تبیان، دستیار زندگی
امام (ره) گفت : تا قیامت مزار شهیدان (یا مقتل شهیدان) دارالشفاء عاشقان و عارفان می شود. امام نگفت درمانگاه، گفت دارالشفاء در دارالشفاء لاعلاج و جواب کرده می آورند این دارالشفاء را به تصویر بکش. که هر کسی آمد، شفا گرفت. چگونه به آیندگان بگوییم که آنجا د
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زینب سیفی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پایان نامه ای با موضوع راهیان نور

مشاوره حاج حسین یکتا به یک دانشجو در خصوص پایان نامه اش با موضوع راهیان نور


امام (ره) گفت : "تا قیامت مزار شهیدان (یا مقتل شهیدان) دارالشفاء عاشقان و عارفان می شود.

امام نگفت درمانگاه، گفت دارالشفاء در دارالشفاء لاعلاج و جواب کرده می آورند این دارالشفاء را به تصویر بکش. که هر کسی آمد، شفا گرفت. چگونه به آیندگان بگوییم که آنجا دارالشفاء است


با توجه به ایام بهار (فروردین و اردیبهشت) و سفرهای راهیان نور برآن شدیم تا به بررسی مشاوره حاج حسین یکتا به یک دانشجو در مورد پایان نامه اش با موضوع راهیان نور و نکات مفیدی که ایشان به آنها اشاره کرده اند و حتی برای هر کدام از ما می تواند سر منشأ نگاهی نو به راهیان نور باشد، بپردازیم .

حاج حسین یکتا به عنوان یک راوی با تجربه ی دوران دفاع مقدس و کسی که مدت زیادی از دوران جوانی خود را برای شهدا خرج کرده است نکات ظریف و زیبایی را متذکر می شوند که از جنس شناخت شهدا و راه آن ها است .

امیدوارم با خواندن این مطلب نگرش ما نسبت به راهیان نور یک نگرش تغییر یافته و مفیدی گردد و هدف از این سفر فقط بازدید صرف نباشد بلکه اثرات این سفر روز به روز به معنای عقلی نه احساسی، ما را به شهدا نزدیک کند تا هر کدام از ما نه تنها خود به شهدا برسیم بلکه دیگران و نسل های بعدی را نیز به شهدا برسانیم . آمین

بسم الله الرحمن الرحیم

راهیان نور

یک موقع ما می خواهیم راهیان نور رو بررسی کنیم و یک برنامه فرهنگی رو مطالعه کنیم، اعتقاد من این است که باید دید این جریان فرهنگی در چه جغرافیایی اتفاق می افتد؟ چرا می گویم جغرافیا؟ من معتقدم زمین ها و زمان ها مهم اند، بعضی از روزها را می گوییم ایام الله، بعضی از زمین ها را خاص می نامیم مثل کربلا، وادی السلام نجف، کوه صفا و مروه، بیت الله الحرام و ... و این جریان فرهنگی در یک نقطه ای اتفاق می افتد که مقتل شهدا است و این مقتل اثر وضعی دارد. خیلی وقت ها شده در کاروان ها راوی یا مدیر کاروان قوی نداشته ایم ولی می بینیم خود محل اثر می گذارد، می شود شلمچه ؛غروب شرهانی؛ یا یک مرتبه در دوکوهه که دلت می گیرد. پس یکی اینکه جغرفیا اثر دارد و در جریان فرهنگی راهیان نور مؤثر است.

دومین چیزی که در راهیان نور مؤثر است زمان است :

از یک جهت که نگاه می کنیم می بینیم نزدیک نوروز و تعطیلات،  هوای خوب خوزستان و ...، ولی من اعتقاد دارم خدا بهار تو بهار کرده یعنی توی بهار دل ها بهاری می شود و این بی اثر نیست همانطور که در عاشورا چشم ها بهاری می شود و اشک می آید. شاید ظاهری نگاه کنیم هوای خوب خوزستان است و یا ایام تعطیلات است ولی بی اثر وضعی بهار هم نیست. زمان هم مهم است یا به نگاهی دیگر می شود گفت ما خیلی از عملیات هایمان در بهمن و اسفند بود در خوزستان در همان زمان داره ما رو می بره به یاد لحظات مناجات و اشک و ناله و لحظه شهادت رزمنده ها و وصل به خدا .

سوم اینکه: اینجا چون بچه ها به خدا رسیدند هر کس میاد به خدا می رسه یعنی نوع اتفاق هایی که می افتد با اتفاق هایی که افتاده یک جور است چون به خدا رسیدند به خدا می رسیم . خیلی ها آنجا جشن تولد می گیرن می گن ما تازه متولد شدیم، دوساله اومدیم منطقه بیدار شدیم، متحول شدیم . اثر وضعی داره .

نوع اتفاق ها از لحاظ فرهنگی یک نوع و یک شکل است آنجا هم همه رزمنده ها که بیست بیست نبودند، یک شبه راه صد ساله رو رفتند. همانطور که در حرکت امام حسین (ع) به سمت کربلا  خیلی ها شب های آخر به امام پیوستند مثل حر ، زهیر و ... اینجا هم خیلی ها زود رسیدند . برای همین نوع سرعتی که دارد در راهیان نور اتفاق می افتد از نوع سرعتی است که در زمان جنگ بچه ها نظر می کردند به وجه الله . یعنی فرآیند فرهنگی در راهیان نور از دیگر فرآیندهای فرهنگی که در عرصه فرهنگ مدیریت می کنیم تا به یک تحول و تأثیر برسیم سریع تر است.

4- در جریان فرهنگی راهیان نور که رهبر انقلاب فرمودند :"یک حرکت پر برکت است." وقتی دشمن تمام امکاناتش را جمع کرد برای ضربه زدن به ایران و همه دنیا در جنگ آمدند که آمارها می گوید که چه اندازه مهمات و توپ و تانک و قریب به یک میلیون سرباز(که ما وقتی جنگ تمام شد نزدیک به 18 کشور اسیر آزاد کردیم ) که ما در برابر آن همه آتش باید صدها صدها هزار تلفات می دادیم که شاید نزدیک به 200هزار شهید دادیم که یکی اش هم خیلی است، می بینیم یک جمع کمی رفتند و کار بزرگی کردند .

دقیقاً امروز هم همین است در مقابل همه ی امکانات ناتوی فرهنگی دشمن و همه ی عوامل داخلی و خارجی این حرکت فرهنگی با یک هزینه ای که به اندازه یک حمل و نقل – پذیرایی در منطقه و خوراکی در حد صحبت یک راوی یا در حد یک محصولات می بینیم یک تحول عظیم در یک فرد درست می کند . یعنی حرکتی با هزینه ای کم و اثر زیاد، با تایم کم - می بینیم طرف 300 روز روی بچه ای کار کرده ، اثر گذاشته مغز او را با هزار جور حرف و حدیث و CD و اینترنت و... (تهاجم فرهنگی) پر کرده و حالا با 2 روز که می آید اینجا بر می گردد به سمت شهدا و این یعنی همان حرکت با برکت این هم از برکتش.

شهدا رسیدند و دارند می رسانند. تو باید برسی تا برسانی

5- اینکه بعضی ها می گویند چرا افرادی که به این سفر می آیند باز هم در سال های آینده می آیند؟ جریان مثل روضه ی امام حسین(ع) است کهنه نمی شود همیشه نو است شلمچه همان شلمچه است. طلائیه همان طلائیه است حالا ممکن ست پرچمی عوض شود یا تغییر کوچک دیگری یا ممکن است روایت جدیدی از یک شهید بشنوند. و بعضی هم روایت های تکراری، همان طور که من خودم 14 سال است که می روم منطقه. خیلی از زائرها تکراری هستند و بالطبع روایت های تکراری هم می شنوند ولی بعضاً می گویند حاج حسین هر دفعه می شنویم برایمان نو است و دوست داریم بشنویم پس این حرکت فرهنگی هیچ موقع کهنه نمی شود همان طور که روضه ی امام حسین هیچ وقت کهنه نمی شود.

6- این جریان فرهنگی و این عرصه همیشه نشاط دارد چون وصل به خون ثاراللهی است.

7- یک بحث دیگر اینکه خب پدر و مادر شهدا رفتند. رزمنده ها رفتند. نسل دومی ها رفتند نسل سومی ها، خارجی ها و داخلی ها رفتند از همه ملیتی می روند. یعنی این جریان فرهنگی برای همه حرف و مطلب دارد همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمود: " این جنگ یک گنج است." پس همیشه نو است و طراوت دارد.برای همه حرف دارد در هر سن و عصر و با هر فکر.

8- اینکه این حرکت فرهنگی چون درونش گردش است به گردشگری نزدیک است نشستن در خانه و کتاب خواندن نیست هر چند در کتاب خواندن هم از این کتاب به آن کتاب، از این باغ به آن باغ است اینجا هم همینطور است می روی اروند یک فضای فرهنگی با اون نخل ها و اون فضا

می روی شلمچه نوع یک هارمونی ایی دارد

در شیارهای یادمان فتح المبین یک فضا،غربت طلائیه، خلوت شرهانی،ارتفاعات قلاویزان، می روی پاوه و جریان کردستان رو می شنوی یه جور  است، بانه یه جور دیگه است...

یعنی من احساس می کنم این یادمان ها در این جریان فرهنگی می تواند با ذائقه های هر فرد ارتباط برقرار کند. یعنی طبیعت اونجا یه طوری است که می تواند با روحیات هر کسی رابطه داشته باشد. یکی کوه را دوست داره یک دشت را، یکی رمل را و... یعنی جاذبه های گردشگری و فضای آنجا که حالا انشاءالله راهیان نور دریا هم راه می افتد (جنگ دریا و بحث آمریکایی ها و...) که من معتقدم راهیان نور را باید تا زاهدان هم بیاوریم. اوضاع و ترورهای سیستان و بلوچستان، اول انقلاب و بعد از آن و شهدا و... یعنی خیلی می توانیم راهیان نور را توسعه بدهیم حتی معتقدم به نقاطی از شهرها که موشک خورده در همین تهران و شهرهای دیگر و حتی سفرهایی که می رویم به گلزار شهدا،تجمع هایی که به اسم یادواره دور هم جمع می شویم همین راهیان نور است چون همه اش به جنبه های شهید و شهادت و نبرد و جنگ 8 ساله می پردازد.

راهیان نور

به همین خاطر اگر بخواهیم خوب پرونده ی راهیان نور را بررسی کنیم نمی توانیم بدون نگاه به جنگ بررسی کنیم. باید شناخت درستی از جنگ داشته باشیم برای به دست آوردن این شناخت باید شناخت درستی از عناصری که در آنجا می جنگیدند داشته باشیم. وقتی می خواهی عناصر را بشناسی باید شناخت درستی از فرمانده شان که امام بود داشته باشی و اینها همه متصل به قیام عاشورا است. و تو باید خوب عاشورا را بشناسی و درک کنی. من نگاه می کنم که در بعضی از نوشته ها و ادبیات آوینی این موضوع با یک نگاه و زاویه دیگر (عصر ظهوری) به اش پرداخته شده و این یک جریان است. وقتی نگاه می کنی جریان راهیان نور اینکه یک عده بروند در رمل بنشینند که مثلاً چی؟ برای اینکه به این عکس نگاه کنند که چی؟

از دیدن مثلاً پرچم ایران باید به این حقیقت برسند که سرخی اون سمت کربلا است. و سبزیش سمت تمام معنویت و غربت اهل بیت. یا رمل ها ظاهرش خاک است.

وقتی شما از اروند شروع کنی به زیارت و همین طور یکی یکی یادمان ها را سر بزنی و زیارت کنی دیگه به فکه که می رسی هیچ جاذبه ی گردشگری و جاذبه ی بصری دنیا را نمی بینی یعنی ظاهراً پایت روی رمل هاست ولی باطنت باید جای دیگری باشد که دیگر جاذبه ای هم نمونده که تو را نگه دارد روی زمین وقتی به رمل های فکه نگاه می کنی احساس نمی کنی زمین است بلکه احساس می کنی جاذبه تمام شد و احساس خلاء می کنی. با این نگاه احساس می کنی اینجا زمین نیست و همین حالی که بهت زیر بقعه ی امام حسین(ع) رخ می دهد که در شلمچه هم خیلی این فضا  هست به خاطر شهدای زیادی که داده و نبردهای سنگین. اینجا آدم احساس می کند که دیگر آب تمام شد یعنی یک اتفاق مهم تاریخ نه، اتفاق مهم قانون خدا، اتفاق مهم هدف از خلقت.اتفاق مهم عبودیت و شما می خواهی در این پایان نامه این اتفاق مهم رو به تصویر بکشی که خدا چطور مدیریت فرهنگی می کند وقتی به ملائک گفت آدم را درست کردم و به خودش بارک الله گفت. تو باید در پایان نامه ات این بارک الله رو به تصویر بکشی یعنی تحول انفسی آدم ها را.

فکر کن که پایان نامه ات را بر مبنای اینکه اینجا دارد یک اتفاقی می افتد از جنس کربلا، از جنس جنگ و چگونه این را به عنوان اینکه یک سند تاریخی است از راهیان نور قرار دهی. که از نگاه روانشناختی، جامعه شناسی، روانشناسی از نگاه قرآن، تاریخ، اسناد و ... نگاه کنی واقعاً تبارک الله احسن الخالقین است یا آن جمله ی امام است که "تا قیامت مزار شهیدان (یا مقتل شهیدان) دارالشفاء عاشقان و عارفان می شود.

امام نگفت درمانگاه، گفت دارالشفاء در دارالشفاء لاعلاج و جواب کرده می آورند این دارالشفاء را به تصویر بکش. که هر کسی آمد، شفا گرفت. چگونه به آیندگان بگوییم که آنجا دارالشفاء است و خدا زیباترین مدیریت فرهنگی را دارد که چون گفته " کم من فئته قلیله غلبت فئته کثیره باذن الله"

بگم چطور 2 تکه زمین، 4 تا یادمان  پنبه ی دشمن را می زنند؟ هم پنبه ی دشمن را وهم پنبه ی دل ما را.

امام نگفت درمانگاه، گفت دارالشفاء در دارالشفاء لاعلاج و جواب کرده می آورند این دارالشفاء را به تصویر بکش. که هر کسی آمد، شفا گرفت. چگونه به آیندگان بگوییم که آنجا دارالشفاء است

یک نکته دیگه بگم که مال خودته، تو نمی تونی پایان نامه رو بنویسی مگر اینکه اهلش باشی. راوی نمی تونه روایت کند مگر اینکه خودش با شهدا باشد، استاد اخلاق نمی تونه اثر بگذارد مگر اینکه خودش عامل باشد. تو نمی تونی این سیر رو به دیگران برسونی می تونی یه پایان نامه بنویسی نمره اش را هم بگیری و بعد هم توی کتابخانه ها بماند ولی شعر شهریار و حافظ و سعدی نمی شه (اثر ماندگار نمی شه)اگر می خواهی اون پایان نامه ماندگار باشه باید باهاش زندگی کنی البته شهدا از جنس آن سرعت و برکت به ات می دهند. الان دنبال این پایان نامه نباش اول یک بار برای خودت پایان نامه بنویس یعنی آخر این پایان نامه اگر پایان پیدا نکند و یا به یک معنی آغازی بر یک پایان نباشد برای زندگی خودت، پایان نامه ات می شود مثل بقیه ی پایان نامه ها به همین خاطر در پایان نامه اول خودت مطرح باش توأم با اینکه خودی نباشد. یک جمله ای شهید آوینی دارد که" بیاید کارهایتان را برای خدا کنید نه برای خدا کار کنید." بیا برای خدا کار بکن. یعنی در این پایان نامه چیزهایی را محور در نظر بگیر:

اول پایان نامه اول باند پرواز باشد آخر پایان نامه آخر باند پرواز خودت باشد. وقتی این هواپیما بلند می شود باید یک عده را هم با خودش ببرد. شهدا رسیدند و دارند می رسانند. تو باید برسی تا برسانی. چه باید بکنی نمی دونم؟ پایان نامه را هر جور می خواهی انجام بدی انجام بده اون یک طرف قصه است ولی مراقب باش گاهی اوقات خود ما یک پروژه ایم شهدا دارند روی ما کار می کنند فکر می کنی داری روی پروژه کار می کنی. ما در دعای عرفه می خوانیم: "خدایا برای من تدبیر کن و مرا بی نیاز کن از تدبیر خودم "فکر می کردی امروز این طور بشه؟ من فکر نمی کردم. می خواستم برات بگم راهیان چیه؟ کجاست؟ ستاد چند تا معاونت داره؟ وقتی شروع کردم به صحبت چنین گفتم .

اخلاص در این جریان مهم است گاهی اوقات آدم گناهی را به گل روی شهدا ترک می کند یا خیری را انجام می دهد یا زجر و زخم  زبونی را برای شهدا تحمل می کند. نمی فهمیم کجا و کی و چه طور تلافی می کنند ولی چون آنها عادتکم الاحسان و سجیتکم الاکرم اند در اقتدا به اربابشان امام زمان(عج)، تلافی می کنند .

اگر پایان نامه دو سال طول بکشد مهم نیست، 8 سال طول کشید منتظر بود شهید بشود بعد از قطعنامه در درگیری های مرصاد شهید شد و الان 30 سال است همه دارند نونش را می خورند 300 سال دیگر هم همین طور است  مهم نیست پایان نامه کی تمام می شود مهم این است که پایان نامه نویس از خودش آزاد بشه تا بتونه دیگران رو آزاد کنه.

شلمچه

این را نگید که مگه همه چیز وابسته به این پایان نامه من است؟ از یک جایی باید شروع کرد. مگر عالم وابسته به شهید شدن 4 تا آدم بود؟

اسلام با 72 نفر نجات پیدا کرد در کربلا، 415 نفر هم دور پیامبر شهید شدند که بنا گذاشته شد و 313 نفر هم می آیند و کار را تمام می کنند .

یکی گفت: چه کار کنیم شهدا نگاهمون کنند؟ شهدا یه تیپی زدند "تیپ خاکی" ، خدا بهشون نگاه کرد این ها هم به خدا نگاه کردند یعنی این قدر فضا یک دست و دلی و خاکی شد بعد اینها نظر کردند به وجه الله.

اگر افراد دل ها و چشم هایشان کنترل نباشد نمی توانند نظر کنند به آن وجه راهیان نور(شهدا نگاه می کنند به ما) به همین دلیل به بچه ها می گفتم که بچه ها باید یه تیپ خاکی بزنید دل ها تونو دست بگیرید و به شهدا بگید ما خیلی جا ها می تونستیم بریم که نرفتیم یعنی شما نگذاشتید ما برویم و ما رو آوردید اینجا. تو هم مقدمه ی پایان نامه ات را دست بگیر برو منطقه اگه آنجا دور است و نمی تونی بروی برو جمکران اربابشان امضا کنند و کمک کنند. گفت در عالم رؤیا لیست گردان را دادیم خدمت امام عصر(عج) آقا اسم بعضی از بچه ها را خط قرمز کشیدند. هر اسمی را که خط قرمز کشیده بودند در عملیات شهید شد. تا امضاء نشد پایان نامه ننویس این همه نوشتند چی شد؟

امضای آن ها هم رسیدن خودت است تو برسی تمام است. بعد خودش می آید. العلم نور یقذف الله لقلب من یشاء. راهیان هم نور است. نور تابیدنی است اکتسابی نیست دادنی است. پایان نامه ی اکتسابی می خواهی یا دادنی؟ دنبال کسب علمی یا دریافت علم؟ علمائی که نجف رفتند آقا بهشون داد. تو راهیان رو از جنس نجف رفتن برو پایان نامه ات را به ات می دهند. آقا سید علی آقای قاضی خودش آمد و علامه طباطبائی را برد . باید پایان نامه ات به جایی برسد که به اذن آنها بنویسی برای خدا بنویسی بعد راهش و مخرج صدقش را می دهند. ما راجع به قبل از مقدمه صحبت کردیم هنوز به مقدمه هم نرسیده ایم. ولی خودت مهمی، دلت، وجودت، اعضا و جوارحت، اخلاصت، مراقبه در طول روزت، مطالعه ات، محاسبه ی آخر شبت اگه خراب کردی مؤاخذه ات. تا به نقطه اتصال برسی گریه می خواهد، عبادت، نماز شب، زیارت جامعه،  مشهد، کربلا

می گفت: بعضی این شهدا رو خدا اصلاً رو نمی کنه نه حالاتشان را و نه خاطراتشان را.گذاشته فقط روز قیامت پرده برداری کند. آنجا مست می شوید که راجع به آن شهید کار کنید.

قرار بود روی پایان نامه ات مدیریت کنی تقویت بشریت رو. در این مسیر باید با حقیقت و واقعیت و قرآن و سنت و فطرت حرکت کنی نه با احساس خالی که مبنای ماندگاری و علمی و فقهی داشته باشد. نه با رویا و عواطف.

انشاء الله همه چیز برایت سوال باشد. خیلی  بپرس. صبح که کاسب در مغازه اش را باز می کنه می گوید خدایا به امید تو. ما هم کاسب هستیم قرار است رضایت خدا را بدست بیاوریم.

انشاءالله که سفرهای راهیان نور مقدمه ای برای رسیدن ما باشد . نباشد که رفت و آمد ما بی حد شود ولی هنوز ذره ای به شهدا نزدیک نشده باشیم

                             روح تمام شهدای هشت سال دفاع مقدس شاد و راهشان پر رهرو

زینب سیفی

بخش فرهنگ پایداری تبیان