تبیان، دستیار زندگی
دوستان خوب تبیانی و برو بچه های عزیز باشگاه امروزه با وجود تعداد کم فرزندان و روابط اندک فامیلی نیاز به همسایه بیش از پیش احساس میشود. اما با اینحال هیچکدام از ما دوست نداریم صبح با صدای زنگ همسایه بیدار شویم و یا کسی به نام همسایه دائماً در زنگی ما سر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همین حالا از همسایه ات خبر بگیر

همسایه

همسایه داری از روابط حسنه اجتماعی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ کشور ایران دارد، ولی طی چنددهه اخیر با پیشرفت تکنولوژی، تغییر سبک زندگی مردم و افزایش مشغله های فکری و شغلی، روابط همسایه داری در بسیاری از شهرهای کشور رو به زوال رفته و روزگار باخبری همسایه ها از یکدیگر به روزهای دوری و بی خبری تبدیل شده است، به گونه ای که این روزها بسیاری از اهالی یک محله و کوچه با یکدیگر غریبه اند و از احوال هم اطلاعی ندارند.

در بسیاری از شهرها اغلب مردمی که سال ها در یک کوچه زندگی می کنند و شاید در طول یک روز چندین بار چهره یکدیگر را می بینند هنوز حتی نام خانوادگی یکدیگر را نمی دانند.

در گذشته به دلیل ساختار شهرها و محله ها اعضای یک محل همدیگر را می شناختند و روابط چهره به چهره داشتند و ارتباط میانشان بسیار نزدیک و صمیمی بود. در آن زمان ساختار کوچه ها و معابر شهرها که تنگ و باریک بود و در بسیاری از محله ها کوچه هایی به نام آشتی کنان وجود داشت که باعث می شد افرادی که در آن کوچه ها تردد می کردند به ناچار با هم چهره به چهره شوند و این زمینه ای را برای سلام و احوالپرسی کردن به وجود می آورد و همین احوالپرسی ها کوتاه و مختصر باعث می شد که اعضای یک محل از حال و روز یکدیگر باخبر شوند. همین طور در بسیاری از مطبخ های خانه های قدیم پنجره ای به سمت خانه همسایه گشوده می شد و از طریق این پنجره دو همسایه برخی از مایحتاجشان را از یکدیگر قرض می گرفتند یا از احوال یکدیگر مطلع می شدند.

این پنجره ها همچنین محلی برای درددل زنان و دختران همسایه با یکدیگر بود. در آن زمان اگر خانواده ای دچار مشکل یا گرفتاری می شد تمام اعضای محل و همسایه ها با او همدردی می کردند و با کمک هم برای رفع مشکل، او را یاری می دادند. منازل مسکونی آن زمان بزرگ و عمدتا خانه باغ بودند و همانند اکنون دیوارهای خانه ها به هم نزدیک و به یکدیگر چسبیده نبود.

برای من همسایه خوب همانند یکی از اعضای خانواده ام محسوب می شود، کسی که می توان در شرایط سخت زندگی به او تکیه کرد و از او کمک و یاری خواست

با این حال دل های این همسایه ها بزرگ و به یکدیگر نزدیک بود و همسایه خوب به عنوان یکی از اعضای خانواده فردی که در یک محل زندگی می کرد، تلقی می شد. در عصر حاضر دیگر از همسایه داری خبری نیست و اگر رابطه همسایگی هم وجود دارد بسیار محدود است.

محمد حبیبی کارمند یکی از وزارتخانه ها که به سبب مسئولیت شغلی اش مجبور است برای تحقیقات محله ای همواره به شهرهای مختلف سفر کند و با اهالی مختلف محله ها هم سخن شود درباره روابط کنونی همسایه داری در شهرهای مختلف می گوید: وقتی برای انجام وظایف کاری ام قدم به محله زندگی افراد مختلف می گذارم متوجه می شوم بسیاری از همسایه ها از وضعیت همدیگر کاملا بی اطلاع هستند و حتی برخی از آنها تعداد نفرات اعضای خانواده ای که در چند متری منزل آنها سکونت دارند را نمی دانند و این موضوع را دخالت در زندگی فردی و اجتماعی همسایه ها می دانند.

وی با اشاره به این که در شهرهای کوچک و برخی محله ها و مناطق قدیمی شهرهای بزرگ هنوز روابط همسایه داری وجود دارد و همسایه ها با هم در ارتباط روزمره هستند، می افزاید: این رابطه باعث می شود وقتی قدم به این محله ها می گذاری تحت تأثیر فضای صمیمی و همدلی همسایه ها با یکدیگر قرار بگیری.

زهرا ایرانمنش یکی از زنان خانه دار نیز که روابط همسایه داری را یکی از ملزومات زندگی اجتماعی در یک محله می داند و خود با چند تن از زنان همسایه و هم محله ای خود روابط دوستانه ای دارد، می گوید: برای من همسایه خوب همانند یکی از اعضای خانواده ام محسوب می شود، کسی که می توان در شرایط سخت زندگی به او تکیه کرد و از او کمک و یاری خواست.

یادتان باشد قبل از اینکه به منزل همسایه ی خود بروید  حتماً زنگ بزنید و سرزده نروید

گرفتاری های زندگی شهری

بسیاری از صاحب نظران مسائل اجتماعی و جامعه شناسان پیشرفت زندگی شهری و افزایش گرفتاری های روزمره زندگی را اصلی ترین دلیل سرد شدن این روابط بیان می کنند. به اعتقاد احمد نیکنام نویسنده و جامعه شناس، ریشه زوال همسایگی را باید در تحولات ساختاری جامعه معاصر جستجو کرد.

گاهی ما برای تبیین این موضوع به بحث درباره آپارتمان نشینی و وارداتی بودن آن می پردازیم و علت زوال همسایگی را پدیده وارداتی آپارتمان نشینی و گاه نیز علت این امر را زوال و سست شدن ارزش های اخلاقی مانند نوعدوستی، دید و بازدید، احترام متقابل و امثال این ها می دانیم.

اگرچه ممکن است هر یک از عوامل مذکور در این زمینه تأثیرگذار باشند اما ریشه زوال همسایگی را باید در تحولات ساختاری جامعه معاصر جستجو کرد.

وی خانه ها را مجموعه ای درهم تنیده از معانی می داند که هر یک هویت، شخصیت و حیات اجتماعی افراد را می سازند و با اشاره به این که همسایگی نیز پیش از آن که کنار هم قرار گرفتن مجموعه ای از خانه ها و بناها باشد، قرار گرفتن مجموعه ای از واحدهای معنایی است که در کل شبکه ای از معانی را می سازد، می گوید: این معانی گاه ممکن است با هم سازگار یا ناسازگار باشند یا گاه غنی و گاهی ضعیف. غنا و ضعف معنای همسایگی به چگونگی کیفیت مناسبات و تعاملات همسایگان بستگی دارد. در گذشته استقرار یافتن طولانی مدت اعضای یک خانواده در یک خانه پیامدهای گسترده ای برای روابط همسایگی به همراه داشت.

جابجایی خانه ها

در حال حاضر نیز افراد، دیگر آن حس تعلق به خانه را ندارند زیرا هر سال در حال جابه جایی از خانه ای به خانه دیگر هستند و به طور کلی وقت زیادی را در خانه صرف نمی کنند در حالی که در گذشته مردم اغلب برای تمام عمر در خانه ای که به دنیا می آمدند زندگی می کردند و به تبع آن اعضای یک محل همدیگر را می شناختند و روابط چهره به چهره داشتند و ارتباط میانشان بسیار نزدیک و صمیمی بود، اما در شرایط مدرن امروز اساساً روابط عمیق همسایگی وجود ندارد، چون در جابه جایی های متعدد و آپارتمان نشینی، افراد بیش از آن که همسایه یکدیگر باشند به منزله مسافرانی هستند که برای مدتی کوتاه در مجاورت یکدیگر برحسب تصادف قرار گرفته اند. لذا در این شرایط دیگر نمی توانند همسایه یکدیگر باشند چرا که کسی در سایه دیگری زندگی نمی کند.

به اعتقاد نیکنام همسایگی در پرتو دیگری زیستن و از کمک های یکدیگر برخوردار شدن و به معنای بودن در زیر یک چتر است و به همین خاطر امروزه خانه، آن معنای قدیمی خود را از دست داده و آپارتمان نشینی و در کنار هم بودن خانه ها به معنای یک فضای لوکس در نظر گرفته می شود و دیگر در یک برج نمی توان به همزیستی یا همسایگی از نوع سنتی آن پرداخت.

نکته:

در شرایط مدرن امروز اساسا روابط عمیق همسایگی وجود ندارد، چون در جابه جایی های متعدد و آپارتمان نشینی، افراد بیش از آن که همسایه یکدیگر باشند به منزله مسافرانی هستند که برای مدتی کوتاه در مجاورت یکدیگر برحسب تصادف قرار گرفته اند

در شهر، افراد و گروه های ناهمگن در کنار هم اقامت می کنند که این افراد با یکدیگر تفاوت های فرهنگی و فاصله های اجتماعی دارند و این ناهمگنی به مقدار زیادی زمینه مناسب برای توسعه روابط چهره به چهره و همسایگی را از بین برده یا تضعیف می کند

همچنین محله ها نیز فاقد ویژگی هایی است که بتواند هویت های محله ای ایجاد کند. به عنوان مثال در شهر تهران کمتر محله ای را می شناسیم که بتوان آن را دارای هویت محله ای غنی و پایدار در میان ساکنانش دانست. چون محله های تهران به نحو شتابانی دائماً در حال تغییر و دگرگونی هستند و نه تنها سکنه آنان، بلکه معماری فضای محله ای محلات نیز همواره دستخوش دگرگونی است.

این جامعه شناس با اشاره به این که پیوند همسایگی نیازمند محیط های ارزشی است که در آن ارزش های اجتماع گرایانه بر ارزش های فردگرایانه غلبه داشته باشد افزوده است: بررسی هایی که تاکنون محققان علوم اجتماعی انجام داده اند نشان می دهد فردگرایی در جامعه ایران رو به توسعه بوده و این استقلال فردی، خوشبختی، تأمین اجتماعی و موفقیت در خواسته های فردی است که بر ارزش های جمع گرایانه غلبه یافته اند. لذا می توان گفت ضعف های پیوندهای همسایگی از پیامدهای این جایگزینی است.

نکته دیگر این که پیوند همسایگی برخی از کارکردهای خود را از دست داده است و در واقع آن حمایت اجتماعی که در گذشته از طرف همسایگان انجام می شد یا فعالیت های مشترکی که از طریق آن همسایگان می توانستند در بهبود زندگی به یکدیگر کمک کنند، امروزه توسط نهادهای اجتماعی شهرنشینی همانند بانک، مدرسه، دانشگاه و مؤسسات عمومی و خدماتی انجام می شود.

از نظر وی ویژگی ناهمگنی شهرها یکی از دلایل کاهش روابط همسایگی است و در این مورد می گوید: در روستاها مجموعه ای از جمعیتی زندگی می کند که از ویژگی های قومی، زبانی، مذهبی و هویتی یکسان برخوردارند، اما در شهر، افراد و گروه های ناهمگن در کنار هم اقامت می کنند که این افراد با یکدیگر تفاوت های فرهنگی و فاصله های اجتماعی دارند و این ناهمگنی به مقدار زیادی زمینه مناسب برای توسعه روابط چهره به چهره و همسایگی را از بین برده یا تضعیف می کند.

احمد نیکنام یکی دیگر از نکات مهم در این زمینه را اعتماد اجتماعی می داند و می افزاید: در گذشته افراد در محلات یکدیگر را می شناختند و عموماً پیوندهای قومی، زبانی، مذهبی و فرهنگی افراد را به هم پیوند می داد و ضریب اعتماد اجتماعی افراد بسیار بالا بود و به این ترتیب امنیت اجتماعی در بین افراد و همسایه ها بالا می رفت، اما امروزه جای آن اعتماد اجتماعی سنتی را اصل بی تفاوتی مدنی گرفته است. بی تفاوتی مدنی به افراد حکم می کند در زندگی دیگر شهروندان دخالت نکنند و نسبت به زندگی و رفتاهای دیگران نوعی بی تفاوتی از خود نشان دهند. این اصلی است که به کمک آن میلیون ها نفر ناهمگن به صورت مسالمت آمیز در کنار هم زندگی می کنند، به همین خاطر روابط سنتی همسایگی نمی تواند با این اصل سازگار باشد زیرا روابط چهره به چهره باعث مداخله افراد در زندگی یکدیگر می گردد.

حفظ رابطه همسایگی

محمدعلی گلاب زاده پژوهشگر و مردم شناس نیز در گفت وگو با جام جم می گوید: متأسفانه همسایگی یکی از بحث های اجتماعی است که در لابه لای زنجیره های زندگی ماشینی، حیات خود را از دست داده است. دلیل این موضوع این است که در گذشته همسایه واقعیت واژه را مجسم می کرد، یعنی کسی که همسایه شما بود سایه به سایه در لحظات شادی و غم با شما همراه بود و در بسیاری از موارد همسایه در حقیقت از برادر و خویشاوند فرد به او نزدیکتر بود.

به بیان دیگر در گذشته همسایه ها غمخوار همدیگر بودند. کمبودها و مشکلات یکدیگر را با کمک هم رفع می کردند و رازدار هم بودند. از سوی دیگر همسایه در ساختار شخصیتی یک خانواده بسیار موثر است چون در بسیاری از موارد افرادی بوده اند که با یک سری انحرافات فکری وقتی در جوار کسانی قرار گرفتند که از یک شخصیت والا و ارزشمند برخوردار بوده اند تحت تأثیر آن شخصیت، تغییر روش دادند و اخلاق پسندیده پیدا کردند، همچنان که عکس این موضوع نیز مصداق پیدا می کرد.

وقتی روی پشت بام بودم برحسب اتفاق نگاهم به خانه همسایه کناری افتاد در آن لحظه دیدم همین که صدای اذان بلند شد فرد صاحبخانه لب حوض آب رفت و برای انجام فریضه نماز، وضو گرفت. به همین دلیل من این مبلغ را به خاطر همسایه متدین به قیمت این خانه اضافه کردم، چون همسایه خوب و متدین باعث ارزش بیشتر هر خانه ای می شود

این مردم شناس با بیان حکایتی در این مورد می گوید: در روزگار قدیم علی محمد راوری معمار مشهور کرمانی که سردر کتابخانه ملی، پرورشگاه صنعتی و کلیسای شهر کرمان از شاهکارهای معماری اوست معمولاً برای قیمت گذاری بناهای شهر کرمان انتخاب می شد. یک روز که وی برای قیمتگذاری خانه ای به همراه خریدار از آن خانه بازدید می کرد قیمتی را تعیین کرد که مورد رضایت خریدار و فروشنده قرار گرفت ولی برای اطمینان از قیمتی که تعیین کرده بود از فروشنده می خواهد که به او اجازه دهد تا پشت بام خانه را نیز بازدید کند.

وی وقتی به پشت بام می رود پس از مدتی پایین می آید و رو به خریدار می کند و می گوید: من هزار تومان به قیمت قبلی که گفته بودم اضافه می کنم. خریدار که نسبت به این موضوع معترض شده بود، می گوید: مگر در پشت بام این خانه چه چیزی وجود داشت که باعث شد بر قیمت آن بیفزایی؟ وی می گوید: وقتی روی پشت بام بودم برحسب اتفاق نگاهم به خانه همسایه کناری افتاد در آن لحظه دیدم همین که صدای اذان بلند شد فرد صاحبخانه لب حوض آب رفت و برای انجام فریضه نماز، وضو گرفت. به همین دلیل من این مبلغ را به خاطر همسایه متدین به قیمت این خانه اضافه کردم، چون همسایه خوب و متدین باعث ارزش بیشتر هر خانه ای می شود.

گلاب زاده با اشاره به اهمیت جایگاه همسایه در روابط اجتماعی مردمان گذشته بیان می کند: در گذشته در بسیاری از موارد همسایه ها زمینه جبران شکست های سنگین یک خانواده را فراهم می کردند و اگر مردی به مسافرت رفته یا به زندان می افتاد همسایه ها نسبت به تأمین نیازهای آن خانواده اقدام می کردند، اما با گسترش زندگی ماشینی از میزان جایگاه همسایه ها در محله ها کاسته شده و به دلیل گرفتاری های زندگی، مردم دیگر آن فرصت های گذشته را در اختیار ندارند که بخشی از آن فرصت ها را به همسایه اختصاص دهند. به همین دلیل ما امروز می دانیم که دیگر مثل گذشته نمی توانیم همسایه داری کنیم، ولی این که فاصله ها این قدر زیاد شود که همسایه ها را از هم دور کند نباید باشد.

امروز ما باید در فرصت های مختلف زمینه ای را به وجود بیاوریم که این رابطه حسنه از هم گسسته نشود و این سنت ارزشمند قدیمی از دست نرود و همچنان بتواند بالندگی گذشته را حفظ کند.

دوستان خوب تبیانی به نظر شما چطور میتوان زمینه را برای روابط حسنه با همسایه فراهم کرد؟

باشگاه کاربران تبیان:

دوستان خوب تبیانی و برو بچه های عزیز باشگاه امروزه با وجود تعداد کم فرزندان و روابط اندک فامیلی نیاز به همسایه بیش از پیش احساس میشود.

اما با اینحال هیچکدام از ما دوست نداریم صبح با صدای زنگ همسایه بیدار شویم و یا کسی به نام همسایه دائماً در زنگی ما سرک بکشد.  به نظر شما چطور میتوان زمینه را برای روابط حسنه با همسایه فراهم کرد؟

نظر من اینست که میتوان مثل دید و بازدید عید حداقل سالی یک بار چنین رفت و آمدی بین همسایگان وجود داشته باشد و لازمه ی این کار این است که یکی از همسایگان پیشقدم شود. دوست خوبم عید امسال که گذشت برای سال بعد یادتان باشد که حتماً برای دیدن همسایه  ی خود پیش قدم شوید. یا مثلاً اگر همسایه ی شما به زیارت اماکن مقدسه مشرف شده است برای زیارت قبولی به منزلش بروید یا اگر شما میخواهید به زیارت بروید حتما از همسایه ی خود حلالیت بطلبید و با او خداحافظی کنید و یا اینکه وقتی از سفر زیارتی و یا حتی سیاحتی خود برگشتید برای همسایه تان سوغاتی ببرید.  اما یادتان باشد قبل از اینکه به منزل همسایه ی خود بروید  چند ساعت قبل حتماً زنگ بزنید و او را از رفتن خود باخبر کنید شاید آمادگی پذیرایی از شما را نداشته باشد و این دید و بازدید شما باعث دلزدگی او شود .

یک روش دیگر در ازتباط با همسایگان این است که خانم خانه به مناسبت های مختلف برای همسایه ی خود خوراکی های مختلف ببرد. مثلاً به نیت میلاد ائمه برای همسایه ی خود شیرینی و شکلات ببرد و یا پنج شنبه ها حلوا بپزد و یا خرما برای همسایه ها ببرد. خود من گاهی اگر غذای جدیدی درست کنم حتما برای همسایه ی عزیزم میبرم حتی گاهی دسر برایش میبرم یا مثلاً یک بار وقتی ما مهمان داشتیم همسایه مهربانمان برایمان بستنی آورد یک بار هم من عصر کیک و شیر برای همسایه مان بردم.

یک روش دیگر ارتباط با همسایه بازی کودکان با یکدیگر است همین باعث میشود اعضای خانواده برای سر زدن به بچه ها هم که شده با همسایه ی خود ارتباط برقرار کنند و بچه ها هم لحظات خوشی را در کنار همسالانشان بگذرانند.

شما چه پیشنهادی دارید؟


ارسالی از hasantaleb