تبیان، دستیار زندگی
با توجه به اینکه در بسیاری از موارد شخصیت پردازی زنان در تلویزیون با رویکرد دینی ومذهبی نیز همراه بوده،چهره ای مبهم و ناقص از زنان نمایش داده شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هویت و جنسیت زنان در تلویزیون


در ارتباط با بازنمایی هویت زنان شاغل در تلویزیون اینطور گفته شد که بحث هویت و جنسیت و ارتباط این دو مقوله با یکدیگر،موضوعی مهم است که نظریه های بسیاری در این مورد ارائه شده است.در این میان دو نظریه مطرح در جامعه شناسی وجود دارد که یکی از آنها نظریه پارسونز است مبنی بر اینکه تقسیم کار اجتماعی بر مبنای تفاوتهای بیولوژیک میان زنان و مردان، در جامعه صورت گرفته است.


زن شاغل

دسته دیگری از نظریه پردازان اعتقاد دارند که عوامل شکل دهنده هویت و معانی و برداشت های انسان،صرفا ناشی از ویژگیهای ذاتی و درونی او نیست.بلکه افراد در جامعه می آموزند که چگونه این تعاریف و معانی را به کار گیرند.(1)

طبق نظریه جنکینز،چنانچه هویت پیش نیاز زندگی اجتماعی باشد،عکس آن هم می تواند درست باشد. یعنی هویت فردی بر کنار از جهان اجتماعی دیگران،بی معناست.به عقیده وی جداسازی افراد از لحاظ جنسیت،متفاوت است اما در همه جوامع انسانی وجود دارد.

از نگاهی دیگر،یکی از مباحثی که در این زمینه مطرح است،ارتباط هویت با ارزش ها و فرهنگ هاست.اینکه در هر فردی چه نوع تغییرات ارزشی رخ می دهد،به شخصیت هر فرد مربوط است. ممکن است شخصیت یک فرد سرشار از تزلزل ارزشی باشد و این فرد هیچ گاه در سیر ارزشی یکسانی نباشد.در این صورت چنین فردی دارای هویتی است که دائما دگرگون می شود.در مقابل فردی قرار می گیرد که تجربه برخورداری از روابط اعتماد آمیز را دارد و شخصیت وی مملو از ارزش های متضاد نیستند. بنابراین چنین فردی دارای هویتی نسبتا پایدار است.

پس می توان گفت که هویت جنسیتی می تواند پدیده ای فردی و اجتماعی باشد و اکثر جوامع بر پایه اصلاحات جنسیتی شکل گرفته اند.

افرادی که در اجتماع زندگی می کنند،در اغلب موارد تلاش می کنند تا چهره ای خوب و شایسته و هویتی ارزشمند از خودشان نشان دهند.

در این میان هرگاه زنان بتوانند به شناختی دقیق از هویت خویش در جامعه بپردازند، می توانند در ایجاد تصویری مناسب و درخور شان، از خودشان نقش ایفا کنند.

به نظر می رسد در شرایط فعلی،زنانگی و مردانگی موضوعی نیست که لازم باشد تا نهادهای اجتماعی به تعریف آن برای عموم افراد جامعه بپردازند. بر مبنای این نگرش می توان فعالییت فمینیست ها را مورد بررسی و تبیین قرار داد.

فمینیسم جنبشی است که به اعتقاد اغلب فمینیست ها، در صدد است تا به ارائه بازتعریفی درباره هویت زنان بپردازد. آنچه مهم است اینکه مقصود و هدف اصلی فمینیست ها از این بازتعریف،اشاره به کدام مساله است. به نظر می رسد بازتعریف مورد نظر این جنبش، مربوط به وجود نوعی احساس نارضایتی از جانب زنان در رابطه با هویت و نقش های سنتی زنانه است.،از طرف دیگر نوع تقسیم کار اجتماعی را هم مورد نقد قرار می دهند.

بزرگترین تناقض در شرایط فعلی این است که بسیاری از بازنمایی های زنانه از تلویزیون،نمایش دهنده شخصیتی هستند که خصلتهای سنتی ومدرن را به طور تلفیقی به همراه دارند.

به همین دلیل در جستجوی ارائه تعریفی دیگر از زنان برآمدند. تعریفی که به اعتقاد فمینیست ها حاوی مشخصات ارزشمندی برای زنان باشد. البته به نظر می رسد با وجود تمامی این مباحث،فمینیست ها تعریف مشخصی از هویت تازه زنان ارائه ندادند و بیشتر به وجود تبعیض ها اشاره کردند.

آنچه مهم است اینکه ساختارها ونهادهای اجتماعی در این میان چه عملکردی دارند؟چرا که مسلما نهادی همچون تلویزیون در جامعه ای همچون جامعه ما،نقشی انکار ناپذیر و اساسی در ارائه هویت زنان دارد.

تلویزیون با نمایش شخصیت زنان در برنامه هایی همچون سریالهای تلویزیونی، به شکل گیری نوع تصورات و تلقی زنان از خودشان،کمک می کند.تلویزیون در بسیاری از موارد ارائه کننده عوامل و عناصری است که ساختار هویت زنان را تشکیل می دهد و در فرایند هویت یابی زنان،نقش مهمی را ایفا می کند.

با توجه به اینکه در دنیای کنونی تغییرات بسیاری در نقش و انتظارات زنان صورت گرفته، این موضوع به طرق مختلف در تلویزیون هم به نمایش گذاشته شده است.از طرفی به نظر می رسد ساختارهای سنتی و کلیشه ای که ریشه در فرهنگ و رسوم جامعه ما دارند،هنوز هم وجود دارند و در برنامه های تلویزیونی مطرح می شوند.

چنین مفاهیمی با مفاهیم مرتبط با جریان نوگرایی و برخی از تفکرات فمینیستی تلفیق شده،و تعاریف جدیدی را به مخاطب ارائه می دهند.

رسانه

به این ترتیب ممکن است شاهد ایفای نقش زنانی باشیم که بخشی از تفکر سنتی و مدرن را به همراه دارند و این موضوع در بسیاری از موارد موجب شکل گیری تصویری ناقص و مبهم از هویت زن ایرانی می شود.

موضوع بازنمایی زنان در تلویزیون بسیار مهم است چون زن همچون ضربانی است که در قلب خانواده می طپد.بنابراین صعود یا سقوط هر جامعه ای به میزان بالایی به چگونگی معیشت زنان و جایگاه اجتماعی آنها ارتباط دارد.

رویکردهای بعضا متناقض در بازنمایی هویت زنان از تلویزیون موضوعی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

بزرگترین تناقض در شرایط فعلی این است که بسیاری از بازنمایی های زنانه از تلویزیون،نمایش دهنده شخصیتی هستند که خصلتهای سنتی ومدرن را به طور تلفیقی به همراه دارند. درست است که این ایده وجود دارد که می توان در عین حفظ ارزش های سنتی،از شیوه های مدرن هم بهره برد اما این در صورتی مناسب است که شخصیتی منطقی و به دور از تضاد و تناقض ارائه دهد.

با توجه به اینکه در بسیاری از موارد شخصیت پردازی زنان در تلویزیون با توجه به رویکرد دینی ومذهبی نیز همراه بوده،چهره ای مبهم و ناقص از زنان نمایش داده شده است.چهره ای که هم ارزش های دینی و هم ارزش های سنتی را مخدوش کرده است.

این موضوع پس از ارائه نظریاتی در قالب فمینیسم اسلامی،رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته است. حال اینکه اصل بحث فمینیسم اسلامی از چه سخن می گوید و تا چه حد این نظریه قابل استناد است را به مجالی دیگر می سپاریم. انچه در این نوشتار مهم است بیان این مطلب است که تلفیق عناصر مختلف در ارائه شخصیت و هویت زنان از تلویزیون در صورتی مفید و مناسب است که این تلفیق با در نظر گرفتن تمامی ابعاد صورت گیرد.در غیر این صورت شاهد نمایش چهره ای ناشایست از زنان در تلویزیون هستیم که هویتی ناپایدار و متزلزل ارائه می دهند.

می توان گفت که هویت جنسیتی می تواند پدیده ای فردی و اجتماعی باشد و اکثر جوامع بر پایه اصلاحات جنسیتی شکل گرفته اند.

مثل تصویر زنانی که با پذیرش نقش های جدید و حساسی همچون وکیل و یا کارآگاه پلیس، سعی دارند تا به نمایش قابلیتها و توانمندی های زنان بپردازند اما همین زنان در نقش مادری و همسری بسیار ضعیف و ضربه پذیر هستند و نگران اینکه همسرشان چه می کند و کجا می رود؟ از طرفی نسبت به شرایط روحی و عاطفی فرزندشان غافلند ولی در امورات شغلی موفق عمل می کنند.همین زنان تحصیل کرده و شاغل در اغلب موارد گرفتار تفکرات کلیشه ای و سنتی و بعضا غلط هستند. زنانی که ظاهرا از سطح شعور اجتماعی بالایی برخوردارند اما با مادرشوهرشان مشکل دارند و یا در نقش اغفال شوهرشان عملکرد قوی دارند. و یا زنان زیرک و توانمندی که از این توانایی برای اغواگری بهره می برند و یا مهمترین دغدغه شان به دنیا اوردن فرزند پسر است.

با توجه به اینکه تلویزیون در رشد آگاهی و اصلاح نگرش ها و ارتقائ فرهنگ جامعه،نقشی موثر دارد،این قابلیت را دارد که چهره ای را مخدوش کند تا همگان او را فراموش کنند و از طرفی با معرفی شخصیت ،هویت و نقشی سازنده برای افراد،نگرش های نادرست را اصلاح کند تا بستر مناسب برای ایفای نقش حقیقی افراد،فراهم شود.

وجود نگرش های غلط در رابطه با زنان منجر به ارائه الگوهایی می شود که هم موجب سردرگمی زنان می شود و هم با ایفای ان نقش های مبهم،آرا و نظرات جامعه را نسبت به زنان، دچار تشتت می کند. پس بهتر است رسالت تلویزیون در راستای این موضوع باشد که منزلت واقعی زنان به تصویر کشیده شود تا تمامی ابهامات موجود در رابطه با ساختار بندی هویت زنان،حل شود.

پی نوشت:

1-مریم رفعت جاه(1384)هویت و امر زنانه،تهران،جهاد دانشگاهی دانشکده علوم اجتماعی داشگاه تهران

*دکتر حسن خجسته(1387)ساختاربندی هویت زنان

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان