تبیان، دستیار زندگی
«یکی از ما دو نفر» یکی دیگر از مانیفیست های اجتماعی زنان علیه مردان دنیای تهمینه میلانی است؛ فیلمی که مانند برخی از کارهای گذشته میلانی نه از داستان منسجم و استخوان دار بهره برده و نه از بازی خوب بازیگر.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد صابری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلم شلخته کارگردان متعصب


«یکی از ما دو نفر» یکی دیگر از مانیفیست های اجتماعی زنان علیه مردان دنیای تهمینه میلانی است؛ فیلمی که مانند برخی از کارهای گذشته میلانی نه از داستان منسجم و استخوان دار بهره برده و نه از بازی خوب بازیگر و به یقین می توان گفت ضعیفترین اثر کارنامه میلانی است.

فیلم شلخته کارگردان متعصب

به نظر می رسد که در دل ریتم کند داستان که البته در برخی بخش های فیلم بطور افسار گریخته تند می شود، با حس عجولانه ای از طرف کارگردان روبرو هستیم. فیلم از انتها به آغاز شروع می شود. یعنی در سرتاسر فیلم با یک فلاش بک روبرو هستیم. فلاش بکی که به هیچ عنوان تکلیف مشخصی ندارد و با ریتم سرگردان و بازی گم بازیگران مدام مخاطب را می آزارد. در اینجا به کلیت داستان و نقد نگاه صاحب اثر اکتفا کرده و تماشای کامل فیلم را به خودتان واگذار می کنیم. کلیت داستان اینست؛ سارا (السا فیروز آذر) که مهندیست خارج رفته، کارآمد و مبادی آداب، برای شروع فعالیت در شرکتی استخدام می شود که بابک (بهرام رادان) مدیریت آن را برعهده دارد. بابک مردی متمول، زن باره و درعین حال خود شیفته است که به زنان به چشم کالا نگاه می کند. این یعنی روشن کردن تکلیف دو عنصر اولیه و اصلی داستان در مواجهه با مخاطب. تمامی فیلم حول محور به اصطلاح جهان بینی این دو شخصیت می گذرد و پیام قابل توجهی ندارد مگر اینکه «خانواده ها مراقب دختران خود باشید» و «دختران حقوق برابر خود در محیط کار را بگیرید» و... سارا سعی در تغییر نگاه بابک دارد و هرگز در این کار توفیقی نمی یابد. گفتمان دو شخصیت در سراسر فیلم، کمدی لطیف خود را داراست و شاید همین تنها نقطه مثبت فیلمنامه باشد و نه بازیگری. شخصیت تعریف شده سارا هیچ همخوانی با رفتار او نسبت به بابک ندارد. و پایان فیلم نیز پایانیست «ول»؛ بلاتکلیف و سرگردان.

کاراکترهای تکراری و بازیهای ضعیف

بازی بهرام رادان که در آثار پیشین وی تحت کنترل دو کارگردان زن دیگر همچون رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده دارای چهارچوب و اصول بود، این بار با وجود تنوع شخصیت، دچار تکرارپذیری خسته کننده شده است: همان خودخواهی های کودکانه و الفاظ نه چندان جذاب.

میلانی نه تنها نتوانسته است نگاه خود را نسبت به تعاملات موجود در جهان بینی(؟!) دو جنس مخالف تلطیف کند، بلکه این بار با نگاهی خشن تر، لزوما مردان را جانورانی قسی القلب و بی توجه به اصول زندگی نشان می دهد و مثل بسیاری از آثارش با نگاهی ناعادلانه و خارج از دایره انصاف، داستان را روایت می کند.

السا فیروزآذر هم که در نهایت کج سلیقگی تهمینه میلانی به اشتباه برای این نقش انتخاب شده است، با بازی ابتدایی، تصنعی و بسیار بی نمک خود که بدون شک توانایی بیان شخصیت آکادمیک و منطقی یک مهندس تحصیلکرده در خارج را ندارد، سنگ تمام گذاشته و از عهده نقش خود بر نیامده است.

بازی دانیال عبادی مثل همیشه نچسب و دوست نداشتنی است و انتظار بیشتری از او نمی رود. سمانه پاکدل در این فیلم طبق تعریف فیلمنامه باید نقشی تاثیرگذار داشته باشد، اما عملا در روند داستان نقشی ندارد. پیام صالحی که نقش دوست صمیمی بابک را ایفا می کند، مانند دوست صمیمی شخصیت اول داستان «آتش بس» از جمله افرادیست که شدیدا مخالف با جنس زن است و باز شاهد یک تیپ تکراری دیگر از میلانی هستیم و نمی دانم چه اصراریست در کار میلانی که حتما باید چنین شخصیتی باز تجسم پیدا کند.

فیلم شلخته کارگردان متعصب

این حق یک کارگردان است؛ اما...

میلانی نه تنها نتوانسته است نگاه خود را نسبت به تعاملات موجود در جهان بینی(؟!) دو جنس مخالف تلطیف کند، بلکه این بار با نگاهی خشن تر، لزوما مردان را جانورانی قسی القلب و بی توجه به اصول زندگی نشان می دهد و مثل بسیاری از آثارش با نگاهی ناعادلانه و خارج از دایره انصاف، داستان را روایت می کند. بی شک در جامعه ما مردانی از جنس و تیره بابک زیادند. اما آیا زنانی از جنس سارا در پرورش و قوت یافتن این مردان مقصر نیستند؟ سارایی که خود صاحب اثر او را دختری پاک و پایبند به اصول و آداب معرفی می کند و در عین حال شاهد طنازی و علاقه مندی نهانی او به مردی زن باره هستیم. اگر سارا قاعده مند زندگی می کند، پس این تناقض عینی چیست؟ نه تنها تکلیف شخصیت های داستان با خودشان مشخص نیست، بلکه کارگردان بیننده را به چالشی کور و گم پرت می کند و از او می خواهد که تکلیف برداشت خود از فیلم را مشخص کند. در اینکه میلانی حق دارد که از دنیای زنانه خود دفاع کند، شکی نیست. اما حرکت بر مدار انصاف از وظایف کارگردان مشهوریست که نسل های امروز و فردا از آثار وی تاثیرپذیرند. آیا شایسته نیست که با نگاهی دیگر به این عارضه و معضل اجتماعی پرداخته شود. آیا وقت آن نرسیده که تهمینه میلانی دغدغه های زنانه خود را به شکلی معقول و منصفانه مطرح کند؟ دفاع از زنانی که به ناحق مورد این رفتار مخرب و سو قرار می گیرند خوب است و هیچ عقل سلیمی منکر آن نیست؛ اما ابزار بیان چنین عوارضی نباید مغرضانه و یکطرفانه بکار گرفته شود و هر چیزی راه و رسم خودش را دارد.

چرا تعصب، خانم کارگردان؟

تهمینه میلانی در نشست خبری خود سخن از قوانین یکطرفه علیه زنان می کند و بحث مفهوم یا همان Concept را پیش می کشد و مدعی است منتقدین او این مهم را نمی دانند و با توسل بر این ادعاها، نقد صریح و صحیح آنها که هم به قوانین و هم به وجه مفهوم آگاهند را به چالش می کشد.

گفتمان دو شخصیت در سراسر فیلم، کمدی لطیف خود را داراست و شاید همین تنها نقطه مثبت فیلمنامه باشد و نه بازیگری.

نحوه برخورد میلانی با انتقاد غیرمغرضانه مجری و منتقد یک برنامه معتبر سینمایی که با ادبیات گفتاری صلح جویانه به کاستی های فیلم وی می پردازند، ادبیاتی خودخواهانه، پرخاشگرانه و لجبازگونه (که البته خاصه فیلم ها و سلیقه درونی اوست) و سفسطه های عجیب بود. آیا اگر از واژه «شلخته» در نقد اثر کارگردان استفاده شود، این بی حرمتی به اثر او و ایجاد بار منفی در مخاطب است. پس با این حساب باید از نقد آزادانه و سازنده به اتهام اینکه منتقد بی ادب است، یا نگاه مغرضانه دارد و یا حرف او بار منفی در مخاطب و کارگردان ایجاد می کند، صرفنظر کرد. براستی اگر فیلم را بدقت نگاه کنیم چیزی جز شلختگی در ساختار و ساختمان معلول آن مشاهده نخواهیم کرد. در فرهنگ سینمایی بسیاری از نقاط دنیا هم می بینیم که منتقدین از واژگانی به مراتب تندتر استفاده می کنند و چنین واکنش ناآرامی شکل نمی گیرد. تاریخ سینما، پیوسته نشان داده است که سینما جایی بالنده می شود که ظرفیت ها، توانایی جذب انتقاد حتی اگر ناخوشایند را داشته باشند و خالقان اثر با سفسطه گرایی های عجیب و غریب و ایجاد جو نامساعد علیه دیگران به دفاع از آثار خود نپردازند.

محمدرضا صامتی

بخش سینما وتلویزیون تبیان