تبیان، دستیار زندگی
آدمى چیزى را كه نمى‏داند، حیا نكند از اینكه آن را بیاموزد و اگر از او چیزى را پرسیدند كه نمى‏داند، حیا نكند از این كه بگوید نمى‏دانم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بگو بلد نيستم

(آموزش فصاحت در سخنراني 6)

(¯h (d/ fj3*e

در ادامه مطالب گذشته در اين جلسه نيز درباره مسائلي که در فصيح صحبت کردن، دخيل است، پرداخته و برخي از آنها را ذکر مي‌کنيم.

به طور خلاصه، يکي از مواردي که رعايت نکردن آن در سخنراني، باعث از بين رفتن بيان فصيح است، صحبت از مسائلي است که سخنران درباره آن علم و احاطه کامل ندارد. چرا اين مساله از سخنراني روان و يکدست جلوگيري مي کند.

همچنين قطع و يقين نسبت به گفته‌ها نيز خود يکي از همين آفات به شمار مي رود. سخنور بايد به آنچه مي گويد قطع و يقين داشته و با جرات مطلب را  بيان کند.

نارسايى علمى

خطيب زبردست و توانا، در جلسه درس استاد حضور مى‏يابد، مطلب مشكلى را مى‏شنود، اما به درستى آن را نمى‏فهمد.

بعداً به كتاب مراجعه مى‏كند و با دقت مطالعه مى‏نمايد. باز هم! عمق مطلب پى نمى‏برد.

آدمى چيزى را كه نمى‏داند، حيا نكند از اينكه آن را بياموزد و اگر از او چيزى را پرسيدند كه نمى‏داند، حيا نكند از اين كه بگويد نمى‏دانم.

دو روز بعد، چند نفر از طلاب حوزه درس، در مجلسى كه خطيب توانا در آن جا منبر مى‏رود، حاضر مى‏شوند. به تصور اين كه خطيب توانا در آن جا منبر مى‏رود، حاضر مى‏شوند. به تصور اين خطيب سخنان استاد را خوب فهميده، از وى مى‏خواهند مطلب درس را در منبر توضيح دهد و چند دقيقه پيرامون آن صحبت كند تا مطلب بر اينان روشن شود. خطيب، كه خود، مطلب را به خوبى نفهميده، بايد طبق دستور على (عليه السلام)، صريحاً به نا آگاهى خود اعتراف كند و بگويد من هم مانند شما نمى‏دانم.و لا يستحيى ان يتعلم مالا يعلم و لا يستحيى اذا سئل عما لا يعلم ان يقول لا اعلم.(1)

آدمى چيزى را كه نمى‏داند، حيا نكند از اينكه آن را بياموزد و اگر از او چيزى را پرسيدند كه نمى‏داند، حيا نكند از اين كه بگويد نمى‏دانم.

خطيب كار آزموده و توانا، اگر در كرسى سخن، آن را كه مى‏داند بگويد و پيرامون مسائلى كه بر آن‏ها وقوف و آگاهى دارد، بحث نمايد، دچار لكنت زبان نمى‏شود و كلمات را جويده و نامفهوم ادا نمى‏كند و اگر معلومات و اطلاعاتش در موضوع بحث زياد تر از گفته هايش باشد، محكم تر سخن مى‏گويد و با قاطعيت بيشترى حرف مى‏زند.

عن على (عليه السلام) قال: ينبغى ان يكون علم الرجل زائداً على نطقه و عقله غلباً على لسانه.(2)

على (عليه السلام) فرمود: سزاوار اين است كه علم آدمى از نطفش فزون تر و عقل وى بر زبانش غالب و حاكم باشد.

خلاصه، اولين عاملى كه مى‏تواند خطباى قوى و سخنوران كار آزموده را دچار لكنت زبان نمايد و كلماتى جويده و نامفهوم بگويند، نارسايى علمى است و براى مصون ماندن از اين عارضه، بايد در مسائلى بحث كنند كه در آن‏ها سلطه عليم دارند.

ترديد سخنوران

از جمله عواملى كه موجب مى‏شود گوينده نامفهوم و جويده سخن بگويد و احياناً دچار لكنت زبان گردد، دودلى و ترديد وى در صحت مطلبى است كه مى‏خواهد بيان نمايد. مثلاً، چيزى را از دگرى مى‏شنود، اما نمى‏داند مطابق با واقع است يا خلاف واقع، اگر بخواهد آن را در كرسى سخن با مردم در ميان بگذارد، ترديد درونى‏اش در چگونگى سخنش منعكس مى‏گردد، جويده و نامفهوم حرف مى‏زند و خائف است از اين كه يكى از شنوندگان به پاخيزد و آن را تكذيب نمايد.

واضح است چنين سخن رانى، هر قدر كار آزموده و با تجربه باشد، نمى‏تواند مطلبى را كه در صحت و اصالت آن ترديد دارد، با فصاحت و قاطعيت نقل كند. از اين جهت، كلماتش نامفهوم ادا مى‏شود. على (عليه السلام)، گويندگان را از نقل چنين مسموعى، كه ممكن است مورد تكذيب واقع شود، منع نموده است.

لا تحدث ماتخاف تكذيبه.(3)

از گفتن سخنى كه مى‏ترسى مورد تكذيب واقع شود، اجتناب نما.


منبع:

1- سفينه البحار، ج اول (خمس)، ص 429.

2- فهرست غرر، ص 338.

3- غررالحكم، ص 800