاد نماید در حالی كه تفكر دینی اساس برادری را در ایمان می‌داند.

6-ژودائیسم(یهودیگری):غرض از یهودیگری،ستایش و پیروی از اصول فرهنگ یهودی و ترویج یهودپرستی است. این امر به دلیل آن است كه یهودیان از همان اوان تاُسیس فراماسونری به درون آن رخنه كردند و در اندك مدتی رهبری آن را در سراسر جهان به دست گرفتند.

7-صهیونیسم:بعدها كه ایدئولوژی ارتجاعی و فاشیستی صهیونیسم ایجاد گردید كه در پی تحقق بخشیدن برتری قوم یهود بر تمام جهان است،صهیونیسم،ایدئولوژی حاكم بر تمام لژهای فراماسونری جهان شد و لذا صهیونیسم بین المللی با فراماسونری بین المللی یكی گردید و از آن به منزله بازوی سیاسی و فرهنگی استفاده نمود.

8-نهان روش:شیوه دیگری‌كه فراماسونرها از یهود گرفته اند در نهان روش است.یعنی برای پیشبرد مقاصد هیچ گاه موضع صریح نمی‌گیرند و آشكارا عمل نمی كنند. نهان روش را می توان در فرهنگ اسلامی به «نفاق» تعبیر كرد و فراماسون ها را یكی از مصادیق بارز «منافقین» دانست .آنها حتی در میان خودشان نیز نهان روشانه رفتار می كنند و با زدن ماسك بر صورت ،هویت خود را از افراد جدید مخفی می دارند.

گردانندگان لژهای فراماسونری همواره بر این نكته پا می‌فشارند كه آئین ماسونی تنها با «فضیلت سر و كار دارد و به نشر علم و ادب و هنر می‌پردازد و در راه حق و عدالت می‌كوشد» اینان خود را از هر نوع جهت گیری سیاسی و یا فعالیت در این زمینه یكسره مبرا می‌دانند و مدام فراماسونری را مرامی كاملاً غیر سیاسی اعلام می‌كنند

فراماسونری و دین :

در مرام فراماسونری نوعی تساهل و تسامح نسبت به همه ادیان و مكاتب موجود در جهان وجود دارد و آنچه برای آن مهم است همانا «ایمان به وجود خداوند آفریدگار و مهندس اعظم جهان» است و نه شكل و نوع دین یا مكتب .اما در صحنه اجتماع فراماسونری به شدت بر علمانیت یا سكولاریسم تاكید دارد و هر نوع دخالت دین در صحنه اجتماع را مردود می‌شمارد .ماسونها نه تنها دخالت دین در سیاست را به شدت نفی می‌كنند بلكه با قبول دین به عنوان یك نهاد اجتماعی كه فی نفسه بتواند پاسخگوی برخی از نیازهای جامعه باشد نیز مخالف هستند دین در تصور فراماسونری پدیده‌ای است كه كاملاً شخصی كه‌می‌بایدآن را به دور از هر نوع تعصب و پای بندی پذیرفت و هر چیز كه بیش از این نوع باشد با عقاید ماسونی در تضاد است.تضاد خط فراماسونری با دیانت تضادی بنیادی و اساسی بود،چرا كه فراماسونها به دلیل تفكر اومانیستی‌شان نفس اماره را خدا كردند و هر چه را كه «خدایی» بود،«انسانی» نمودند. این تضاد «اصولی» بوده و در همه فروع امتداد پیدا می‌كند .لذا پاپ كلمان دوازدهم طی فتوای معروفی فراماسونری را تفكیر نمود و كاتولیك ها را از عضویت در این سازمان ضد دینی بر حذر داشت .

اما فراماسونری پس از مدتی درگیری با گروههای مخالف ،تصمیم گرفت به جای مخالفت با دین به تعریف و تمجید از آن بپردازد ولی با تفسیر اومانیستی‌ای كه از دین به عمل می‌آورد ظاهرش را حفظ و باطنش را از معنی تهی كند .به همین دلیل بسیاری از فراماسونها ،تفسیر فراوانی بر انجیل نوشتند و در آن مسیحیت را یك دین اومانیستی و مسیح را یك اومانیست بزرگ معرفی نمودند چرا كه مسیح بشری بود كه به اعتقاد مسیحیت موجود خدا شده بود.

فراماسونری

فراماسونری و سیاست:

گردانندگان لژهای فراماسونری همواره بر این نكته پا می‌فشارند كه آئین ماسونی تنها با «فضیلت سر و كار دارد و به نشر علم و ادب و هنر می‌پردازد و در راه حق و عدالت می‌كوشد» اینان خود را از هر نوع جهت گیری سیاسی و یا فعالیت در این زمینه یكسره مبرا می‌دانند و مدام فراماسونری را مرامی كاملاً غیر سیاسی اعلام می‌كنند.این موضعگیری در نخستین اصول قانون اساسی فراماسونری نیز قابل مشاهده است .

در ماده چهارم این قانون می‌خوانیم:«طریقه فراماسونری ایده آلی همه قانون ها و آئین ها و مقامات حاكم موجوده را محترم می‌شمارد و از آلوده شدن به كشاكش های سیاسی و حزبی اجتناب می‌ورزد و همیشه به نفع كشورهایی كه در آن اقامت دارد می‌كوشد»

علیرغم ادعایی كه ذكر آن وقت كمی تعمق در نحوه شكل‌گیری لژهای فراماسونری در كشورهای مادر و همچنین عملكرد این لژها در كشورهای پیرامونی آشكار می‌سازد كه لژهای فراماسونری نه تنها از سیاست دور نیستند بلكه كاملاً براساس دستیابی به اهداف سیاسی عمل می‌كنند.

با شروع دوره استعمار نو فراماسونری به ابزاری برای حفظ سلطه غیر مستقیم متروپل استعماری بر مستعمرات كوچك و بزرگ درآمد.از این پس لژهای فراماسونری دیگر محلی برای آموزش آداب تفكر جدید نبودند بلكه به تشكل‌هایی برای قبضه كردن قدرت در دست گروهی از نخبگان اجتماعی بدل شدند كه می‌توانستند در نهایت اقتدار سیاسی كشورهای خود را به نفع قدرتهای استعمار گر به دست گیرند.

ادامه دارد...

علی جان مرادی جو

بخش سیاست تبیان

منابع:  

1- خاتمی- محمد،فراماسونری،چاپ دوم :كتاب صبح ، 1376

2- واحد مطالعات و تحقیقات تاریخی،سیر تفكر جدید در جهان و ایران – تهران:هلال ، 1382

3- مركز اسناد انقلاب اسلامی،فراماسونر‌ها،روتارین‌ها و لاینزهای ایران – تهران : مركز اسناد انقلاب اسلامی،1377

4- مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،اسناد فراماسونری در ایران ،جلد اول ،تهران : -مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،1380

5- مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،اسناد فراماسونری در ایران ،جلد دوم،تهران : -مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،1380

6- شاه آبادی،حمید رضا،تاریخ آغازین فراماسونری در ایران ،جلد اول تهران :حوزه نصیری، 1378

7- شاه آبادی،حمید رضا،تاریخ آغازین فراماسونری در ایران ،جلد دوم تهران :حوزه نصیری،1380

8- شهبازی،عبدالله،زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا در ایران ،جلد چهارم ،چاپ دوم تهران : مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،1383

9- شهبازی،عبدالله،زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا در ایران ،جلد پنجم،تهران : مؤسسه مطالعات وپژوهش‌های سیاسی،1383

10- مؤسسه فرهنگی قدر ولایت،نقش روشنفكران وابسته(1) میرزا ملكم خان،چاپ چهارم ،تهران مؤسسه فرهنگی قدر ولایت،1379