تبیان، دستیار زندگی
در ابتدای بحث دو سوال را مطرح کردیم؛ تکلیف چیست؟ چرا تکلیف امری پسندیده است؟ در دو مقاله گذشته مسئله چیستی تکلیف را مورد بررسی قرار دادیم و در این مقاله به سوال دوم خواهیم پرداخت. در باب چیستی تکلیف گفتیم؛ تکلیف در لغت به معنای ایجاب و الزام ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فلسفه تکلیف(3)


در ابتدای بحث دو سوال را مطرح کردیم؛ تکلیف چیست؟ چرا تکلیف امری پسندیده است؟ در دو مقاله گذشته مسئله چیستی تکلیف را مورد بررسی قرار دادیم و در این مقاله به سوال دوم خواهیم پرداخت.


حجاب زیباست

در باب چیستی تکلیف گفتیم؛ تکلیف در لغت به معنای ایجاب و الزام امر دارای مشقت بر دیگری است و در اصطلاح به افعالی اطلاق می‌شود که خداوند متعال اراده می‌کند که افراد بشر (تنها کسانی که واحد شرایط خاصی هستند: مکلّفین) آنها را انجام یا ترک کنند. تکالیف از طریق شریعت و توسط پیامبران به ما می‌رسند. انسان تنها در برابر خداوند مکلّف (تکالیف شرعی الهی) است. نیز اشاره نمودیم که یکی از ویژگی‌های تکلیف مشقّت و سختی تکالیف است چرا که تکلیف بر خلاف طبع انسان است. از دیگر نکات مورد اشاره در باب چیستی تکلیف الهی تقسیم بندی آنها به «واجب»، «مستحب»، «مکروه» و «حرام» است. همانطور که گفتیم «احکام مباح» به دلیل اینکه امر و یا نهی به آن تعلق نمی‌گیرد، خارج از این دسته بندی است. تکالیف شامل همه‌ی انسان‌ها نمی‌شود و تنها بخشی از انسان‌ها (افراد مکلّف) را شامل می‌شود. و بالاخره اینکه از دیدگاه عدلیه (امامیه و معتزله) تکلیف انسان‌ها به چیزی که بیش از توان آنهاست (تکلیف به ما لا یطاق) برای خداوند حکیم قبیح است (اشاعره آن را جایز می‌دانند). حال با شناخت این ویژگی‌ها از چیستی تکلیف این سوال را مطرح می‌کنیم که آیا تکلیف امری نیکو و پسندیده است؟ دلیل این امر چیست؟

در تعاریفی که از تکلیف ارائه کردیم دیدیم که تکلیف نمودن انسان از افعال خداوند و منتسب به اراده‌ی الهی است. متکلمان مسلمان تردیدی در نیکو بودن آن ندارند. از سویی، در بخش چیستی تکلیف اشاره کردیم که تکلیف امری مشقت بار و خلاف اقتضای طبع آدمی است. بنابراین علت اینکه خداوند انسان‌ها را مکلّف می‌کند چیست؟ می‌دانیم بنابر مبنای عدلیه خداوند حکیم است و عمل قبیح و عبث انجام نمی‌دهد. تکلیف نمودن انسان به امور مشقت بار بدون توجیه مناسب و عقلانی یک فعل قبیح محسوب می‌شود. به همین دلیل متکلمان تلاش نموده اند وجوهی برای این فعل الهی ارائه نمایند. بسیاری از متکلمان با توجه به غایات و نتایجی که بر تکلیف مترتب می‌شود به این سوال پاسخ داده اند. یکی از غایات تکلیف نفع اخروی یا پاداش است.

بسیاری از انسان‌ها فقط از راه امید بستن به ثواب اخروی در دنیا به مقتضیات و لوازم پیوند مدنی پایبند میشوند و به این ترتیب تکالیف در برقراری نظام عدل موثر است

متکلمین در یک دسته بندی کلی سه گونه منفعت برای انسان‌ها برشمرده‌اند:

1. تفضّل: این گونه از منافع با خلقت انسان همراه است و انسان‌ها با خلق شدن از این منافع برخوردارند. خود حیات و متعلّقات آن از منافعی است که انسان با آمدن به این دنیا از آنها برخوردار می‌شود.

2. عوض: خداوند در برابر سختی‌ها و ناگواری‌هایی (مثل بلایای طبیعی، امراض و ...) که انسان در دنیا به آنها مبتلا می‌شود منافعی به انسان می‌دهد که از آن به عوض تعبیر می‌شود.

3. ثواب یا پاداش: این دسته از منافع به افرادی تعلق می‌گیرد که مستحقّ آنها شده باشند. راه رسیدن به این استحقاق انجام تکالیف الهی است.

بیشتر متکلمین مسلمان غایت تکالیف را رسیدن به پاداش اخروی می‌دانند. محقّق طوسی در تجرید الاعتقاد دو غایت برای حسن تکلیف ذکر می‌کند؛ نخست اینکه بسیاری از انسان‌ها فقط از راه امید بستن به ثواب اخروی در دنیا به مقتضیات و لوازم پیوند مدنی پایبند میشوند و به این ترتیب تکالیف در برقراری نظام عدل موثر است.

دوم اینکه تکالیف راهی برای رسیدن انسان به افق‌های متعالی است. بدون تکالیف رسیدن به این مراحل معنوی ممکن نیست. در واقع محقق طوسی به دو  غایت اشاره می‌کند که اولی به یک غایت جامع شناختی اشاره داد و غایت دوم امری درونی و مربوط به شخص انسان می‌شود. (طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 321-319)

امام علی(ع) بهشت

بنابراین می‌توان یکی از اغراض فعل الهی تکلیف را پاداش اخروی دانست. انسان‌ها از راه تکلیف به پاداش اخروی می‌رسند. به عبارت دیگر تکالیف الهی انسان‌ها را به منافع بسیار می‌رساند. هر چند تکلیف امری پر مشقت محسوب می‌شود ولی در برابر منافع بسیار امری حسن و نیکو  محسوب می‌شود. همه‌ی عقلای عالم معتقدند برای رسیدن به منافع بسیار تحمل ضرر اندک یک امر عقلانی و پسندیده است. علامه حلی در این باره می‌گوید:

«تکلیف عبارت است از منفعتی بزرگ، زیرا غرض از آن قرار دادن مکلف در معرض پاداش است. و پاداش منفعتی است بزرگ، خالص و همیشگی که با تعظیم و ستایش به مکلف می‌رسد... استحقاق تعظیم بواسطه‌ی کارهای شایسته بدست می‌آید. این کارهای شایسته همان طاعات اند. و مقصود از اینکه تکلیف انسان را در معرض پاداش قرار می‌دهد این است که تکلیف کننده (خداوند) مکلف را از صفاتی برخوردار می‌سازد که دسترسی به پاداش برای او ممکن می‌گردد و آنگاه او را برای انجام کاری که او را به پاداش می‌رساند بر می‌انگیزد و می‌داند که اگر او آن کار را انجام دهد به پاداش دست خواهد یافت.» (علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص438)

علامه در این بیان به این نکته اشاره می‌کند که انسان‌ها به گونه ای خلق شده اند که می‌توانند به کمالات و پاداش‌های اخروی برسند. بدون طی مراحل نمی‌توان به این منافع رسید و راه رسیدن به این مراحل انجام تکالیف است. در این نگاه، تکالیف برای انسان‌ها بسیار پسندیده و حسن هستند و انسان با مشقت اندک منافع بسیاری کسب می‌کند.

علیزاده

بخش اعتقادات تبیان


منابع:

1. طوسی، خواجه نصیرالدین، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسن زاده آملی، انتشارات اسلامی، نوبت اوّل، 1407ق.

2. محمد محمدرضایی و دیگران، جستاری در کلام جدید، (تهران، سمت 1381)

3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا.

4. جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام  (قم، موسسه امام صادق(ع))

پیوندهای مرتبط:

فلسفه تکلیف 1

فلسفه تکلیف 2

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.