
درددلهای آقای مدیرعامل حرفها و گلایههای مدیرعامل خانه سینما پیرامون کیفیت تعامل معاونت سینمایی با این نهاد صنفی به هر بهانهای که طرح شود، خواندنی و جنجالی است.

با شروع سال جدید و خبر قاچاق فیلم «اخراجیها3» بود که دوباره پدیده قاچاق فیلم برسر زبانها افتاد و طبق عادت همیشگیمان هرکس انگشت خود را به سمت دیگری اشاره رفت و عملکرد دیگر نهادهای مربوطه را مسبب اوج گیری این پدیده دانست. غافل از اینکه مبارزه با قاچاق فیلم یک تعامل چند جانبه بین نهادها صنفی، موسسات و البته دولت را طلب میکند. به همین دلیل به سراغ محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما رفتیم تا نظر وی را در اینباره جویا شویم اما او حرفهای شنیدنی دیگری هم داشت که در ادامه میخوانید.
* انگار این پدیده قاچاق فیلم نمیخواهد دست از سر سینمای کشور بردارد!
خب باید با این حرکت بهطور جدی برخورد شود و اگر سختگیرانه با آن برخورد شود کم کم این حرکتهای غیرفرهنگی از بین میرود. من نمیتوانم از پخش غیرقانونی فیلم در اماکن عمومی و یا حتی فیلمهای خارجی در تلویزیون چشم پوشی کنم و به این فکر کنم که چرا پدیدهای به نام قاچاق فیلم رواج پیدا کردهاست؟ وقتی این حرکت نهادینه شدهاست، نمیتوان انتظار داشت که شاهد عرضه فیلم در پیادهروها نباشیم.
اینها که اتفاق جدیدی نیست. چطور میشود جلوی آن را گرفت؟
به نظر من اگر قرار است که کنترل خاصی برای مهار پدیدهای به نام قاچاق وجود داشته باشد، این کنترل باید از سازمانها و ارگانهای دولتی و موسساتی که به نوعی زیرمجموعه دولت محسوب میشوند، شروع شود چراکه به انحا مختلف شاهد انواع سوءاستفاده از محصولات فرهنگی در این سازمانها و نهادها هستیم. برای مثال میدانید تا الان چه تعداد فیلم بدون اینکه حق پخش آنها خریداری شده باشد در رایزنیهای ما در کشورهای مختلف پخش شدهاست؟ و یا در همین کشور خودمان چه تعداد فیلم هستند که در قطارها یا اتوبوسها پخش میشوند که حق پخش آنها خریداری نشده؟ که البته عملکرد مسئولان هم برای پخش آنها این است که به جای اینکه حق پخش فیلم را خریداری کنند، یک نسخه از آن را از موسسه رسانههای تصویری یا فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی خریداری میکنند و با این توجیه که موسسه رسانههای تصویری حق پخش این فیلمها را خریداری کرده است، اقدام به پخش این فیلمها در اماکن عمومی میکنند.
من نمیتوانم از پخش غیرقانونی فیلم در اماکن عمومی و یا حتی فیلمهای خارجی در تلویزیون چشم پوشی کنم و به این فکر کنم که چرا پدیدهای به نام قاچاق فیلم رواج پیدا کردهاست؟ وقتی این حرکت نهادینه شدهاست، نمیتوان انتظار داشت که شاهد عرضه فیلم در پیادهروها نباشیم.
اینجا وظیفه نهاد صنفی خانه سینما چه میشود؟
باید در این میان روشهای مبارزه خانه سینما که از قضا به گفته دوستان دولتی وجهه قانونی هم ندارد را با پدیده قاچاق فیلم بررسی کنیم. یکی از روشهایی که جزو امکانات موجود برای خانه سینماست صدور بیانیه است که خب در مصاحبههایی که تا به امروز داشتهایم این را گفتهایم که قاچاق فیلم به هر صورت و توسط هر گروهی که باشد، غیرقانونی و غیراخلاقی است. امکان دیگر این است که از طریق نیروی انتظامی که بازوی اجرایی برای پیگیری این ماجرا است کمک بگیریم. ما که در خانه سینما مامور نداریم که بخواهد برخورد قضایی کند و این هم به نوعی وظیفه وزارت ارشاد است که باید به آن عمل کند. مسئول ستاد مبارزه با قاچاق فیلم در کشور یکی از مدیران مورد تایید وزارت فرهنگ و ارشاد است و ما مسئول این قضیه نیستیم. نهاد صنفی در قالب قوانین موضوعه کشور با ارتباط و تعاملی که میتواند با دولت داشته باشد، میتواند موثر باشد. برای مثال گردهمایی چند سال پیش که در موزه سینما برگزار شد، یکی از همین کارها بود. که بخش عمدهای از بازار قاچاق را تحتالشعاع قرار داد. حالا با این امکاناتی که گفتم اگر بخواهیم پیگیری کنیم، کدام روش را میتوان به کار برد که از طرف نهاد صنفی خانه سینما که به تعبیر دوستان دولتی وجهه قانونی ندارد، بتواند مثمرثمر باشد؟

طبق گفتههای شما این را استنباط کردم که دستتان برای ورود به چنین مسالهای باز نیست. همینطور است؟
در کشور ما همیشه حوزه فرهنگ حوزه مشکوکی بودهاست و در جایی که شبهه وجود دارد نمیتوان اختیاراتش را واگذار کرد. البته همیشه پشت میکروفون میتوان هر جایی را واگذار کرد در این سالها هر مسئولی پشت میکروفون رفته از واگذاری و خصوصی سازی و اصل 44 صحبت کرده اما هیچگاه امکان واگذاری یک نهاد صنفی مثل خانه سینما وجود نداشته و زمینه واگذاری آن را هم فراهم نکردهاند و دلیلش هم این است که با دست خودشان مصرفکننده که همان بخش خصوصی است را نابود کرده اند و مصرف کننده را به احزاب سیاسی تبدیل کردهاند. در این حالت دیگر امکان واگذاری وجود ندارد. یعنی کافی است که شما به عنوان دولتمرد، حجم بزرگی ازبخش خصوصی را فتنه یا مخرب یا هر برچسب دیگرتلقی کنید خب معلوم است که اگر قرار باشد به همین بخش خصوصی چیزی را واگذار کنید مجلس جلوی شمارا میگیرد و میگوید شما به اینها برچسب زدهاید حالا میخواهید به آنها چه چیزی را واگذار کنید؟ بنابراین میگویند نه تنها واگذار نکن که این بخشها را نگه دار و خودت را تقویت کن به این معنی که به جای یک اداره کل، 12 تا اداره کل داشته باش چون امکان واگذاری نداری. با این تفاسیر هیچ گاه یک نهاد صنفی در کشور حال و روز خوبی برای پیگیری موضوعات خودش را نداشتهاست.
پس جواب دوستانی که به عملکرد خانه سینما درباره پدیده قاچاق فیلم اعتراض دارند را چه میتوان داد؟
خیلی از دوستانی که درباره خانه سینما و عملکرد آن اظهار نظر میکنند، اصلا راجع به یک نهاد صنفی اطلاع ندارند و نمیدانند که مثلا مدیر عامل خانه سینما دارای چه وظایفی است. اگر کسی اطلاعاتش کم باشد، هرچیزی که به او بگویند باور می کند. حالا با این پیش زمینه جریانی بوجود میآید که با یک سلطهگری که رد آن را در عصر حجر میتوان دید، به جای تقویت نهادهای صنفی، نهادهای صنفی جدید بوجود میآورد. یعنی اینکه مثلا فلان نهاد صنفی را خراب میکنیم و به جای آن یک نهاد صنفی جدید میسازیم. عملکرد هم به این صورت است که یک نهاد صنفی را آنقدر تخریب میکنند تا مسئولان آن خودشان بگویند که دیگر نمیتوانند کار کنند و در همین لحظه است که نهاد صنفی جدید میسازند و توی بوق و کرنا میکنند که ببینید نهاد صنفی ما چقدر خوب است! و ما هم به آن بودجه میدهیم و دستش هم برای فعالیتهای زیادی باز است.
یک نهاد صنفی را آنقدر تخریب میکنند تا مسئولان آن خودشان بگویند که دیگر نمیتوانند کار کنند و در همین لحظه است که نهاد صنفی جدید میسازند و توی بوق و کرنا میکنند که ببینید نهاد صنفی ما چقدر خوب است!
فارغ از اینکه در طول تاریخ هرگاه نهاد صنفی توسط دولت ساخته شده و پا گرفته کمکم به صورت یک اداره زیر مجموعه دولت در آمدهاست. بنابراین در حال حاضر دوستان دارند یک طرح محتوم به شکست را امتحان میکنند و جالب است که وقت و هزینه زیادی هم صرف آن میشود. در حال حاضر پیگیری پدیدهای مثل قاچاق فیلم از سوی نهادی که قدرت عمل داشته باشد، انجام نمیشود.
نداشتن قدرت عمل برای خانه سینما از کجا نشات گرفته است؟
دولت در تمام مناسبات ما تلاش کرد تا با شکست مواجه شویم و خیلی کارها انجام داد تا نهاد صنفی ما را دچار از هم گسیختگی و چند تکه شدن کند و یک صنف را به 5 صنف تبدیل کند. چرا این اتفاق در دورههای قبل رخ نمیداد؟ من یک شبه مدیر بیکفایت شدم؟ یا عملکرد خانه سینما یک شبه غی قانونی شد؟ ما در همین مناسبات خانه سینما و دولت زندگی میکردیم. سختیها و در گیریهایی با دولت و دولت با ما داشت ولی کارمان را انجام میدادیم اما معلوم نیست چه شد که یک شبه تبدیل شدیم به مدیریتی که نمیتواند این صنف را اداره کند. بنابراین با مجموعه نهاد صنفی که مدام دارد تلاش میشود که قدرتش گرفته شود نمیشود منتظر اتفاق خوبی باشیم ومبارزه با پدیدهای مثل قاچاق فیلم از یک نهادی انتظار میرود که در تعامل با دولت باشد.
مریم قاضیزاده
بخش سینما وتلویزیون تبیان