کشورداری داریوش کبیر
تولد و کودکی داریوش
در زمانی که کوروش بزرگ دولت جهانی خود را بنیانگذاری مینمود و هر روز بر قلمرو فرمانروائی خویش میافزود – یعنی در سال 550 ق. م – در خانة ویشتاسب پسر آرشام از بستگان خاندان هخامنشی، فرزندی از مادر بزاد که او را داریوش نام نهادند.هنوز داریوش خرد ساله بود که مادر و دایگان خود را در پارس ترک گفت و به دربار کوروش رفت. در دربار شاهی با منسوبین و عموزادگان خود که از خاندان مستقیم پادشاهی بودند و هم چنین با نجیبزادگان و بزرگزادگان ایرانی آشنا شد و در میان آنها و با آنها دوره کودکی و آغاز جوانی را گذرانید. با همان بزرگزادگان کمانداری و نیزهداری بیاموخت. در انواع ورزشها داریوش بزودی از هم سالان خود پیشی گرفت. بموازات تعلیمات سربازی، بجوانان فرهنگ و دانش و تعلیمات مذهبی نیز میآموختند. در هنگام فرا گرفتن دانش و فرهنگ و سایر ورزشهای لازم داریوش از خود نشان داد که دارای قدرت فکری و روشنبینی عجیبی است. بواسطة همین استعداد در همان دوران، رهبری جوانان دربار بعهده داریوش سپرده شد. داریوش در روزگار جوانی با سایر بزرگزادگان دربار کوروش بار آمد و آنچه در طی سالهای جوانی و روزگار کودکی فرا گرفته بود می توان اینطور خلاصه نمود، قدرت، دلیری، وفا، صمیمیت، دشمنی با دروغ، رفاقت و وفاداری با رهبران آینده ملت و نیز شرف و افتخار نژادی که او را با سایر بزرگزادگان کشور بهم پیوسته بود.
شروع خدمت دولتی و پایان تعلیم و تربیت داریوش
هنگامیکه کوروش کبیر عازم آخرین لشکرکشی خود بر ضد پاساژتها (ماساگتها) بود، تربیت درباری داریوش نیز تقریبا پایان یافته بود و دیگر چیزی نمانده بود وارد خدمت دولتی شود، در آن هنگام داریوش پا به سن بیست سالگی میگذاشت و مانند سایر نجیبزادگان میبایست وارد در خدمت لشکری شود بدین ترتیب داریوش مشاغل لشکری خود را با تاجگذاری کمبوجیه آغاز کرد. اینک دیگر داریوش در ردیف مردان بشمار است و از لحاظ ساختمان جسمی و روحی بهترین نمونه و نماینده آزاده سوار ایرانی است.
اندیشه و توجه داریوش نسبت به سرنوشت دولت کوروش کبیر روزبروز بیشتر میشد آنچه داریوش در مصر میاندیشید نمیتوانست در تطور و تکامل و پیشرفت امور دولت کمبوجیه مؤثر باشد زیرا جوانی و مقام داریوش به او اجازه نمیداد که در شخص پادشاه یعنی کمبوجیه زیاد مؤثر و متنفذ باشد.
برتری داریوش در هنگام تعلیم و تربیت از همگنان خود و همچنین اصل و نسب بلند او امکان پیشرفتهای زیاد، در دولت کمبوجیه بود. وقتی کمبوجیه به مصر میرفت داریوش نزهدار شاه یعنی ((آجودان مخصوص)) پادشاه بود در مصر داریوش تازگیها را بدقت تمام میدید و بخاطر میسپرد. چه پیش از پادشاه، خود روشن بین و موشکاف بود.
از طرفی کمبوجیه بحرف بزرگان و مشاورین زیاد توجهی نداشت. داریوش سرنوشت دولت هخامنشی را میدید که یکجا میانجامد، اما نمیتوانست در آن تغیری بدهد. هنگام مراجعت کمبوجیه از مصر، داریوش نیز بجانب ایران رهسپار گردید و در مرگ کمبوجیه حضور داشت. پس از مرگ کمبوجیه در میان آزاده سواران و سپاه ایران پراکندگی و بینظمی بوجود آمد. داریوش توانست بزودی نابسامانی را سر و سامانی دهد.
برتخت نشستن داریوش بزرگ
با از میانبردن بردیای دروغی، تخت شاهی بار دیگر بخاندان هخامنشی برگشت یاران داریوش او را بر تخت کوروش نشاندند. آرشام و ویشتاسب هر دو به نفع نوه و پسر خود داریوش از حقوق سلطنت چشم پوشیدند و او را فرمانروای خود شناختند.
پیداست که سایر بزرگان با به سلطنت رسیدن داریوش متفق بودند، زیرا او برتری خود را قبلا ثابت کرده بود. بدین ترتیب در پاسارگاد، در پارس و بر سر آرامگاه کوروش بزرگ، تاج سلطنت ایران بزرگ را بر سرنهاد و در جامع شهریاری ایران خود را در برابر پیکر کوروش متبرک ساخت و از غذای ساده دیرین پارسیها چشید تا پیوستگی ملی را نسبت بقم خود به نحو بارزی نشان داده باشد. بدین گونه و در سال 522 ق. م. داریوش شاهنشاه ایران بزرگ شد.
در همان اوقاتی که داریوش بزرگ پس از برگزاری مراسم تاجگذاری خود رهسپار پایتخت دولت هخامنشی – هگمتانه – میشد، در خوزستان و بابل شورشهائی بر خواسته بود و اهالی بسیاری از کشورهای تابعه با رسیدن خبر مرگ گئومات موقع فرصت را برای بدست آوردن آزادی غنیمت شمردند و در صدد بدست آوردن آزادی و تجدید دولت قدیم خود برآمدند. در اثنای این احوال داریوش شخصا فرماندهی سپاه را برای خوابانیدن شورش و سرکوبی یاغیان بعهده گرفت و نظم و آرامش و امنیتی خاص بکشورهای تابعه برگردانید. سرکوبی یاغیان و برگردانیدن نظم و آرامش مجدد در مملکت یکسال بطول انجامید. این کار بین سالهای 521 – 520 ق. م. بود. بقیه دوران فرمانروائی داریوش بزرگ برای برقراری تشکیلات جدید شاهنشاهی ایران صرف شد که بطور اختصار بعرض خواهد رسید.
سازمان كشوری و دارائی
چنانكه گذشت داریوش بزرگ پس از برگردانیدن نظم و آرامش در كشور و پس از وحدت كامل كشور ، ممالك تابعه را با ملاحظات سیاسی و ملی و موقعیت جغرافیائی به سی بخش قسمت كرد و از میان سرداران و بزرگان ایران، مردان كاردان و شایستهیی را بفرمانفرمائی هر بخش بر میگماشت اینگونه فرمانروایان را ((خشتن پاون )) یا شهربان میگفتند. پدر داریوش بزرگ، ویشتاسب هخامنشی، خود یكی از آن شهربانان و فرمانروای سرزمین پارت (خراسان) بود. برای آنكه شهربانان از حدود اختیارات خود بیشی نجویند و به ستمكاری و آزار مردم نپردازند، با هر كدام از آنها ماموری فرستاده میشد كه در ظاهر دبیر مخصوص شهربان بود، ولی در معنی كارهای او را بازرسی میكرد و اخبار وقایع حوزه فرمانفرمائی شهربان را بمركز گزارش میداد. این مقام حتی در ایران پس از اسلام هم برجای بود داریوش در هر سال دوبار دوتن را از پایتخت برای بازرسی به هریك از شهرها میفرستاد كه این دو نفر بنام چشم و گوش شاه شناخته شده بودند.
روش پرداخت مالیات
پیش از داریوش بزرگ پرداخت مالیات در ایران روش درستی نداشت و ملتهای تابعه هر سال هدایائی بدر بار شاهنشاه ایران میفرستادند. اما داریوش برای هر یك از ملتها با ملاحظات ثروت و وسعت مملكت مالیات بوجه نقد معین كرد. او آنقدر نسبت به پرداخت مالیات تخفیف قائل شده بود كه در این باره پلوتارك مینویسد: ((داریوش چون مقدار مالیات هر شهری را معین میكرد، در پی تحقیق بر میآمد كه آیا مردم میتوانند این مبلغ معین شده را بپردازندیا خیر؟ چون از هر كجا پاسخ موافق میرسید، باز هم پادشاه دستور میداد مالیات تعیین شده را نصف كنند – چون سبب را پرسیدند – پادشاه جواب داد كه شهربانان هم برای مصارف خود چیزی از مردم خواهند گرفت و باید از مالیات اخذ شده كاسته شود تا بر مردم تحمیلی نشده باشد.
ادامه دارد...
فرآوری طاهره رشیدی
بخش تاریخ تبیان
منابع:1-انجمن پارسیان
2- سایت سیمرغ