استاد مطهری اگر چه در حوزه علوم اجتماعی به صورت آكادمیك تحصیل ننموده است اما به عنوان عالم زمان شناس و مصلح اجتماعی در متن اجتماع زندگی نمود و دغدغه اجتماع را داشت و با مباحث اجتماعی آیات و روایات ارتباط نزدیك و آثار متفكران اسلامی‌را در این حوزه مطالعه ن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نظریه استاد مطهری در تحلیل جنبش ها 1
f81jg

حال سؤال اساسي اين است كه آيا استاد در باب تحليل انقلاب‌ها نظريه و تئوري خاصي داشته‌اند و يا به صورت توصيفي و نه نظري بحث نمودند؟ و از سوي ديگر اينكه: آيا از مباحث استاد در اين زمينه مي‌توان به يك تئوري جامع در تبيين علل چرايي و چگونگي انقلاب دست يافت؟

معرفت بشري محصول زحمات و تلاش‌هاي بزرگان علم و فرهنگ است كه با تحمل مشقات و سختي‌ها، خشت خشت بناي فكر بشري را با استمداد از حضرت حق بر روي هم نهادند تا كه خزينه‌اي چنين ذي‌قيمت و با ارزش به دست ما رسيده است. اين انديشه‌ها، انسان جستجوگر و تشنه واقعيت را در رسيدن به مقصد رهنمون مي‌سازد. لذا ما وام‌دار انديشه‌هاي آنها هستيم و مبانى تفكرات و نقطه نظرات آنها راهگشا و جاده باز كن براي ما هستند.

 از اين رو براى شناخت و بازبينى عميق آثار، افكار و انديشه‏هاى متفكران برجسته‏اى كه نقشى اساسى در جامعه و تاريخ انسان‏ها داشته‏ و تحولات فكرى را موجب شده‏اند و طرحى نو در افكنده‏اند بايد تلاش نمود و به لحاظ روش شناسي افكار و ايده‏هاى آنان را در ابعاد مختلف بررسي و توليدات علمي و فكري ايشان را استخراج نمود، تا آنكه اولاً: به مقام علمي و زحمات ايشان ارج نهيم؛ ثانياً: در مقام عمل بتوان تئورى‏هاى آنان را به كار بست و راهكارهاي مناسبي جهت تنگناهاي علمي و معرفتي بشر از ميان آنها استخراج كرد؛ ثالثاً: چراغ توليد علم و پيشروي علم را زنده نگهداريم.

در عرصه انديشه‏هاى ‏اجتماعى و جامعه‌شناختى، با انديشمندان و متفكران برجسته‏اى روبه رو هستيم كه شناخت زواياى فكرى آنان براى جوامع و به خصوص براى علم جامعه‏شناسى و انديشه سياسي در اين ديار ضرورت بسيار دارد(1) كه از جمله اين شخصيت‌ها، شهيد آيةالله مرتضي مطهري(ره) است كه در آثار فراواني كه از او بجاي مانده، نظرات بديع و مهمي ‌را در عرصه‌هاي مختلف علم بر جاي نهاده است.

استاد شهيد مطهري از دانشمندان اسلامي است كه عمر خود را در راه احياي معارف اسلامي و هدايت بشر بر پايه عقل و مذهب صرف نمود. او در صدد توجيه عقلاني معارف ديني و انساني و پاسخ صحيح به نياز‌هاي زمان بود. ايشان پس از كسب علوم اسلامي اعم از فقه، اصول، حكمت، عرفان و تفسير قرآن با كوله باري از معارف ديني را به صورت تخصصي و اجتهادي فرا گرفت و پس از هجرت به تهران و ارتباط با دانشگاهيان در صدد پاسخ‌گويي به بسياري از مسائل و مقتضيات زمان برآمد. او با كوله بار معرفت ديني خود و ارتباط با عناصر فرهنگي، با فرهنگ و دانش جديد آشنا شد و در فهم بهتر آن تلاش مي‌كرد و پس از فهم نظريات جديد به تطبيق آن با آموزه‌هاي اسلامي و ديني مي‌پرداخت. استاد مطهري ار جمله انديشمنداني بودند كه با دريافت درست از مقتضيات زمان درصدد فهم و پاسخ گويي روشمند و علمي به پرسش‌هاي انسان معاصربود. قلمرو معرفتي و آثار به جاي مانده از استاد را مي‌توان در چهار حوزه الف: فلسفه و حكمت؛ ب: دين‌شناسي؛ ج: انسان‏شناسى و د: علوم اجتماعي تقسيم نمود.

استاد مطهري در حوزه علوم اجتماعي

استاد مطهري اگر چه در حوزه علوم اجتماعي به صورت آكادميك تحصيل ننموده است، اما به عنوان عالم زمان شناس و مصلح اجتماعي در متن اجتماع زندگي نمود و دغدغه اجتماع را داشت و با مباحث اجتماعي آيات و روايات ارتباط نزديك و آثار متفكران اسلامی را در اين حوزه مطالعه کرده بود. اما با تلاش پيگير خود با آثار اجتماعي جديد آشنا شد و از اساتيد اين فن كمك مي‌جست تا به فهم صحيحي از معارف اجتماعي دست يابد. لذا با وسعت اطلاعات و ذهن خلّاق و پرسشگر خود در اين حوزه مطالعاتي وارد شد.

رويكرد غالب مباحث استاد در اين حوزه، بيشتر حول فلسفه تاريخ و نقد مكاتب مهم اجتماعي بود. در آثار و نوشته‏هاى استاد مطهّرى، انديشه‏هايى از قبيل تاريخ جوامع، تحولات‏اجتماعى و جامعه‏شناسى دينى، اساس انديشه‏اجتماعى دراسلام، انسان‏شناسى، بررسى عمده‏ترين مسائل‏اجتماعى عصر جديد، مبانى اقتصاد اسلامى و طرح انديشه بعضى از جامعه‏شناسان بزرگ(مانند اميل دوركيم، كارل ماركس، هربرت اسپنسر)، روش علمى فلسفه تاريخ و نقد مكاتب مختلف مطرح شده است.(2) از ويژگي‌هاي مباحث اجتماعي استاد، عقلاني و تحليلي بودن و تكيه بر معارف ديني و فطري است. كتب مهمي چون، جامعه و تاريخ، فلسفه تاريخ، نقدي برماركسيسم، حق و باطل، اسلام و مقتضيات زمان، قيام و انقلاب مهدي(عج)، پيرامون انقلاب اسلامي، پيرامون جمهوري اسلامي، بررسي اجمالي نهضت‌هاي صدساله اخير و... از آثار اين حوزه است.

يكي از موضوعات مهم در حوزه علوم اجتماعي مباحث تغيير و دگرگوني‌ اجتماع و خصوصاً چگونگي رخدادها و شكل‌گيري و صعود و افول انقلاب‌ها است. مطالعه و بررسي انقلاب از دوران باستان تا عصر حاضر ادامه داشته و از قرن 19 ميلادي به بعد بر حجم آنها بسيار افزوده شده است. امروزه نظريه‌پردازي در چرايي و چگونگي انقلاب و تحولات اجتماعي جايگاه خاصي در علوم سياسي و اجتماعي دارد. لذا يكي از مباحث عمده در علوم اجتماعي و فلسفه تاريخ، «تئوري‌هاي انقلاب»است و متفكران در اين زمينه نظريات متفاوتي ارائه كرده‌اند.(3) از موضوعات مطرح شده در مباحث اجتماعي استاد مطهري، علل تحولات و تغييرات اجتماعي و محرك تاريخ است و در همين راستا به ارزيابي انقلاب‌هاي مهم از جمله انقلاب فرانسه، روسيه، مشروطيت و انقلاب اسلامي‌ ايران مي‌پردازد.

حال سؤال اساسي اين است كه آيا استاد در باب تحليل انقلاب‌ها، نظريه و تئوري خاصي داشته‌اند و يا به صورت توصيفي و نه نظري بحث نموده‏اند؟ و از سوي ديگر اينكه: آيا از مباحث استاد در اين زمينه مي‌توان به يك تئوري جامع در تبيين علل چرايي و چگونگي انقلاب دست يافت؟

قسمت دوم را اینجا ببینید


 نوشته سید مهدی موسوی


منابع:

1. غلامعباس توسلى، ده‏مقاله در جامعه‏شناسى و فلسفه‏تاريخ، چاپ اول، انتشارات قلم، تهران‏1369ص‏36.

2. باقر نصرآبادي، علي، انديشه‌هاي اجتماعي استاد مطهري،  دفتر تبليغات اسلامي قم-1377.

3. براي آشنايي با نظريه‌هاي انقلاب به اين كتاب ها مراجعه كنيد:

"  كوهن ،آلوين استانفورد ،تئوري هاي انقلاب،ترجمه عليرضا طيب،چاپ دوم نشر قومستهران 1381

"  ملكوتيان دكتر مصطفي،سيري درنظريه‌هاي انقلاب . نشر قومس چاپ چهارم   تهران1384

"  مشيري زاده حميرا، در آمدي نظري بر جنبشهاي اجتماعي. پژوهشكده امام خميني وانقلاب اسلامي چاپ اول 1381