تبیان، دستیار زندگی
یکی از مسایلی که جامعة ایران به دلیلِ شتاب و تغییرات، تخصصی شدن نقشها، تفکیکِ ساختی و تقسیمِ کارِاجتماعیِ پیچیده و در نتیجه تعددِ نقشها، با آن مواجه هستند، «تعارضِ نقشها» می باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شما چه نقشی دارید؟


یکی از مسایلی که جامعة ایران به دلیلِ شتاب و تغییرات، تخصصی شدن نقشها، تفکیکِ ساختی و تقسیمِ کارِاجتماعیِ پیچیده و در نتیجه تعددِ نقشها، با آن مواجه هستند، «تعارضِ نقشها» می باشد. اگر هرکس نقش خود را به درستی انجام دهد، بسیاری از مشکلات حل خواهند شد، ولی این کار زمانی میسر خواهد بود که تعارضِ نقشها تا آنجا که ممکن است به حد اقل برسد

شما در چه نقشی تشریف دارید؟
جامعه ایران باتوجه به وضعیتِ خاص تاریخی که در آن قرار دارد، با مسایل و مشکلاتِ بسیاری همراه است، مشکلاتی که از طریقِ همیاری و همکاری تنها قابل حل اند؛ همیاری و همکاری بدین معنا که از یکسو وظایف و نقشها مکملِ هم باشند و از سوی دیگر هرکس «نقش» و وظیفه ای خود را به درستی انجام دهد. یکی از مسایلی که جامعة ایران به دلیلِ شتاب و تغییرات، تخصصی شدن نقشها، تفکیکِ ساختی و تقسیم کارِاجتماعیِ پیچیده و در نتیجه تعددِ نقشها، با آن مواجه هستند، «تعارضِ نقشها» می باشد. اگر هرکس نقش خود را به درستی انجام دهد، بسیاری از مشکلات حل خواهند شد، ولی این کار زمانی میسر خواهد بود که تعارضِ نقشها تا آنجا که ممکن است به حد اقل برسد. اما تعارضِ نقشها چیست؟ و چگونه میتوان آن را فهمید؟ هدفِ ما آن است که در این مختصر مطلب تصویریِ کلی از »تعارضِ نقشها» را ترسیم نماییم و از این طریق «نقشِ آگاهی بخشی خود را» در جامعه ایفا نماییم.
نقش و جامعه: انسان موجودی اجتماعی است و برای بقای حیاتِ خود نیاز به دیگران دارد. یک زندگیِ جمعی سالم زمانی امکان دارد که افراد به لحاظ قلبی در برابر دیگران احساس مسئولیت کند و در مقام عمل و نقشی را که در جامعه به عهده دارد، به درستی و و آنگونه که از او انتظار میرود، انجام دهد. افراد در گروههای اجتماعی جایگاههای مشخص و تعریف شده ای دارند که بر مبنای قاعده ها و هنجارها جایگاه او را از دیگران متمایز می کند. مثلا یک استاد، در دانشگاه استاد است، در یک گروه پژوهشی به عنوان مدیرِ پروژه کار می کند، در یک روزنامه مطالب تحلیلی مینویسد، در یک تیم ورزشی فعالیت دارد، در خانه پدر است و... . این فرد در هر کدام از این موقعیت میبایست قواعد و هنجارهای ویژهی گروهی را رعایت کند.
مفهوم نقش: مفهوم نقش، یک مفهوم میان رشته ای است. روانشناسان ، نقش، را جنبه ای از شخصیت و در حقیقت «کارکردِ بیرونیِ خود» تعریف میکنند، مانندِ دیگر کارکردهای بیرونی خود که میخواهد با خواستهای نهاد، خود، فراخود، سازگار شود. در روانشناسی اجتماعی، نقش به آن مجموعة صفاتِ رسمی و قابل پیشگویی اطلاق میشود که با یک موقعیت یا مقام خاص اجتماعی همراه است و متمایز از خصلتهای شخصی فردی است که آن موقعیت و مقام را داراست.
یک زندگیِ جمعی سالم زمانی امکان دارد که افراد به لحاظ قلبی در برابر دیگران احساس مسئولیت کند و در مقام عمل و نقشی را که در جامعه به عهده دارد، به درستی و و آنگونه که از او انتظار میرود، انجام دهد
مفهوم نقش، یکی از مفاهیمِ کلیدی روانشناسی اجتماعی به شمار رود. از منظر روانشناسی اجتماعی «نقشِ اجتماعی، به معنیِ برآورده کردنِ انتظارتِ گروه اجتماعی و یا در واقع به معنی چگونه عملکردن به قواعد و هنجارها در یک موقعیت است». روانشناسان اجتماعی معتقدند این تطبیق و سازگاری تحتِ تاثیر نیروهای اجتماعی صورت میگیرد. با آنکه یک تعریف موردِ اجماع نمیتوان از نقش ارائه داد، زیرا برخی از جامعه شناسان، نقش را به عنوان "اقتضاهایِ ساختاری معین"، برخی دیگر، "تعریفِ درونی فرد از موقعیتِ اجتماعی خود و عده ای هم "کنشهای اجتماعیِ فردیِ اعضا، تعریف کرده اند، اما در بیان کلی «نقش شامل نگرشها، ارزشها و رفتاری است که از سوی جامعه به فرد داده میشود.» وقتی میگوییم روحانی، معلم، وکیل، سیاستمدار، بانکدار، پزشک، کشاورز، کارگر، سرباز، خانهدار، در واقع به نقشها اشاره میکنیم.
ویژگیهای اصلی نقشها را میتوان به صورتِ زیر خلاصه کرد:
نقش‌های اجتماعی پدیده‌هایی جمعی هستند؛ در هر جامعه و هر زمان گروه‌های اجتماعی نقش‌های ویژه‌ای بر عهده دارند. انسجامِ درونی و انعطاف پذیری و پویایی هر جامعه را می‌توان از طریق دگرگونی نقش‌های آنان سنجید؛ هر نقش با انتظاری خاص از جانب دیگران همراه است و عدم ایفای درست آن نقش موجبات تعجب دیگران را فراهم می‌سازد؛ تعدد نقش‌های انسان در همه جوامع وجود داشته است؛ اما، درجامعه ایران به علت مشكلاتی در تامین مالی خانواده ، برشمار نقش‌ها افزوده شده است؛ تنوع نقش‌ها امری طبیعی است و بر گوناگونی پایگاه‌های اجتماعی استوار است.
انواع نقشها: برخی از روانشناسان اجتماعی نقشها را به «اختیاری» و «تحمیلی» تقسیم کرده اند. نقش اختیاری توسطِ فرد، گروه یا سازمان انتخاب میگردد و نقش تحمیل از سوی قدرت، گروه، فرهنگ و شرایط بر فرد تحمیل میگردد.
شما در چه نقشی تشریف دارید؟
در یک دسته بندی کلان، میتوان نقشها را به دو گروه تقسیم کرد.
الف: نقش محول یا انتسابی: نقش انتسابی، نقشی است که مطابق هنجارها و قواعدِ رفتاریِ موجود در یک جامعه به عهدة افراد واگذار میگردد و از فرد انتظار میرود، آنها را به درستی انجام دهد. مانندِ زن بودن، مردبودن، رنگِ پوست و وابستگی به قوم، نژاد، طایفه و مذهب و نسبتهای خانوادگی و فامیلی از قبیلِ بردار بودن و خواهر بودن و ... .
ب: نقش محقق یا اكتسابی: نقش اکتسابی، به آن دسته نقشهای اطلاق میگردد که فرد خود کسب میکند و در پدید آوردنِ آنها دخالتِ مستقیم دارد. معلم بودن، تاجربودن و اکثر نقشهای تخصصی که در حال حاضر افراد با جهد و تلاش شخصی به آنها دست پیدا میکنند،را میتوان نقشهایِ اکتسابی دانست. در دورانِ قدیم نقشها اغلب انتسابی بودند، دهقانزاده، دهقان میشدند و شاهزاده، شاه، اما هرچه جوامع پیچیده تر میگردد، نقشها بیشتر اکتسابی میشوند.
تعارضِ نقشها: به نسبتِ پیچیده تر شدنِ جوامع و همچنین افزایشِ “تقسیمِ کارِاجتماعی ” نقشها نیز پیچیده تر و تخصصی تر میشوند. در یک جامعة روستایی فرد داری چندین نقش است: کشاورز است، معمار است، معلم است و از آنجا که نقشها ساده اند، فرد قادر است چندین نقش متفاوت را به درستی انجام دهد و در برابر جامعة شهری، افراد تنها زمانی نقش معمار، پزشک، معلم، پرستار، و ... را به عهده گیرند که تخصصی کافی و لازم دراین نقشها را داشته باشند.
به رغم تخصصی شدن مشاغل، برخی اوقات افراد ناگزیرند در نقشهای مختلف ایفایِ نقش نمایند. اگر تعددِ نقشها به حدی باشد که فرد قادر نباشد نقش متناسب با پایگاه اجتماعیِ اش را آنچنانکه انتظار میرود، برآورده سازد، با مسئله تعارض یا «تضاد نقشه« مواجه خواهد شد. تضاد نقشها در موردی به کار میرود که ایفای نقشهای متضاد به لحاظ اجتماعی امکان ندارد و فرد به دلیلِ داشتن یک یا چند پایگاه که مستلزم ایفای نقشهای متضاد است، قادر به ایفای نقش نیست.تعارض نقشها بدین معناست که به دلیلِ تعدد نقشها بعضی از نقش ها با نقش‌های دیگر ناسازگار است و حتی در مواردی ممکن است نقشی آن قدر اهمیت پیدا کند که نقشهای دیگر را تحت الشعاع قرار دهد. به بیان دیگر، ممكن است فردی دارای نقش‌های متعددی باشد كه بین آن‌ها نوعی برخورد یا رویارویی پدید آید كه اصطلاحاً به این حالت تعارض نقش‌ها گویند؛ یعنی برخی نقش‌ها با برخی دیگر سازگاری ندارند، مثل استادی كه به دلیل پرداختن به كار علمی، از نقش پدری‌اش غافل شود، یا کسی که هم مادر است و هم پرستار و در نتیجه به دلیلِ خستگی و همچنین اصراف وقت زیاد در پرستاری، نتواند نقشِ مادری را آنچناکه از او انتظار میرود، انجام دهد.
فزونخواهی در کوتاه مدت ممکن است سببِ موفقیتِ آدمها شود، اما در دراز مدت به تعارض نقشی منجر میگردد و امکان دارد صدماتِ جبران ناپذیری را بر فرد وارد سازد.
گاهی اتفاق می‌افتد كه فرد در اجرای نقشی كه از او انتظار می‌رود، به دلیل تعارض نقش‌ها و انتظاراتی كه دیگران از او در قبال نقش دارند، دچار مشكل می‌شود. چنین وضعیتی را فشارنقش گویند. برای مثال دانش‌آموزان از معلم توقع رفتار دوستانه و رسمی دارند و همكاران معلم از او توقع رفتار دوستانه و غیر رسمی دارند، یا دانش‌آموزان از وی می‌خواهند كه در نمره‌دادن سختگیری نكند ولی مدیر از وی می‌خواهد سختگیر باشد

راه حلها

حد اقلِی از تعارضِ نقش در هرجامعة، به ویژه در جامعه های صنعتیِ جدید که عضویت در گروههای متعدد یک امر ضروری است و از بیشتر افراد انتظار میرود به الزامات بیش از یک نقش پاسخ دهند، تا حدودی طبیعی است، اما اگر این تعارض افزایش یابد موجبِ اختلالِ فکری و روانی و بروز آسیبهایِ اجتماعی خواهد شد. برای مواجهه بااین مشکل راه حلهای ذیل پیشنهاد میگردد:
محدودیتهای انسانی:
حد اقلی از تعارضِ نقشها طبیعی است و به محدودیتِ سرشتِ آدمی بر میگردد. انسان موجودی محدود است و نمیتواند همه کاره باشد، بنا بر این حسرتِ کارهای انجام نیافته را همواره با خود دارد. تعارض نقشها تا زمانی که از حد نرمال نگذرد، طبیعی است. بنابر این نگران نباشید، تعارضِ نقشی تا آنجا که به محدودیتهای وجود انسان بر میگردد، قابل رفع نیست.
شما در چه نقشی تشریف دارید؟
اصلاحِ هنجارهایِ رسمی نقش
: اگر تعارضِ نقش ناشی از ناهمخوانیِ هنجارهای رسمی(قانون) باشد، تنها از طریقِ اصلاح قانون میتوان تعارض نقشها را کاهش داد. مثلا از یکسو قانون از معلم میخواهد نقشِ معلمی اش را به درستی ایفا کند و از سوی دیگر حقوقِ او برای گذراندنِ زندگی کافی نیست و نا گزیر است برای تامین معیشت خارج از مدرسه در جاهای دیگر کار کند، در این صورت فرد دچار تعارضِ نقشی خواهد شد. در این صورت قانون باید اصلاح گردد، یا ایفای درستِ نقش صرف نظر کند و یا حقوقی کافی به معلم بدهد تا مجبور نشود، به نقشهای دیگر روی آورد. هرچه قوانین با اصول اخلاقی بیشتر همخوانی داشته باشد، در حل تعارضِ نقشها موثرتر اند، زیرا از قدرتِ توجیهی و اقناعیِ بیشتر بر خوردارند.
کاهشِ نقشها: اغلب موارد تعارض نقشهای ناشی از زیاده طلبی و فزونخواهی است. افراد به خاطر درآمدِ بیشتر به نقشهای متعدد و گاهی نا همخوان روی می آورند. فزونخواهی در کوتاه مدت ممکن است سببِ موفقیتِ آدمها شود، اما در دراز مدت به تعارض نقشی منجر میگردد و امکان دارد صدماتِ جبران ناپذیری را بر فرد وارد سازد. آرامشِ زندگی مهمتر از درآمد است، درآمد خادم زندگی است، اما گاهی معادله بر عکس میشود، زندگی در خدمتِ درآمد قرار میگیرد و به بیان دیگر درآمد بنفسه تبدیل به هدف میشود. در چنین موردی راه حل آن است که از تعددِ شغلهای کاسته شود.
اولویت بندی: فهرست و اولویتبندی نقشها و وظایف به انسان کمک میکند که بتواند دقیقتر تصمیم بگیرد کدام نقش را نخست انجام دهد و کدام نقش را بعدا و حتی کدام نقش را به کلی فراموش کند. اغلبِ اوقات افراد نخست نقشهای غیر ضروری و ساده را انجام میدهند و برای انجام نقشِ اصلی زمان کم میآورند و در نتیجه تعارض نقشی تشدید میشوند، بنابراین اولویتبندی و فهرست و برنامه ریزی دقیق برای نقشها هم باعثِ صرفه جویی در زمان میشود و هم سبب میگردد نقشهای مهم ایفا گردد. از همه مهمتر از طریقِ اولویتبندی میتوان میان نقشهای متعارض ایجاد هماهنگی کرد.
توزیع نقشها متناسب با توانایی افراد: برخی اوقات میان توزیع نقشها و توانایی و تخصص افراد ارتباطی وجود ندارد. بی هیچ تردیدی توزیع نقشها براساسِ توانایی افراد تعارضِ نقشها را کاهش خواهد داد. گاهی افراد در نقشی قرار میگیرند که توان انجام آن را ندارند و یا از تخصص شان خارج است و گاهی هم افرادِ متخصص در نقشهای ساده قرار میگیرند و در نتیجه سبب میشود به رغمِ میل و احساساتِ فردی خود آن را انجام دهد. در چنین صورتی افراد یقینا دچار تعارض و دلسردی از نقش خواهد شد. بنابراین در توزیع نقشها، مخصوصا توزیع نقشهای رسمی توانایی افراد میبایست لحاظ گردد.
بخش اجتماعی تبیان

منبع:انجمن روان شناسی اجتماعی ایران
لینک های مرتبط
آقایان پیشگامان عرصه مد! 
سفرهای زنانه و مجردی، خوب یابد؟
امنیت وظیفه من یا شما؟