تبیان، دستیار زندگی
. چرا با تلنگرهای فاطمه (علیهاالسلام) اهل مدینه بیدار نشدند؟ شاید در همه تاریخ هنوز هم خفتگان بسیارند! اندوه دل فاطمه (علیهاالسلام) و زخمهای پیکرش جز به شهادتش ختم نشد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جسارت های زبانی به حضرت زهرا(علیهاالسلام)

اسناد اهل تسنن در شهادت زهرا(علیهاالسلام)(3)


در مقالات قبلی به بررسی جزئیات شهادت بانوی دو عالم و برترین زنان حضرت زهرا(علیهاالسلام) براساس مستندات تاریخی اهل تسنن و شیعه پرداختیم و موارد آتش زدن درب منزل حضرت و مجروحیت سینه حضرت در اثر اصابت میخ در را نقل نمودیم. اکنون در ادامه بررسی جزئیات شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) براساس مستندات اهل سنت با ما همراه باشید!


حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

لگد پراکنی!

براساس نقل علمای اهل سنّت پس از آتش زدن در خانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) خلیفه اول با لگد در را فشار داده است که بر اثر این کار حضرت(علیهاالسلام) در میان در و دیوار فشرده شده و سپس با لگد به خود حضرت (علیهاالسلام) جسارت شده است که این عمل منجر به سقط جنین ایشان می شود:

«إنّ عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن؛ عمر با لگد به فاطمه(علیهاالسلام) کوبد که به این جهت محسن را سقط کرد...»(1) این مطلب توسط ذهبی و نیز ابن حجر عسقلانی از علمای اهل تسنن نقل شد ه است.

تازیانه ها!

پس از ورود بی اذن به منزل حضرت زهرا(علیهاالسلام) و هتک حرکت بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با چنان وضعیتی، از مقاتل بن عطیه از علمای اهل تسنن نقل شده است که: «خلیفه اول به اطرافیانش رو کرد و گفت: فاطمه(علیهاالسلام) را بزنید! پس تازیانه ها بر حبیبه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرود آمد...؛ فألتفت عمر إلی من حوله و قال: إضربوا فاطمه فانها لت السیاط علی حبیة رسول الله(صلی الله علیه و آله).»(2)

همان طور که واضح است پس از این جسارت ها بواسطه ستمی که بر حضرت(علیهاالسلام) روا شد بیماری و ضعف جسمانی بر آن حضرت مستولی شد که این امر منجر به شهادت بانوی دو عالم گردید.

جای بسی تعجب و البته تأسف دارد که اهل مدینه به حضرت زهرا(ع) اعتراض می کنند! چه جای اعتراض است که گریه های دختر رسول خدا(ص) خود اعتراضی است به وضع موجود، به خواب غفلت مسلمین. چرا با تلنگرهای فاطمه (ع) اهل مدینه بیدار نشدند؟ شاید در همه تاریخ هنوز هم خفتگان بسیارند! اندوه دل فاطمه (ع) و زخمهای پیکرش جز به شهادتش ختم نشد.

بیت الاحزان فاطمه(علیهاالسلام)!

شدت مصایب بر حضرت زهرا(علیهاالسلام) به قدری زیاد بود که گفته شده است پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه(علیهاالسلام) شبانه روز گریان بودند. لذا اهل مدینه از گریه های حضرت (علیهاالسلام) به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) شکایت کردند! پس حضرت(علیه السلام) دور از مدینه در بقیع برای حضرت زهرا(علیهاالسلام) خانه ای ساختند که بین الاحزان نامیده شد... . این موضوع در اسناد شیعه و سنّی هر دو ذکر شده است. از جمله سمهودی از علمای سنّی در وفاء الوفاء این مطلب را نقل نموده است.(3)

علامه ی مجلسی نیز در بحارالانوار به این مطلب پرداخته اند.(4)

جای بسی تعجب و البته تأسف دارد که اهل مدینه به حضرت زهرا(علیهاالسلام) اعتراض می کنند! چه جای اعتراض است که گریه های دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خود اعتراضی است به وضع موجود، به خواب غفلت مسلمین، به بسته شدن دستهای جانشین رسول خدا(صلی الله علیه و آله)... . چرا با تلنگرهای فاطمه (علیهاالسلام) اهل مدینه بیدار نشدند؟ شاید در همه تاریخ هنوز هم خفتگان بسیارند! اندوه دل فاطمه (علیهاالسلام) و زخمهای پیکرش جز به شهادتش ختم نشد.

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

جسارت های زبانی!

شاید در مقابل جسارتهای متعددی که به حریم فاطمه(علیهاالسلام) روا داشتند، جسارتهای زبانی به چشم نیایند اما بیان آنها تلاشی اندک است که نشان دهیم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم... .

ابوبکر جوهری از علمای اهل سنت و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش چنین آورده اند که: پس چون ابوبکر خطبه فاطمه(علیهاالسلام) (هنگام اعتراض فاطمه(علیهاالسلام) به ردّ فدک) را شنید گفته های فاطمه (علیهاالسلام) بر او سنگین تمام شد، لذا بر منبر رفت و گفت: ای مردم، این چه سست عنصری است که در برابر هر سخنی که می شنوید از شما می بینیم؟ این ادّعاها و آرزوها در زمان رسول خدا کجا بود؟... بدرستی که او (علی علیه السلام) روباه مادّه ای که شاهدش دم اوست. او برپاکننده ی هر فتنه ای است.»(5)

ضمن عرض پوزش از تصریح این جسارت ها و بیان آنها، باید اذعان نمود که ادب گنجینه ای است که حتی در مقابل نااهلان همچون کیمیاست، چه رسد درباره علی و فاطمه(سلام الله علیهما) که گوهرهای خلقتند و زبان دیگر قاصر است... .!

پی نوشت

1- میزان الاعتدال، ذهبی (م. 748) ، ج 1، ص 139 و نیز لسان المیزان، ابی حجر عسقلانی، ج 1، ص 268.

2- مؤتمر علمای بغداد، مقابل ابن عطیه، صص 137-135.

3- وفاء الوفاء، سمهودی (م – 911)، ج 3، ص 918.

4- بحارالانوار- علامه ی مجلسی، ج 43، ص 177.

5- السقیفه ی و فدک، ابوبکر جوهری، ص 104 و نیز شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید المعتزلی، ج 16، صص 215-214.

رادفر

بخش عترت و سیره تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.