تبیان، دستیار زندگی
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با صداى بلند فرمود: خدایا شاهد باش! خدایا تو را گواه مـى گـیـرم كـه ابـوبكر بر من ستم كرده است! دل مرا شكسته است! حق مرا غصب كرده است! مرا به خشم آورده است!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونگی اعلام بیزارى برای دفاع از ولایت

حضرت فاطمه (ع)

یـكـى از راهـهـاى مـبـارزه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در راستاى دفاع از ولایت ، اعلام بیزارى از غاصبان خـلافـت و نـارضـایتى از مردمى كه به یارى او نیامدند بود. آن حضرت بارها این نكته را به مـنـاسـبـتـ هـاى مـختلف بیان مى كرد و یا در عمل این بیزارى و نارضایتى را نشان مى داد كه به بیان چند مورد آن مى پردازیم .

1 ـ ام سـلمـه مـى گـویـد: پس از رحلت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)، به دیدار حضرت زهرا(سلام الله علیها)  رفتم و حال او را جویا شدم . آن حضرت در پاسخ فرمود:

اَصـْبـَحـْتُ بین كَمَدٍ و كَربٍ: فَقْدَ النَبِىّ(صلی الله علیه و آله) و ظُلْمَ الوَصِىّ هُتِكَ وَاللّهِ حِجابُهُ مَن اَصْبَحَت امـامـَتـُهُ مـُقـْبـِضـَةً عـَلى غـَیـرِ مـا شـَرَعَ اللّهُ فـِى التـَنـْزِیـْلِ، وَ سـَنَّهـا النـَبـِىّ(صلی الله علیه و آله) فـِى التَاوِیل ...(1)

مـن در مـیـان غـم شدید و اندوه جانفرسا بسر مى برم ؛ غم فقدان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و جانفرسایى ظلم به وصىّ! به خدا سوگند! حریم ولایت را شكستند. مقام امامت و رهبرى اش را برخلاف كتاب خدا و دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله) ربودند.

2 ـ حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها) نـارضـایـتـى خود را از غاصبان حكومت و مردم در عیادت زنان مدینه از آن حـضـرت ابـراز داشـت . زمـانـى كـه مـردم مـدیـنـه بـا خـبـر شـدنـد كـه غـم هـا و رنـج هـا گـُل جـوانى زهرا(سلام الله علیها)  را رو به خزانى برده است و همین روزها به سوى ابدیت هجرت مى كند، دسته دسته به عیادت آن حضرت شتافتند.

زنى پرسید: حال دخت پیامبر چگونه است ؟

حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها)  نـشست و بر بالش تكیه داد. نگاهى به اطراف انداخت و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله) در پاسخ او فرمود:

بـه خـدا سـوگـند! از دنیایى كه شما در آن هستید، سخت بیزارم ! از كج اندیشى و كج رفتارى مـردان شما دلم خون است! من این مردان نامرد را كه خوى مردى و خصلت انسانى ندارند، آزمودم و بدین ناكسان كه راست نمى اندیشند، هرگز نمى اندیشم .

ایـنـان! ایـن مـهـاجـران و انـصـار! ایـن پـیـمان شكنان، كه حق را از جاى برآوردند، بسیار زیان كردند. زیرا هرگز نشنیده ام كسى به ناحق كار كند و از كار خویش سود برد... شما كار را به جایى رسانیده اید كه دیگر كسى را امید پیروزى نیست . بر جاى بمانید و به شگفتى و حیرت فـرو رویـد. زندگى كنید و از زندگانى عبرت ها بگیرید... آیا این تعجب آور نیست كه نااهلان بـر جـاى كـسى بنشینند كه او شایسته و سزاوار این جایگاه بود و همچون كوهى استوار، پایه هاى مستحكم نبوت و امامت محسوب مى شد؟(2)

حضرت زهرا(سلام الله علیها)  با صداى بلند فرمود: خدایا شاهد باش! خدایا تو را گواه مـى گـیـرم كـه ابـوبكر بر من ستم كرده است! دل مرا شكسته است! حق مرا غصب كرده است! مرا به خشم آورده است!

3 ـ یـكـى دیگر از راه هاى ابراز نارضایتى از غاصبان ، وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها)  مبنى بر خاك سپارى شبانه است . امیرمؤمنان (علیه السلام) در پاسخ اصبغ بن نباته ، فلسفه خاك سپارى شبانه آن حضرت را چنین بیان فرمود:

اِنَّها كانَتْ ساخِطَةً عَلى قَوْمٍ كَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنازَتَها.(3)

فاطمه (سلام الله علیها)  بر گروهى خشمناك بود كه از حضور آنان در تشییع جنازه اش ناخشنود بود.

4 ـ از فـرازهـاى مـهـمّ ابـراز نـارضـایـتـى ، زمانى بود كه مردم مدینه گروه گروه به عیادت حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها)  مـى شـتـافـتند و مدعیان خلافت نیز براى آنكه در معرض اتهام افكار عمومى قرار نگیرند، درخواست ملاقات و عیادت كردند. به هنگام نظرخواهى ، ابوعبیده گفت : باید به عـیادت زهرا برویم و آنگاه پس از عیادت ، در جامعه ، پایان اختلاف و سوء تفاهم بوجود آمده را انتشار دهیم !

نظر ابو عبیده پذیرفته شد.خلیفه اول او را به نزد امام على (علیه السلام) فرستاد. آن حضرت فرمود: مـن از هـمـسـر بـیـمـارم بـایـسـتـى اجـازه عـیـادت بـگـیـرم . البـتـه ایـن كـار، فـقـط بـه دلیـل روى آوردن آنـان بـه خـانـه مـن انـجـام مـى پـذیـرد و ارتـبـاطـى بـا جـلب رضـایـت خـدا و رسول خدا و دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) ندارد.

امام على (علیه السلام) به خانه رفت . به فاطمه (سلام الله علیها)  سلام كرد. فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  چشمان مقدسش را به روى شـوهـرش گـشـود و پـاسـخ سـلام او را داد. امـام (علیه السلام) جـویـاى حال او شد. حضرت پاسخ داد: الحمدُ لِلّهِ عَلى كُلِّ حالٍ.

امـام (علیه السلام) درخـواسـت عـیـادت ابـوبـكر را مطرح كرد. حضرت پس از مكث كوتاهى فرمود: البَیْتُ بِیْتُكَ، وَالحُرَّةُ زَوْجَتُك ، اِفعَل ما تَشاءُ.(4)

على جان ! خانه ، خانه توست و من همسر تو هستم . هر چه مى خواهى انجام ده .

حضرت فاطمه زهرا

ابـابـكـر و عـمـر بـه هـمراه چند نفر دیگر به عیادت آمدند و بر حضرت زهرا(سلام الله علیها)  سلام كردند ولى حـضـرت پـاسـخ هـیـچ یک را نـداد. ابـابكر سیاست (رقّت قلب) را پیشه كرد و هاى هاى گریه كرد و زبان به عجز و التماس گشود. اما حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، كه صورتش را از عیادت كـنندگان برگرفته بود، به امام على (علیه السلام) گفت : یا اباالحسن! از ابوبكر بپرس آیا آن شب را بـیـاد دارد؟! آن نـیـمـه شـب را كـه پدرم به سراغش فرستاد. او را، عمر را و چند تن دیگر از مهاجر و انصار را بطور ناگهانى به حضور طلبید؟

ابوبكر گفت : آرى! آرى! اى دختر رسول خدا! خوب به خاطر دارم! حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود: آیـا بـیـاد دارنـد كـه پـدرم جـمع آنان را به شهادت طلبید و فرمود: گواه باشید كه فاطمه، پـاره تـن مـن اسـت. هر كس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است. و آنكه مرا به خشم آورد، خدا را خشمناك كرده است؟

ابـوبـكـر و عـمـر و هـمـراهـان یـك صـدا گـفـتـنـد: خـدایـا شـاهـد بـاش كـه ایـن سـخـن را از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیده ایم .

در ایـن هـنـگام ، حضرت زهرا(سلام الله علیها)  با صداى بلند فرمود: خدایا شاهد باش! خدایا تو را گواه مـى گـیـرم كـه ابـوبكر بر من ستم كرده است! دل مرا شكسته است! حق مرا غصب كرده است! مرا به خشم آورده است!

ابـوبـكـر كه هرگز انتظار شنیدن این سخنان را نداشت، فریادش به گریه بلند شد. ولى عـمـر غضبناك شد و به ابوبكر تشر زد و گفت : برخیز اى فرومایه! كه خشم و رضاى زنى تو را به گریه و خنده مى اندازد!

آنـان، نـاامـیـد و شـكـسـت خـورده برخاستند و حضرت زهرا(سلام الله علیها) این چنین صریح و آشكار از آنان ابـراز نارضایتى كرد(5) و نقشه آنان را خنثى نمود. همچنین راز اجازه دادن به آنان تـوسـط امـیـر مؤمنان (علیه السلام)، از نتیجه آن آشكار شد. زیرا با این ملاقات ، بر همه روشن شد كه حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها) تـا آخـر عـمـر از ابـوبـكـر و عمر ناراضى بوده است و راه را براى انتشار هـرگـونـه شـایعه اى حتى پس از شهادت خود مبنى بر كسب رضایت و رفع سوء تفاهم بوجود آمده بست .

پی نوشت ها:

1. همان ، ص 156 ـ 157 .

2. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 161 .

3. همان ، ص 183 و امالى صدوق ، ص 588 .

4. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 198 .

5. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 170 و علل الشرایع ، صدوق ، ج 1 ، ص 178 .

بخش سیره و عترت تبیان


منبع:

فاطمه حامی ولایت

سید محمد حسینی شاهرودی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.