در دیار نجف
سيد عبدالحسين در طول يکسالي که در حوزه علميه سامرا در حال زراندوزي و کسب معرفت و دانش از عالمان بزرگ آن ديار بود، لحظهاي از فکر حوزه علميه نجف غافل نبود و دائماً دلش در هواي حرم دوست ميتپيد و آستانبوسي بارگاه قدسي علوي و سر بر ضريح حضرت علي(ع) گذاشتن از آرزوهاي هميشگي ايشان بود. پس از يک سال، مرجع عامه و عالی قدر شيعيان، رهبر جنبش تنباکو عليه استعمار،آيت الله العظمی ميرزاي شيرازي بنا به عللي سامرا را به مقصد نجف اشرف ترک کرد و همگام با شاگردانش به ديار خاک پاک علوي مهاجرت کرد. در اين ميان شرف الدين نيز خانوادهاش را برداشت و به سوي نجف اشرف حرکت کرد.
شرف الدين پس از ورود به شهر نجف اشرف سر از پا نميشناخت، مشتاقانه به زيارت مولايش علي اميرالمؤمنين(ع) شتافت و اشک شوقي بر خاک آستان علي(ع) ريخت.
آنگاه براي ادامه راه علمي و معنويش، با اميرمؤمنان پيمان بست و از آن مظهر عشق حق،طلب همت کرد چون با خانوادهاش در نجف مستقر شد به سراغ حوزه علميه و ديدار با اساتيد شتافت. ابتدا استادش شيخ باقر حيدر را ديد، سيد عبدالحسين پس از مقدمات استاد و احوالپرسي دوباره از او درخواست کرد تا اجازه دهد پاي درس او بنشيند، شيخ باقر حيدر که به نبوغ فکري سيد آشنايي کاملي داشت، با کمال ميل و رغبت خواهش شاگرد را پذيرفت و بدين ترتيب کتاب «مکاسب» شيخ انصاري را پيش آن استاد محقق شروع کرد و پس از مد تي «رسائل» را نزد «سيد محمدصادق اصفهاني» آغاز کرد و کتاب «رياض المسائل» را نزد استاد ديگري به نام شيخ علي الجواهري فرا گرفت.
سيد عبدالحسين پس از مدتي تحصيل در حوزه علميه نجف آماده حضور در دروس خارج فقه و اصول گرديد و به اتفاق دوستانش در درس خارج اصول مرحوم آخوند خراساني شرکت کرد و تا زماني که در نجف بود به صورت مستمر در آن در درس شرکت ميکرد.
سيد عبدالحسين از محضر اساتيد ديگري هم در حوزه علميه نجف بهره برد که برخي از آنها عبارتند از:
آقا رضا اصفهاني (متوفي 1322 ق.)
شيخ محمد طه نجف (متوفي 1323 ق.)
آخوند خراساني (متوفي 1329 ق.)
شيخ الشريعه اصفهاني (متوفي 1303 ق.)
شيخ عبدالله مازندراني (متوفي 1330 ق.)
سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي (متوفي 1337 ق.)
ميرزا حسين نوري (متوفي 1320 ق.).
حضور تحصيلي سيد عبدالحسين منحصر به حوزه نجف نبود،بلکه به شهرهاي کربلا، کاظمين، سامرا سفر ميکرد و از محضر عالمان آن ديار نيز بهره هاي علمي فراوان ميبرد.
سيد عبدالحسين در طول دوازده سال تحصيل در عراق، به جز چند شهر مهم و معروف مذهبي به هيچ شهري مسافرت نکرد و مسافرتهايش به شهرهاي مزبور نيز فقط اهداف علمي و معنوي و اعتقادي داشت.
اجتهاد علمي و عملي
شرف الدين پس از دوازده سال تحصيل، تحقيق و مناظرات علمي و اعتقادي و در نهايت شوق و تلاش و پشتكار ويژة طلبگي، به مرتبة بلند فقاهت و اجتهاد دست يافت و از سوي فقهاي طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأييدات اجتهادي شد
او در اين مدت، در كنار تحصيلات علمي و فقهي، با جديت تمام به فعاليتهاي ادبي و تلاش در جهت تسلط كامل بر رموز بلاغت، صنايع ادبي و شيوههاي سخنوري، نويسندگي و بحث دست زد و در اين فنون نيز ممتاز گشت.
سيد عبدالحسين در رشتههاي مهم معارف اسلامي و علوم ديني مانند: فقه، اصول، تفسير، حديث، رجال، تاريخ، ادبيات، فلسفه، کلام، اخلاق، عرفان و..صاحب نظر شد،او نه تنها در معارف شيعه صاحب موفقيتهاي فراواني شده بود به تحقيق و بررسي فقه، حديث و انديشههاي مذاهب گوناگون اهل سنت هم پرداخت و در اين زمينه هم اطلاعات لازم را کسب کرد و بر وسعت علمي انديشههاي خود افزود.
خطیب توانا
سيد عبدالحسين از همان اوايل طلبگي به فن فصاحت، بلاغت و شيوايي بيان و قلم اهميت فراواني ميداد. حاصل اين تلاشها و کوششهاي ادبي سيد عبدالحسين در نزد پدر و ديگر اساتيد فن فصاحت و بلاغت در مجالس و محافل علمي و مباحثات و مناظرات ايشان ظاهر گرديد. يکي از عوامل تأثيرگذار بيان و قلم شرف الدين در بين همه مسلمانان شيعه و سني تسلط همهجانبه و کامل ايشان بر رموز بلاغت و نحوه استفاده درست و بجا از شيوههاي ادبي و صنايع بود و از وي عالمي اديب و فرزانهاي سخنور و سخنشناس ساخته بود.
شرکت در درس اخلاق
سيد عبدالحسين براي زدودن دل از زنگار زرق و برق دنيوي، هر صبح جمعه با شور و رغبت وصفناپذيري به پاي درس اخلاق حکيم الهي مرحوم آيت الله شيخ فتحعلي سلطانآبادي ميشتافت، گوش جان به گفتار شيواي استاد بزرگ اخلاق آن روزهاي حوزه علميه سامرا ميسپرد و دل عطشناکش را از آن سرچشمه حق، سيراب ميساخت. سيد عبدالحسين درباره درس اخلاق شيخ فتحعلي سلطان آبادي مينويسد:
«...وقتي او ظاهر ميشد از هر طرف چشمهاي مشتاقان به سويش دوخته ميشد، در هر حال،مراقب نفس خود بود و در حال حرکت، توقف و....به محاسبه نفس ميپرداخت. به ظواهر دلفريب دنيا اعتنا نميکرد و به آنچه مورد رضاي خدا بود، رغبت نشان ميداد..وقتي سخن ميگفت، چشمههاي حکمت و عرفان، از قلب پاکش بر زبان جاري ميشد و دلهاي تشنه حقيقت را سيراب ميکرد، دلهاي مشتاقان حق، شيفته او بود،و او آتش هوا و هوس را در دل مخاطبانش خاموش ميساخت،توسن سرکش شهوتشان را رام مينمود.
نویسنده: گروه حوزه علمیه
منابع:
1. کتاب النص و الاجتهاد
2. کتاب المراجعات
3. کتاب حياة الامام شرف الدين
4. کتاب چاووش وحدت