تبیان، دستیار زندگی
چرا عربستان در قبال ایران رفتاری چنین خصمانه و ابلهانه را در پیش گرفته و چه عواملی دخیل در آن است. نوشتار حاضر به شكل خلاصه، ابعاد پاسخ این پرسش را بررسی می كند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رفتارشناسی عربستان در قبال ایران و تحولات بحرین


چرا عربستان در قبال ایران رفتاری چنین خصمانه و ابلهانه را در پیش گرفته و چه عواملی دخیل در آن است. نوشتار حاضر به شكل خلاصه، ابعاد پاسخ این پرسش را بررسی می كند.


بحرین

واكنش تند و منفی ایران در برابر حضور نظامی عربستان و امارات در بحرین و سركوب خونین مردم این كشور برای عربستان و سایر كشورهای عضو شورای همكاری خلیج فارس كاملاً قابل پیش بینی بود، اما با این حال این دو كشور نیروهای سركوبگر نظامی شان را به بحرین گسیل داشتند و آنها در كنار نیروهای نظامی و امنیتی بحرین با قساوت تمام با معترضینی كه حقوق مسلم شان را مطالبه می كردند برخورد كردند. حضور اشغالگرایانه نظامیان عربستانی و اماراتی در بحرین و قلع و قمع وحشیانه مردم مظلوم و بی پناه این كشور موضع گیری وزیر خارجه ایران را در پی داشت. صالحی در این باره گفت: «سعودی ها راه درستی را در پیش نگرفتند، راه خطایی را در پیش گرفتند. ورود به بحرین یك امر باطلی بود. فكر می كنند مردم را سركوب كردند، ولی این نارضایتی ها و ناخرسندی ها در دل مردم خواهد ماند و یقیناً به سهولت نمی توانند از این اتفاق كه رخ داده عبور كنند. این اشتباه بزرگی است كه آنها مرتكب می شوند. عربستان سعودی باید هر چه سریع تر خاك بحرین را ترك كند و تا مسائل بیش از این پیچیده تر نشده، كشورهای منطقه با هم رایزنی كنند و اگر ابهامات، سوءتفاهمات و عدم اعتمادهایی هست بنشینند و از طریق مجاری دیپلماسی این امور را حل و فصل كنند.» بیانیه مجلس شورای اسلامی كه صریح تر و تندتر از اظهارات صالحی بود، ضمن آن كه به عربستانی ها نشان داد ایران از این مسئله مهم دست برنمی دارد، آنها را به شدت عصبانی كرد و به موضع گیری علیه ایران و ایراد اتهاماتی واداشت. در رأس این اتهامات، دخالت در امور كشورهای حوزه خلیج فارس وجود دارد كه در بیانیه پایانی شورای همكاری خلیج فارس و دستگیری چند جاسوس در كویت كه به ایران نسبت داده شد، مشاهده گردید، اما در این میان مهم رسیدن به پاسخ این پرسش كه: «چرا عربستان در قبال ایران چنین رفتاری را در پیش گرفته» و عوامل دخیل در آن است. نوشتار حاضر به شكل خلاصه، ابعاد پاسخ این پرسش را بررسی می كند.

الف- زنگ های خطر به صدا درآمدند:

خروش معترضانه و بنیان كن مردم تونس همچون موجی ویرانگر پس از سرنگون كردن بن علی، مبارك و نزدیك كردن قذافی به لبه پرتگاه و پیشروی به سوی خاورمیانه و برانگیختن مردم اردن، بحرین و یمن با به صدا درآوردن زنگ های خطر برای حكام دیكتاتور منطقه، پایان ماه عسل حكومت ده ها ساله آنها را اعلام كرد. آنچه بر هول و هراس این حكام می افزود، موفقیت سریع مردم به پاخاسته در سرنگون كردن حكام دیكتاتور بود. كشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز كه پس از اندكی، نشانه های اعتراض مردمی را در كشورهای شان دیدند هر یك به نوعی سعی كردند با گشاده دستی مالی و بعضاً وعده ها و اقدامات سیاسی، مانع شكل گیری كانون های اعتراضی شوند. این ترفند در یمن و بحرین افاده نكرده و كانون های معترض مردمی سریع شكل گرفت و اعتراضات، علنی و پرجمعیت شد.

عربستان و به تبع آن سایر كشورهای حوزه خلیج فارس در برخورد با اقدامات حق طلبانه ملت های شان راهی را انتخاب كردند كه آنها را از نجات دور می كند

ب- وابستگی متقابل:

شكست ترفند حاكمان بحرین و یمن در راضی و اقناع كردن مردم شان كه تداوم اعتراضات را در پی داشت تا حد زیادی از ارزش ترفندهای سایر كشورهای حاشیه خلیج فارس در آرام كردن مردم شان كاست و سایه تهدید اعتراضات مردمی را بر سر این حكومت ها بازگرداند. این كشورها در مسائل بسیاری، از جمله مسائل و تحولات سیاسی اجتماعی نسبت به یكدیگر وابستگی متقابل دارند و در عرصه سیاسی، این وابستگی جدای از تأثیرگذاری قیام های مردمی در كشورهای عربی آفریقایی بر مردم این كشورها است. به عبارت روشن تر در حال حاضر مردم این كشورها از قیام مردم سایر كشورهای عربی متأثرند و چنانچه مردم یكی از این كشورها قیام و حاكم موجود را سرنگون كنند دومینوی آن با سرعت زیاد، تمامی این كشورها را در برمی گیرد و به نظر می رسد هیچ كشوری از این دومینو مصون نماند. از این رو در اوضاع كنونی وابستگی این كشورها نسبت به یكدیگر بسیار بیشتر از گذشته شده تا آنجا كه سقوط هر یك از آنها سقوط همه آنها تلقی می شود و این با واقعیت همخوانی دارد و اعزام نیروهای نظامی عربستان و امارات به بحرین نیز در این راستا ارزیابی می شود.

ج- دور شدن عربستان از راه نجات:

عربستان و به تبع آن سایر كشورهای حوزه خلیج فارس در برخورد با اقدامات حق طلبانه ملت های شان راهی را انتخاب كردند كه آنها را از نجات دور می كند. آنها با این تصور كه گوش دادن به مطالبات به حق مردم و گردن نهادن به آن یك نوع عقب نشینی محسوب می شود كه معترضین را تشویق به افزایش خواسته های شان می كند و آنها آنقدر خواسته های شان را افزایش می دهند تا حاكمان را ساقط كنند، راه و روش پرمخاطره سركوب را برگزیدند كه یقیناً باید بابت آن هزینه های گزاف بپردازند.

علی عبدااله صالح و قذافی

د- عالم یا جاهل:

مقامات عربستان و سایر كشورهای حوزه خلیج فارس نسبت به دو گزینه كنار آمدن با مردم و یا سركوب آنها عالم و آگاه بودند، اما دو عامل آنها را به سمت اقدام جاهلانه سوق داد: 1- هول و اضطراب ناشی از قدرت قیام مردمی كه در زمان بسیار كوتاهی بن علی و مبارك را ساقط كردند، قذافی و عبدالله صالح را در آستانه سقوط و حاكم بحرین را مورد تنفر شدید عمومی قرار دادند. 2- امیدواری به حمایت غرب و به ویژه آمریكا: سران این كشورها می دانستند و یا حداقل امیدوار بودند به سبب اهمیتی كه برای غرب دارند، از ناحیه آنها حمایت می شوند، حتی اگر دست به قلع و قمع خونین معترضین بزنند. غرب نیز تا به حال نشان داده حاضر است ننگ سكوت در برابر كشتار مردم بی گناه بحرین و حتی یمن را در حمایت از این كشور و برای منافع خودش بپذیرد. در این میان مهم، حدی است كه غرب برای این حمایت مفتضحانه در نظر گرفته است. اعلام موضع «زلوت نمت» معاون وزیر خارجه مجارستان و نماینده اشتون در این باره بر اهمیت این موضوع می افزاید. وی چند روز پیش گفت: «كشورهایی همچون بحرین و یمن هوشیار باشند كه احتمال دخالت نظامی مشابه آنچه كه در مورد لیبی صورت گرفت در مورد آنان نیز وجود دارد.»

اینكه این موضع گیری چقدر ارزش و احتمال اجرایی شدن دارد، بماند، اما برای كمك به تبیین بحث می تواند نشانه و موید مناسبی باشد.

ه- جایگاه ایران در برنامه عربستان:

عربستان و امارات كه اقدام به اعزام نیروی سركوبگر به بحرین كردند در مرتبه اول و سایر كشورهای عربی حوزه خلیج فارس در مرتبه ثانی می دانستند با توجه به وضعیتی كه دارند میزان مقبولیت و مشروعیت شان در نزد مردم شان به حداقل رسیده و آنها این رفتار را نمی پسندند بلكه به شدت نسبت به آن معترض هستند. از طرفی هم، عربستان و شركایش به این می اندیشند كه چگونه می توانند تعهد غرب و خاصه آمریكا را در حمایت از خودشان بیشتر كنند. در این مرحله، غرب و عربستان و شركایش به نقطه تلاقی رسیدند. هر دو گروه، ایران را حاضر كردند، با این تفاوت كه بر خلاف گذشته شدت نیاز عرب ها به غرب باعث شد در برخورد با ایران تحفظ گذشته را از دست دادند و در برابر ایران بی پرواتر موضع گرفتند و بر شدت و حدت مسائل اختلافی افزودند تا با جلب رضایت غرب به توجیه لازم برای مردم شان هم رسیده باشند، پس از این فرایند تحلیلی بود كه هجوم نظامی به مردم بحرین و هجوم تبلیغاتی به ایران آغاز شد.

عربستان به سبب برخورداری از یك ساختار حكومتی و نظام سیاسی بسته و قبیله ای، ناراضی پرور بوده است و با افزایش سطح آگاهی عمومی بر میزان نارضایتی های داخلی افزوده شد و شهروند درجه دو محسوب كردن شیعیان شرق عربستان بر نارضایتی های پنهان در لایه های مختلف اجتماعی افزود.

و- میزان موفقیت عربستان و شركایش:

عربستان به سبب برخورداری از یك ساختار حكومتی و نظام سیاسی بسته و قبیله ای، ناراضی پرور بوده است و با افزایش سطح آگاهی عمومی بر میزان نارضایتی های داخلی افزوده شد و شهروند درجه دو محسوب كردن شیعیان شرق عربستان بر نارضایتی های پنهان در لایه های مختلف اجتماعی افزود. مداخله نظامی عربستان در جنگ دولت یمن با حوثی ها و قتل عام افراد غیرنظامی حوثی با بمباران های متوالی و پس از آن كشتار مردم بحرین، اعتباری برای عربستان در جهان اسلام و حتی مردم عرب باقی نگذاشت. این سابقه و لاحقه سیاه جنگ تبلیغاتی عربستان و شركایش علیه ایران را با شكست مواجه كرد تا آنجا كه افكار عمومی جهان اسلام تقریباً به شكل یكپارچه اقدامات عربستان را محكوم می كند و عربستان در این زمینه با تمام حمایتی كه از ناحیه غرب می شود به توفیقی دست نیافت تا آنجا كه «زلوت نمت»، نماینده اشتون گفت: «برخلاف آنچه عربستان و بحرین می گویند مدركی وجود ندارد كه ثابت كند ایران پشت اعتراض ها در این كشورها است.» مقامات عربستان متوجه شده اند با این وضعیت نمی توانند زمان زیادی در بحرین بمانند و جنایت كنند كه اگر اینگونه شود باید منتظر اعتراضات فرامنطقه ای و حقوقی هم باشند. وضعیت متزلزل عربستان و شركایش و ناموفق بودن برنامه های پرهزینه ای كه برای امنیت داخلی شان طی سال های گذشته به اجرا گذاشتند، آل سعود را به فكر تشكیل كنفدرالیسمی با حضور كشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به مركزیت عربستان انداخت. به گزارش هفته گذشته شبكه العالم، بر اساس این طرح استعماری، در صورت موافقت این كشورها معاهده ای برای یكپارچه كردن سیاست های خارجی، دفاعی و امنیتی بین این كشورها امضا می شود. این در حالی است كه روزنامه كویتی السیاسه به نقل از منابع خود تأكید كرد: «قرار است در این طرح نیروهای سپر جزیره به نیروهای واكنش سریع تغییر یافته، توانایی نظامی آنها با انواع سلاح های جنگی ارتقا یابد، به صورتی كه این نیروها به قدرت نخست نظامی برای مقابله با تهدیدات تبدیل شوند.» با این همه برخی اخبار از مخالفت بیشتر كشورهای حوزه خلیج فارس با این طرح خبر داده اند.

ز- ایران هراسی همچنان در اوج:

مقامات عربستانی از اینكه یك حكومت دینی قدرتمند به نام ایران اسلامی رقیب منطقه ای آنها است، بسیار ناراحت و عصبانی اند. آنها معتقدند قدرت جمهوری اسلامی ایران در همه ابعاد در حال افزایش است و كشور ایران در وضعیت پیشرفت فزاینده قرار دارد و بنیه های دینی و شعارهایش همچنان توان انگیختگی و سرمشق شدن دارد. این ایران اسلامی رشك برانگیز می تواند برای دیگر ملل مسلمان به ویژه مسلمانان منطقه حسرت افروز و تمناآور باشد تا آنجا كه دیگران در مقایسه خودشان با این كشور احساس عقب ماندگی و تحقیر كنند. در منطقه همه صحبت از ایران می كنند؛ صحبت هایی كه نقد ضمنی و بعضاً آشكار سایر حكومت ها از جمله و به طور خاص عربستان را نیز شامل می شود.

بحرین

حضور یك ایران ضعیف و وابسته و فاقد نفوذ معنوی در همسایگی عربستان تمامی رویاهای آل سعود را محقق می كند، اما وجود ایران موجود بزرگترین مانع تعبیر شدن خواب های خوش مقامات عربستان است. روند پیشرفت ایران اسلامی می تواند منجر به حادثه ای تلخ برای عربستان شود، یعنی تمایل تدریجی برخی از شركای عربستان به ایران كه بعضاً در مواردی كم و بیش مشاهده می شود. عربستان برای حفظ موقعیت فعلی اش در بین كشورهای منطقه و مهم تر از آن پس از دوره ای كه جامعه جهانی ناچار خواهد شد مشروعیت و توانمندی فناوری صلح آمیز هسته ای ایران را بپذیرد، با غرب در پروژه ایران هراسی مشاركت می كند تا هر روزنه ای را با تبلیغات وحشت زا بر روی دیگر كشورها ببندد تا متمایل به ایران نشوند، غافل از آنكه، همانگونه كه ملت ها را از دست دادند در آینده نه چندان دور، دولت ها را نیز از دست خواهند داد.

ح- تهدید یا تملیح:

در گیر و دار نزاع لفظی ایران و عربستان، رجل دسته چندمی به نام «احمد القتان» كه سفیر عربستان در مصر است برای دلداری دادن به اربابانش كه این روزها آب خوش از گلوی شان پایین نمی رود و حمایت های آمریكا و غرب هم پشت شان را گرم نمی كند ،خون شهیدان مظلوم بحرین آرام شان نمی گذارد، در مصاحبه با شبكه الحیات سخنان ناپخته و تهدیدآمیزی علیه ایران گفت كه با توجه به جایگاهش به نظر می آید این سخنان بیشتر تملیح است تا تهدید. وی پس از زیاده گویی و آسمان و ریسمان بافتن درباره ایران در حالی كه تظاهر به شجاعت و بطلیت می كرد با تأكید بیشتر از سر عجز، نه دلیری گفت: «من به این چیزی كه می گویم اعتقاد دارم، امیدوارم ایرانی ها قدرت ما را امتحان نكنند، آنها نباید قدرت ما را تست كنند. اگر آنها بخواهند كشورهای خلیج فارس را بی ثبات كنند، ان شاء الله، ما توانایی مقابله با ایران را داریم.» این ناپخته گوی بی خبر از عالم كه می تواند برای دولت متبوعش دردسرساز باشد، شاید اگر به سابقه نظامی گری كشورش و ایران نگاه می كرد، دچار این خیالات و پریش گویی نمی شد.

آیا در سابقه دولت آل سعود به غیر از یورش ناجوانمردانه به زنان و كودكان بی دفاع حوثی و یا برخی درگیری های خرد و جزء با كشورهای ضعیف حوزه خلیج فارس،نمایش های شجاعانه! دیگری مشاهده می شود؟ كشور این سفیر چندبار برای دفاع از فلسطینیان مظلوم كه در جنگ ها و غیرجنگ ها همواره با هجوم وحشیانه صهیونیست ها روبه رو بوده اند و تاكنون ده ها هزار نفر شهید داده اند، سینه سپر كرد و برای دلخوشی آنها تیری به سوی صهیونیستی شلیك كرد؟ پر معلوم است در بین مقامات عربستان كسی به رویارویی نظامی با ایران نمی اندیشد، چون چنین توانی را در خود نمی بیند. این خام مزاج اگر به پشتوانه اربابان غربی اش دهان به تهدید باز كرده هم باید در رفتار احتیاط آمیز آنها با ایران تأمل كند و اگر همه اینها را خوب درك كرد سری هم به حماسه آفرینی های فرزندان ایران اسلامی بزند،كه حتماً رسم سخن گفتن به تناسب را خواهد آموخت.

بخش سیاست تبیان


منبع:خبرگزاری فارس /برگرفته ا زهفته نامه صبح صادق 90/01/29