سالن خوب كمتر از فیلم خوب نیست
اكنون سالهاست كه همه از وجود بحران در سینمای ایران صحبت میكنند و این كه این هنر ـ صنعت به دام بیماری گرفتار آمده است. نشانه و علائم اصلی این بیماری را نیز در بحران مخاطب و خالی بودن صندلیهای سینما معرفی میكنند.
هرچند بسیاری از تعابیر دچار افراط و اغراق است یا پایه آماری و محققانه ندارد، اما در نابسامانی و بدحالی سینما در ایران هیچ شكی نیست و فروش فیلمهایی چون اخراجیها 3 و جدایی نادر از سیمین هم نمیتواند این ضعف را بپوشاند. برخی از كارشناسان عوامل این بحران را به عناصر هنری مثل فیلمنامههای ضعیف، كارگردانهای كارنابلد یا كمبضاعتی سینمای ایران از حیث تكنیكی و فنی نسبت میدهند و بعضی دیگر نیز عوامل بیرونی و اجتماعی مثل كمبود یا غیر استاندارد بودن سالنهای سینما، گران بودن بهای بلیت و عدم تبلیغات لازم را در این كسادی موثر میدانند.
مقصر كیست؟
واقعیت این است كه بحران سینما به عنوان یك پدیده اجتماعی به یك یا 2 دلیل خاص محدود نمیماند و عوامل متعددی در شكلگیری این وضعیت موثر است. در پیدا كردن مقصر كسادی بازار سینمای ایران، ظریفی گفته بود برای شكوفایی صنعت سینما و رونق بخشیدن به گیشه آن به 3 چیز نیاز است: فیلم خوب، سالن خوب و تبلیغات خوب. بدیهی است كه همه ضعف و كاستیها را نمیتوان به سینماگران نسبت داد و قطعا سینماداران و سیاستگذاران سینما نیز در شكلگیری این بحران مقصرند. برخی معتقدند كه توسعه و توزیع تكنولوژی و فناوریهای رسانهای مثل شبكههای تلویزیونی، ماهواره، اینترنت و... بازار سینما را كساد كرده و مردم ترجیح میدهند به جای سینما رفتن با هزینه بالا و دردسرهایی مثل ترافیك و شلوغی به تماشای فیلم در سینمای خانگی با هزینه و مشكلات كمتر بپردازند، اما اگر این گونه است پس چرا در بسیاری از كشورهای دیگر كه انواع رسانههای جمعی با گستردگی و فناوریهای پیشرفته وجود دارند، هنوز صفهای طولانی جلوی سینما به یاد و خاطره تبدیل نشده است و همچنان چراغ سینما در این كشورها پرنور است؟ قطعا یكی از مهمترین دلایل این موضوع به وجود سالنهای سینمای كافی و مجهز برمیگردد كه با بهرهگیری از تكنولوژیهای دیجیتال و رسانهای و البته تمهیدات رفاهی و زیبایی شناختی، فراتر از خود فیلم و كیفیت آن (كه شرط لازم است) كالبد سینما را زیبا و سینما رفتن را یك تجربه مفرح و لذتبخش میسازد.
افزایش جمعیت، كاهش تعداد سالنها
این در حالی است ما نه فقط با كمبود شدید سالنهای سینما مواجه هستیم بلكه همین تعداد نیز از كیفیت و امكانات رفاهی و تكنیكی لازم برخوردار نیستند. یك سالن خوب و جذاب، كمتر از یك فیلم با كیفیت و خوب، در جذب و رضایت تماشاگران از سینما نیست. 30 سال پیش با جمعیتی بسیار كمتر، 500 سالن فعال در كشور داشتیم كه هماكنون این رقم به 200 سالن فعال و استاندارد كاهش یافته، درحالیكه جمعیت نسبت به آن سالها دوبرابر شده است. مسلم است تاثیر سالن سینما به عنوان یك زیرساخت فرهنگی در چرخه اقتصادی این حوزه نقشی غیرقابل كتمان دارد و به این دلیل بررسی عوامل موثر در بهبود وضعیت این شاخص و شناخت زمینههایی برای افزایش تعداد مخاطبان میتواند در اولویت كاری سینمای كشور قرار گیرد.
از آنجا كه بر اساس معیارهای جهانی به ازای هر 100 هزار نفر یك سالن سینما نیاز است درحال حاضر نسبت به میزان جمعیت كشور بیش از 400 سالن سینما كم داریم
جواد شمقدری، معاونت سینمایی وزارت ارشاد در همین زمینه میگوید: « از آنجا كه بر اساس معیارهای جهانی به ازای هر 100 هزار نفر یك سالن سینما نیاز است، در حال حاضر نسبت به میزان جمعیت كشور بیش از 400 سالن سینما كم داریم.»
وی میافزاید: «فرسودگی و نبود اعتبارات لازم برای نوسازی سینماهای كشور منجر به تعطیلی و كاهش سالنهای سینما شده و منجر به آسیب دیدن هنر هفتم كشور شده است.»
سالانه حدود 80 فیلم در كشور ساخته میشود اما به دلیل كمبود سالنهای سینما، در نهایت 60 فیلم در یكسال فرصت اكران یافته و 20 فیلم دیگر چنین امكانی نمییابند.
چرخه اقتصادی سینما
بسیاری از كارشناسان فرهنگی ـ سینمایی بر این باورند كه در چرخه اقتصادی سینما باید به موارد تولید ـ توزیع ـ نمایش (سالن سینما) توجه داشت، در واقع این حلقهها از هم تفكیكناپذیرند. تولید بدون پشتوانه لازم برای اكران و نمایش خود باعث بحران در این حوزه میشود پس در آسیبشناسی سالنهای نمایش فیلم ابتدا باید به حلقههای دیگر نیز تا حدودی توجه داشت. البته محصول سینمایی بعد یا قبل از نمایش در سالن سینما ممكن است از طریق رسانهای دیگر نیز نمایش داده شود كه در این مسیر باید آسیبها یا فواید اینگونه نمایشها نیز بررسی شود.
ارتباط نهایی در چرخه اقتصادی سینما بین سالن نمایش و مخاطب صورت میگیرد و قبل از این ارتباط باید به ارتباط پخشكننده با سینمادار توجه داشت یعنی گزینش فیلم حاصل این تعامل است، مدیریت سالن نمایش از یكسو باید فیلمهای متناسب با مخاطبان منطقه را انتخاب كند و از سوی دیگر شرایط نمایش مناسب را فراهم آورد و همگی این مولفه را باید در تصمیمگیری برای رسیدن به سینمای استاندارد مدنظر داشت.
برای بازسازی و ساخت سالنهای سینمایی اقداماتی چون اجرای نمای كامپوزیت همراه با زیرسازی كامل، پوشش آكوستیك دیوارها و سقف سالن نمایش، دكوراتیو كردن دیوار و سقف سالن، نصب تجهیزات مدرن صوتی و تصویری مثل صدای دالبی، نصب سیستم اعلام و اطفای حریق، ساخت نمازخانه، ساخت گیشه و بوفه جدید با تجهیزات مربوط یك ضرورت است.
اینكه به ساخت سالنهای سینمایی جدید نیاز مبرمی وجود دارد هیچ شكی نیست، اما تولید انبوه و بدون برنامه در ساخت و تجهیزات سینمایی به تنهایی نیز پاسخگو نیست در واقع لزوم افزایش سالنهای سینما در این برهه زمانی بیش از پیش مشهود است، اما افزایش ظرفیت نمایشی كشور باید توام با شناخت نیازهای مخاطبان صورت گیرد تا پراكنش جغرافیایی و فرهنگی این سالنها به بازدهی اقتصادی آنها كمك كرده و به هدف غایی چرخه اكران یعنی ارتباط مستمر مخاطبان با سینما منجر شود و این مساله زیربنای رسیدن به سینمایی استاندارد است.
بهبود كیفیت نمایش فیلم در سطح جهان
بعد از دهه 80 میلادی 3 عامل در ادامه حیات سینما و جلوگیری از اضمحلال آن مؤثر بوده است: بالا رفتن استانداردهای كیفی فیلمها، ارتقای كیفی جلوههای ویژه و افزایش اندازه پرده سینما و بزرگ دیدن تصویر در سینما. حالا وضعیت سینمای ایران را در زمان كنونی با این شاخصها بسنجید تا فاصله ما با استاندارد جهانی را بدرستی درك كنید. البته سینمای ایران در مقایسه با سالهای قبل از انقلاب در مسیر رشد و تعالی قدم برداشته، ولی كاهش 40 میلیونی مخاطب از سال 71 تا سال 86 و تعطیلی یكی پس از دیگری سینماهای استانها بیانگر این حقیقت تلخ است چنانكه بسیاری از شهرستانهای كوچك فاقد سینما هستند و مردم آن شهر مجبورند برای فیلم دیدن به شهرهای اطراف دارای سینما یا مراكز استانها سفر كنند.
شمقدری: از آنجا كه بر اساس معیارهای جهانی به ازای هر 100 هزار نفر یك سالن سینما نیاز است درحال حاضر نسبت به میزان جمعیت كشور بیش از 400 سالن سینما كم داریم
در دهكده جهانی امروز سینما ضمن اینكه به عنوان دروازهای برای صدور فرهنگ ملل و اقوام مختلف مطرح است برخی اوقات نقش تعیینكنندهای در سرنوشت كشورها دارد و گاه نیز ابزار مناسبی برای دنیای سیاست محسوب میشود. این در حالی است كه كاهش بیش از 30 میلیونی مخاطب در سینمای ایران در طول حدود یك دهه از اوایل دهه 70 تا اوایل دهه 80 موجب میشود امیدها به آینده این سینما كمتر از پیش شود و تصویری مبهم از سینمای ایران در دهه 90 پیش رو باشد، اما در كنار این حقایق تلخ باید حقایق تلخ دیگری را هم باورداشت كه نمیتوان با داشتن سینماهای فرسوده دارای 50 تا 70 سال، فروش سیدیهای قاچاق، توزیع فیلمها قبل از اكران در سینما، محتوایی نبودن فیلمهای اكران شده، اشباع بازار فیلمهای ایرانی و خارجی توسط دلالان و واسطههای محصولات فرهنگی، وجود ماهواره و... به این آینده مبهم امیدوار بود. ضمن اینكه تعدد متولیان سینما و بیتوجهی به این مقوله از سوی ارگانهای مختلف به بحران سینما دامن میزند. دولتی بودن سینما، تعدد متولیان امور سینماها و گاه بیتوجهیها از سوی دستگاهها و ارگانهای متولی این بخش نیز از دیگر دلایلی است كه به این بحران دامن میزند. در این میان آمارهای ارائه شده توسط اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز چندان امیدواركننده نیست. مثلا در استان همدان 5 باب سالن سینمایی در سال 80 به 3 باب سالن سینما كاهش یافته است و تعداد صندلی سالنهای سینما در استان از 2523 صندلی در سال 80 به 1500 صندلی رسیده است، ضمن اینكه در طول سال 80، 63 فیلم داخلی و 12 فیلم خارجی در سینماهای استان اكران شد و این آمار در سال 86 به 25 فیلم داخلی تقلیل یافت و هیچ فیلم خارجی در سینماهای استان در سالهای 85 و 86 اكران نشد. این در حالی است كه تعداد تماشاگران سینما در همدان نیز از سال 80 تاكنون كاهش قابل توجهی داشته است به طوری كه در سال 80، 439853 نفر در سینماهای استان به تماشای فیلمهای داخلی نشستند، در سال 81، 360796 نفر و در هر یك از سالهای 82 و83، 24894 نفر در سینماهای استان فیلم دیدند. این آمار ناگهان در سال 84 با 238867 نفر تماشاگر افزایش محسوسی داشت و طی سالهای 85 و 86 به ترتیب با 130214 و 122848 كاهش نشان داد. البته این كاهش تعداد مخاطبان مختص به استان نیست و سینمای ایران در دهه 80 با افت جدی تماشاگران روبهرو شده است. سال 71 سینمای ایران 54 میلیون مخاطب داشت و سال 73 این آمار به اوج خود رسید و آمار تماشاگران 56 میلیون نفر شد، اما تعداد مخاطبان در سال 81 به 21 میلیون و سال 83 به 630/16 میلیون رسید.
هماكنون این وضع بیمارگونه سینماها در كشور تقریبا به حال خود رها شده و سیاست مشخصی مبنی بر حمایت یا احیای آنها در كشور اتخاذ نشده است، مسوولان هر از گاهی با ارائه راهكارهای مسكنوار سعی در برطرف كردن این مشكل دارند. این در حالی است كه رفع مشكل سینماها نیازمند برنامهای جامع و طولانیمدت است.
پشتوانه مردمی
در هر حال، این آمار برای كشوری با تاریخ و فرهنگی بس بزرگ و پر شكوه، كشوری كه جوانترین بافت جمعیتی جهان را دارد، كشوری كه در نخستین سالهای زاده شدن سینما از آن بهرهمند شد، كشوری كه فیلمسازانی بزرگ و تماشاگرانی نكتهسنج دارد، بسی متاثركننده است.
بحث پیرامون مشكلات سینماهای ایران زیاد است، ولی ذكر این نكته نیز ضروری است در كشورهایی مانند آمریكا كه جمعیتی چند برابر ایران دارد، پشتوانه اصلی هنر هفتم مردم هستند، در آنجا هم كپیهای غیرمجاز وجود دارند، دستگاههای پخش خانگی وجود دارند، دهها راه برای تماشای فیلم در خانه، خودرو، در زمان پیادهروی و حتی در بیابان وجود دارد! ولی چرا سالنهای سینما یكییكی بسته نمیشوند؟ چرا صندلی به تعداد كافی به نسبت جمعیت وجود دارد؟
یكی از اقدامات خوبی كه از سوی شهرداری تهران در چند سال گذشته صورت گرفته احداث مجتمع و پردیسهای سینمایی است كه با وجود ضعفهایی كه از لحاظ معماری و حتی زیباییشناختی سینما دارد، اما توانسته بخش زیادی از مردم را به سینما بكشاند. امیرحسین علمالهدی، مدیر پردیس سینمایی ملت در این باره میگوید: بیش از 40 درصد فروش فیلمها در تهران به پردیسهای آزادی، ملت، زندگی، تماشا و رازی اختصاص دارد كه توسط شهرداری ساخته شدهاند. اگر دیگر مجموعههای سینمایی چون اریكه ایرانیان، فرهنگ، ایران، جوان و ماندانا را نیز اضافه كنیم، میتوان گفت بین 70 تا 75 درصد فروش سینماها متعلق به پردیسها و مجتمعهای سینمایی است. به گفته این كارشناس بقیه سینماها كه 2 یا 3 سالنه یا تكسالنه هستند 25 تا 30 درصد فروش را بهخود اختصاص میدهند كه رقم ایدهآلی نیست. درواقع عمر سینماهای تكسالنه در همهجای دنیا بهسر رسیده است. پردیسهای سینمایی با اكران و داشتن چندین سالن سینما امكان و فرصت انتخاب فیلم بیشتری را به مخاطب میدهد. ضمن اینكه سالن خوب و سینمای مجهز علاوه بر لذت تماشای فیلم، سینما رفتن را به عنوان یك سرگرمی سالم و جذاب نیز برای مردم فراهم میكند. لذا گزافه نیست كه بگوییم سالن خوب، كم از یك فیلم خوب ندارد.
سینما و تلویزیون تبیان
رضا صائمی / جامجم