در ازدحام و شلوغی شهر
ترافیک به معضلی همیشگی برای شهر تهران تبدیل شده است . امروزه در کمترین محفلی است که حرف از الودگی هوا و ترافیک تهران صحبت به میان نیاید .به همین دلیل مصاحبه ای با دکتر کاظمی پیرامون مبحث ترافیك و تاثیرات اجتماعی آن بر زندگی روزمره ما تهرانی ها انجام گرفته که از شما دعوت می کنیم با ما همراه باشید. به نظر شما مسئله ترافیک در شهر تهران تا چه حد تحت تعیین اخلاق شهروندی است ؟
اخلاق شهروندی مناسباتی پیچیده با مسئله ترافیك و رانندگی در شهر تهران پیدا كردهاست، چرا كه فرهنگ رانندگی به نمودی برجسته از رفتار شهروندی بدل شدهاست. شهر تهران پراست از آدمهائی كه از عدم رعایت قوانین رانندگی در بین دیگران انتقاد میكنند در عین حال خود هماره یا گاهی خلاف رویه های قانونی عمل میكنند. در اینجاست كه میبینیم تهران به عنوان شهری تقریبا مدرن گرفتار پدیدهای شدهاست كه جامعهشناسان عمدتا با نوعی اخلاق فردگرایانه خودمدارانه از آن یاد میكنند. میدانیم كه در اخلاق شهروندی عنصر فردگرائی وجود دارد اما فردگرائی در چارچوب قانون و منافع جمعی معنا دارد ،اما متاسفانه در شهر تهران فردگرائی خودخواهانه و خودمحور حاکم است . بنابراین مسئله اصلی خودخواهی و فردگرائی است که در تمام ابعاد زندگی اجتماعی ما موجود است.
آیا می توان خود ترافیک را به واسطه روح جمعی که بر افراد حاکم می کند،موجده ترافیک دانست یعنی ترافیک خود ایجاد ترافیک بیشتر میکند ؟
بی نظمی در رانندگی یا اخلاق در رانندگی را در تهران میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد. یکی نگاه فردی و روانشناختی به موضوع است که به آدمهایی که رانندگی می کنند متمركز می شود. مثلا اینكه آیا آدمها آگاهی کافی دارند یا آموزش لازم را دیدهاند یا غیره. اما نگاهی دیگر،نگاه مدیریت شهری است. اگر به لحاظ ساختاری و مدیریت شهری به تهران نگاه كنیم میبینیم كه شهر ما اساسأ آدم منظم را هم به آدم بی نظم تبدیل می کند، در شهر ساختاری وجود دارد که آدمهای خاص خودش را تولید میکند . وقتی حجم بالای خودرو در خیابان وجود دارد،آستانه تحریک عصبی افراد را پائین می آورد و نگرانی برای دیر رسیدن به مقصد برای افراد ایجاد می شود و افراد ناخودآگاه مضطرب و در تلاش و تکاپو برای زودتر رسیدن خواهند بود .حال آنکه اگر این افراد بدانند که به موقع به مقصدشان خواهند رسید آرام و بدون نیاز به سرعت در حرکت خود در مسیرشان خواهند رفت،اما با علم به اینکه مسیر کوتاهی را باید با چراغهای طولانی و توقفهای بلند مدت طی کنند سعی می کنند از ماشینهای دیگر سبقت بگیرند و راه خود را باز کنند نه برای اینکه حقوق دیگران را ضایع کنند بلکه برای اینکه به حق خود دست یابند. در اینجا نوعی كنش عقلانی رخ میدهد. افراد بهترین راه موجود را انتخاب میكنند.
وقتی حجم بالای خودرو در خیابان وجود دارد،آستانه تحریک عصبی افراد را پائین می آورد و نگرانی برای دیر رسیدن به مقصد برای افراد ایجاد می شود و افراد ناخودآگاه مضطرب و در تلاش و تکاپو برای زودتر رسیدن خواهند بود .حال آنکه اگر این افراد بدانند که به موقع به مقصدشان خواهند رسید آرام و بدون نیاز به سرعت در حرکت خود در مسیرشان خواهند رفت
آیا راه حلهای شدنی و کاربردی برای مسئله ترافیک که تا این حد به فرهنگ مردم وابسته است،وجود دارد ؟
مسئله اخلاق شهروندی ارتباط نزدیك با این موضوع دارد كه نظام شهری در تهران تا چه اندازه شهروند پرور است. تا چه اندازه تلاش شدهاست به افراد و مردمانی كه در تهران زندگی میكنند شخصیت بدهیم. كودك بودن شهروندان ما برمیگردد به سیستمی كه چنین كودكانی را بار میآورد.یكی از جاهائی كه شخصیت مردم ما خدشه دار میشود ایستگاههای اتوبوس یا كنار خیابانهاست. مردمی كه ساعتها باید منتظر بایستند، یا در داخل اتوبوس و مترو به نحو عجیبی قرار گیرند نباید از آنها انتظار داشت آرام و با شخصیت باشند.
فضاهای شهری ما به گونهای است كه شخصیتهای پرخاشگر، خودخواه و عصبی پرورش میدهد. بنابراین ساختار شهری، فضاهای شهری و امكانات شهری نقش زیادی در فرایند شهروندی دارند. اما این مشکل بهظاهر بزرگ راه حلهای آسان اما پرهزینه دارد و آنهم استفاده مردم از حمل و نقل عمومی در سطح شهر است. تهران از ماشین اشباع شدهاست جدای از هوس راندن اتومبیل و مصرف نمایشی آن، اتومبیل در تهران یك ضرورت است برای كسی كه از نعمت ماشین برخوردار است این نكته مبرهن است كه عدم استفاده از ماشین شخصی به معنای ساعتها معطلی و لطمه دیدن شخصیت فردی است. جدای از این مسئله تهرانیها، شخصیتی خانوادهگرا دارند بهگونهای كه ماشین را به عنوان ابزاری برای آسایش خانواده درنظر میگیرند.
تصور كنید شما یكبار در زیر آفتاب یا باران و زیر لگدهای دیگر مسافرین همراه با خانواده تجربه تلخی داشته باشید، تجربهای كه بسیاری از شهروندان از نعمت آن برخوردار بودهاند. اولین چیزی كه به ذهن شما میآید خرید یك دستگاه اتومبیل است. من برخلاف این تفسیر كه هجوم مردم به خرید اتومبیل را با مصرف نمایشی تحلیل میكند، معتقدم كه اتومبیل شخصی برای شهری كه فاقد وسیله حمل و نقل عمومی مطمئن، سالم و درخور شهروندان است، یك ضرورت است. ما در وضعیت فعلی حمل و نقل عمومی بسامانی مناسبی نداریم . بنابر این حمل و نقل عمومی موجود جوابگوی تقاضای سفر مردم نیست. در چنین موقعیتی وسیله نقلیه عمومی اندکی که در تهران وجود دارد تجربه ای ناخوشایند از سفر را برای شهروندان ما به ارمغان می آورد.
تهران به عنوان كلانشهر باید مسئله دسترسی آسان و متنوع را به وسایل حمل و نقل عمومی برای شهروندان حل كند. شهروندان ما راههای متعدد و متنوعی برای استفاده از وسایل حمل و نقل ندارند و ای بسا بهترین راه و كم هزینه ترین راه در شرایط فعلی استفاده از اتومبیل شخصی باشد. در حالی كه سیاست دولت باید این باشد كه استفاده از اتومبیل شخصی را پرهزینه و دسترسی به وسایل نقلیه عمومی را آسان كند. در تهران روندی معكوس اتفاق افتاده است.
رانندگی در شهر باید به راننده های نقلیه عمومی سپرده شود و قرار نیست که همه مردم راننده باشند در اینصورت آموزش و نظارت و بازخواست از رانندگان محدود وسایل نقلیه عمومی امکان پذیر خواهد بود. درحال حاضر پلیس نمی تواند میلیونها راننده را در سطح شهر نظارت کند و آموزش دهد. مشکل اینجاست که ما به شهروندان ،حقوق شهروندی نمی دهیم اما توقع داریم قوانین را رعایت کنند و منضبط باشند. فكر میكنم به جای صرف هزینه هنگفت برای آموزش شهروندان باید ابتدا مسائل فنی تردد را حل كرد.
در شهر تهران طیف بسیار گسترده ای از اقشار مختلف مردم در کنار هم زندگی می کنند طبقات مختلف به لحاظ اقتصادی و سبک و شیوه زندگی با اختلافات چشمگیری در یک شهر گرد آ مده اند ،آیا به نظر شما می توان پدیده ترافیک را تعیین طبقانی کرد ؟
در ایران نوع ماشین نشانه منزلت است ، طبقات بالاتر ماشین های مدل بالا و به تعداد دارند این طبقه به دلیل قیمت بالای ماشین و مدل آن بیشتر مراقب وسیله خود هستند در تردد خود آرام تر و قانونمند تر رفتارمی کند ضمن اینکه به لحاظ اخلاقی هم پایبندی بیشتری به حفظ قوانین دارند . اما در طبقات پائین معمولأ ماشینها مدلهای بسیار قدیمی و بسیار کهنه اند،راننده این ماشین نگرانی برای تصادف کردن آن ندارد و ضمنأ جریمه ای هم برای آن پرداخت نمی کند چون وسیله او قابل فروش نیست این وضعیت بی انضباطی در رانندگی را در جنوب شهر افزایش داده است وقتی این افراد بالای شهر هم میآیند،رانندگی آنان مشهود است بی باکانه و بی توجه به قوانین می رانند. البته شیوه رانندگی در ایران در نهایت با مفهوم طبقه نیز قابل تحلیل نیست. چرا که شیوه رانندگی در کلیت خود از ساختار همگونی برخوردار است بنابراین حتی گروههای با منزلت اقتصادی بالاتر گاها رفتار مشابهی با گروههای پایین تر از خود بروز می دهند.
بنزین سهمیه بندی شده است و قیمت آزاد آن هم اعلام شده است اما عمده سفرهای درون شهری ما به واسطه همین ماشینهای شخصی انجام می شود. این امر نشان می دهد که سهمیه بندی یا افزایش قیمت بنزین به تنهایی نمی تواند متغیری تاثیرگذار باشد. تلاشهای زیادی در جهت فرهنگ سازی در استفاده از وسایل نقلیه عمومی توسط رسانه ها شده است اما نکته مهمتر از فرهنگ سازی افزایش وسایل نقلیه عمومی و دسترسی آسان و سریع تر آن است.
باید بهگونهای مصرف ماشین در تهران كاهش یابد. یكی از بهترین راهكارها افزایش قیمت بنزین است كه استفاده از ماشین شخصی را پرهزینه میسازد.دولت به جای توجه به عدالت در استفاده از ماشین شخصی باید به فكر عدالت در دسترسی به وسایل حمل و نقل عمومی باشد.البته افزایش قیمت بنزین نیز باید همزمان با بالا بردن ظرفیت حمل و نقل شهری رخ دهد. این شبكه حمل و نقل عمومی است که ابتدا باید اصلاح گردد.
بنزین سهمیه بندی شده است و قیمت آزاد آن هم اعلام شده است اما عمده سفرهای درون شهری ما به واسطه همین ماشینهای شخصی انجام می شود. این امر نشان می دهد که سهمیه بندی یا افزایش قیمت بنزین به تنهایی نمی تواند متغیری تاثیرگذار باشد. تلاشهای زیادی در جهت فرهنگ سازی در استفاده از وسایل نقلیه عمومی توسط رسانه ها شده است اما نکته مهمتر از فرهنگ سازی افزایش وسایل نقلیه عمومی و دسترسی آسان و سریع تر آن است.
بخش اجتماعی تبیان
منبع:كامران جوادی ، سمیرا شاه اسماعیلی - فصل نو
لینک های مرتبط