تبیان، دستیار زندگی
رها كردن بیماری كه توانایی مالی ندارد در جایی كه امكان دارد حتی شب هنگام مورد حمله حیوانات درنده قرار گیرد و یا در صورت گمنامی ، از شدت غلبه بیماری فوت كند ، منعكس كننده چیست ؟ بی ایمانی ؟ عدم مسیولیت در بین كادر پزشكی ؟ فقر و از بین رفتن نو ع
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه رئیسی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیماران رها شده در بیابان، چرا؟


رها كردن بیماری كه قدرت حركت دادن خود را ندارد در جایی كه امكان دارد حتی شب هنگام مورد حمله  حیوانات درنده قرار گیرد و یا در صورت گمنامی ، از شدت غلبه بیماری فوت كند ، منعكس كننده چیست ؟ بی ایمانی ؟ عدم مسیولیت در بین كادر پزشكی ؟ فقر و از بین رفتن نوع دوستی در جامعه ؟ عدم كنترل و سو‍‍‍ء مدیریت مسئولین ؟!!


سعدی چه خوب بیان كرده است كه :

                                  بنی آدم اعضای یكدیگرند                                كه در آفرینش ز یك گوهرند

                                چو عضوی به درد آورد روزگار                               دگر عضو ها را نماند قرار

واقعا مانده ام اسم مقاله خود را چه بگذارم ، اصلا چی می توانم بگذارم !!!

بگذارم جنایت ، فاجعه ، درد اجتماعی ، بی توجهی  و بی خیالی مسئولین ؟؟؟

بگذار اصلا اسمی نگذارم ، چون هر چه در ذهن خود می گردم نمی توانم نامی برای این  عمل پیدا كنم .

رها کردن بیمار

رها كردن بیماری كه قدرت حركت دادن خود را ندارد در جایی كه امكان دارد حتی شب هنگام مورد حمله حیوانات درنده قرار گیرد و یا در صورت گمنامی، از شدت غلبه بیماری فوت كند، منعكس كننده چیست؟ بی ایمانی؟ عدم مسیولیت در بین كادر پزشكی؟ فقر و از بین رفتن  نو عدوستی در جامعه؟ عدم كنترل و سو‍‍‍ء مدیریت مسئولین؟!! (می توانید گزارش تصویری این اتفاق را از ایـنــجــا ببینید)

در همه جای دنیا كادر پزشكی جهت درمان انسانی بیماران سوگند یاد می كنند و چون قسم می خورند وجدان كاری بالایی دارند وسختی كار خود را می دانند . ولی متاسفانه  در جامعه اسلامی  و معتقد به اصول اخلاقی ما ، گویا تمام سوگند ها به زبان است نه به قلب  و اندیشه ؟! هنوز بسیاری از دانش آموختگان رشته های  پزشكی  در كشور ما به وظایف خود آشنا نیستند و در بیشتر مراكز درمانی به گونه ای با بیماران تن خسته رفتار می شود ، كه فقط زمان كاری خود رابگذرانند .

آیا بیماری كه به امید كاهش درد خود به مركز درمانی مراجعه كرده است ، باید به دردهای دیگرش افزوده شود ؟ آیا از این به بعد ، در تمام بیمارستان های دولتی  كه اغلب افراد كم در آمد و بی بضاعت در آن  ها بستری می شوند ،  بیماران باید از عاقبت خود بترسند ؟؟ یا ترجیح دهند كه به جای مراجعه به بیمارستان های دولتی  بیماری را تا سرحد مرگ تحمل كنند ؟ حتی در صورت بستری شدن  نیز نباید برای انجام ادامه درمان خود اقدام كنند، زیرا ممكن است به جای درمان شدن ، سر از شالیزار و زمین های كشاورزی و یا ویرانه های شهر در بیاورند ؟

آیا چنین  عملی از سوی یك بیمارستان دولتی  ، به احساس عدم امنیت بیماران لطمه نمی زند ؟ و در نهایت باعث ادراك عدم اعتماد و عدم امنیت در كل جامعه  نمی شود ؟ آیا این کار كل سیستم  های مدیریتی در نظام های دولتی را زیر سوال نمی برد ؟

در همه جای دنیا كادر پزشكی جهت درمان انسانی بیماران  سوگند یاد می كنند و چون قسم می خورند وجدان كاری بالایی دارند وسختی كار خود را می دانند . ولی متاسفانه  در جامعه اسلامی  و معتقد به اصول اخلاقی ما ، گویا تمام سوگند ها به زبان است نه به قلب  و اندیشه ؟!

آیا سزاست كه مسئولین بخش های درمانی  با انكار این فاجعه  از مسئولیت های خود شانه خالی كنند ؟ جای بسی تعجب است كه دوباره  تكرار می شود . راستی چرا رسانه های گروهی  به خوبی این گونه ماجرا های اسف بار را پی گیری نمی كنند و یا در نهایت اینگونه مسایل در بین جار و جنجال ها ، مسكوت می مانند ؟ چرا مسئولین امور به خوبی و به وضوح جوابی برای این اعمال ارائه نمی دهند ؟ ساكت  ماندن در مقابل  یك فاجعه  به معنای حل آن معضل نیست ، بلكه به نوعی شانه خالی كردن است . حتی تنبیه كردن چند نفر در این ماجرا ، مثل راننده آمبولانس و .... ، نیز نتیجه بخش نخواهد بود و هیچ وقت اذهان عمومی با این گونه از تنبیه ها  قانع نخواهد شد .

بهتر است به دنبال راه حل اصلی بود ، نه راه حلهای موقتی و ناكارامد ، كه اغلب اوضاع اجتماعی را بدتر می كند . اینگونه از مسایل نا خوشایند  كه پیامدهای وخیم اجتماعی  را نیز به همراه دارد ، تفكر عموم را بیشتر شوك زده وبه خود مشغول می كند.

رها کردن بیمار

بهتر است كه این گونه  مشكلات ناگهانی از طرف مسئولین رده بالاتر مثل وزرا ، ریشه یابی شده و درمان اجتماعی گردد . اگر واقعا مسئولی به خاطر سوء مدیریتش مورد توبیخ جدی قرار بگیرد و مسئول گردد تا خود به شخصه جبران كند برای كم كاری های مسئولین دیگر هم درس عبرتی خواهد بود .  همچنین در سطوح بالاتر مدیریتی مشكل موجود باید رد یابی شود ، نه اینكه صرفا توجیه شود ،  در این صورت می توان انتظار داشت كه  در تفكر عامه مردم نیز احساس امنیت ایجاد خواهد شد .

اما متاسفانه در این گونه از پیشامدها ،  بیشترین اتفاقی كه شاهد آن هستیم ، فرد مسئول یا از كار خود عزل می شود و پست دیگری را تصدی خواهد كرد و یا به جای دیگری منتقل می شود و شخص دیگری جای او می نشیند وهمین چرخه معیوب ادامه می یابد ، بدون اینكه  مسئولین ما پاسخگوی اعمال افراد زیر دست خود باشند . در نهایت هم دچار سیاسی كاری  اینگونه از مسایل  می شوند ، كه هیچگونه ربطی به  موضوع  پیش آمده ندارد . به هر حال مسئولین ما  باید اشتباهات خود را بپذیرند و بدانند كه باید جوابگو باشند . گرچه جای تاسف دارد كه ما به جای مواجهه با واقعیات و مسئولیت پذیری بیشتر دچار شعارزدگی هستیم .

ساكت  ماندن در مقابل  یك فاجعه  به معنای حل آن معضل نیست ، بلكه به نوعی شانه خالی كردن است . حتی تنبیه كردن چند نفر در این ماجرا ، مثل راننده آمبولانس و .... ، نیز نتیجه بخش نخواهد بود و هیچ وقت اذهان عمومی با این گونه از تنبیه ها  قانع نخواهد شد .

                    گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من             آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

و در نهایت انتظار می رود ، علاوه بر ردیابی این موضوع ، از جانب وزیر و نمایندگان كمیسیون درمان مجلس به حال و وضعیت مستمندان حداقل در زمینه درمان رسیدگی شود  و جواب قانع كننده ای در اختیار جامعه قرار گیرد ، زیرا تكرار چنین رخداد هایی حداقل به نفع مسئولین نخواهد بود .

واكنش انكار وتوجیه دیگر كاربردی نخواهد داشت ،حتی در بعضی موارد وضع را برای مسئولین بدتر خواهد نمود ، پس بهتر است مسئولین ما در ابتدا شرح وظایف خود را بدانند و بعد از آن متصدی امور شوند و در تمام امورات خود واقف باشند كه مسیولند و و ظیفه ای دارند .

فاطمه رئیسی

بخش اجتماعی تبیان


لینک های مرتبط   :

مرگ تدریجی اخلاق

مرهمی بر زخم های پینه بسته اش 

 توپولف می رود؟ نمی رود؟