تبیان، دستیار زندگی
یکی از راههای نفوذ عرفانهای کاذب و تبلیغاتی آنها، القاء تردید و شبهه افکنی است، چون تا زمانی که مردم نسبت به اعتقادات خود محکم باشند، راهی برای نفوذ عقاید جعلی وجود ندارد، به همین دلیل سعی در انداختن شک و تردید در افکار و عقاید مخاطبین خود، در زمینه اعتقا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : داریوش عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اوشو و القاء تردید


یکی از راههای نفوذ عرفانهای کاذب و تبلیغاتی آنها، القاء تردید و شبهه افکنی است، چون تا زمانی که مردم نسبت به اعتقادات خود محکم باشند، راهی برای نفوذ عقاید جعلی وجود ندارد، به همین دلیل سعی در انداختن شک و تردید در افکار و عقاید مخاطبین خود، در زمینه اعتقاداتشان می کنند و از این آب گل آلود ماهی خود را صید می کنند.


اوشو

تردید داشتن یکی از مقدس ترین ارزش های انسانی است، تردید، رویکرد جستجو گرانه است، تردید خودش چیزی نمی گوید فقط پرسش را مطرح می کند ... تردید باور نداشتن نیست، این چنین است که مذاهب مردم را سرگرم ساخته اند.

تردید داشتن نیاز به شهامت دارد تا در وضعیت ندانستن باقی بمانی و تا لحظه ای که خودت به واقعیت برسی به پرسیدن ادامه بدهی، وقتی خودت به واقعیت برسی دیگر نه منفی گرایی وجود دارد و نه مثبت گرایی، فقط می دانی تجربه ای است. (اشو توطئه ای به اسم خدا فصل اول)

تردید به معنای مردد بودن در یک موضوع و رفت و آمد بین مبدأ و مقصد است.

تردید در امور فکری و اعتقادی به معنای پیدا نکردن راه خروج از میان افکار و نظرات گوناگون است. هر نظری که به انسان مردد برسد قابل رد و قبول بوده و تا زمانی که به صحت آن و نظرات دیگری پی نبرده است، در میان چندین نظر مختلف در تردد است.

انسان مردد همیشه در بن بست قرار دارد . تا راه خروج را پیدا نکند در میان دیوارهای بلند و محکم محبوس می ماند. رهایی از این بن بست در اختیار و انتخاب یکی از نظرات مختلف است.

گویند روزی دو ارباب با هم در خصوص استعدادهای نوکرانشان گفت و گو می کردند. یکی از آنها گفت: من وقتی نوکرم را به دنبال کاری بفرستم لحظات کار او را به طور مشخص معین می کنم. دیگری نیز همین ادعا را کرد و قرار بر امتحان شد . هر دو نوکران خود را صدا کردند و بعد از چندی آنها را به نوبت به دنبال کاری فرستادند . اولی به نوکرش گفت برو از بازار دو کیلو میوه بخر و به اینجا بیاور. نوکر چشمی گفت و از اتاق خارج شد.

ارباب گفت: الان کفشهای خود را پوشید، الان از منزل خارج شد، الان به بازار رسید، الان خریداری کرد، الان برگشت، الان به محله رسید، الان وارد کوچه شد، الان وارد حیاط شد، الان کفشهای خود را از پا در آورد، الان پشت در اتاق است، نوکر آمدی؟ گفت بله ارباب. دیدند که دو کیلو میوه در دست وارد شد.

تردید داشتن یکی از مقدس ترین ارزش های انسانی است، تردید، رویکرد جستجو گرانه است، تردید خودش چیزی نمی گوید فقط پرسش را مطرح می کند ... تردید باور نداشتن نیست، این چنین است که مذاهب مردم را سرگرم ساخته اند

ارباب بعدی گفت: تو نیز برو و از بازار دو کیلو میوه بخر و به اینجا بیاور. نوکر او نیز چشمی گفت و خارج شد. اربابش همانند ارباب اولی در همان زمانبندی همان کلمات را به زبان جاری کرد. تا رسید به، الان پشت در است، نوکر رسیدی؟ گفت: ارباب هنوز کفش هایم را پیدا نکردم.

اوشو

انسان در تردید، حکم نوکر دوم را دارد، که هنوز نتوانسته یک جفت کفش را انتخاب کند و بپوشد و راه بیافتد. در تردید انتخاب نیست، هرچه هست شاید و اگر است، انسان تا زمانی که در اگر قرار دارد، شاکله فکری مشخصی ندارد، به همین جهت در بی هویتی زندگی می کند.

تردید راه رسیدن به حقیقت است، آری و نه راه حقیقت نیستند، آنها مانع هستند. (اشو توطئه ای به اسم خدا فصل اول)

انسان مردد همیشه در بن بست قرار دارد، تا راه خروج را پیدا نکند، در میان دیوارهای بلند و محکم محبوس می ماند. رهایی از این بن بست در اختیار و انتخاب یکی از نظرات مختلف است، اگر کسی در یک چهار راهی قرار بگیرد و نتواند یکی از راهها را انتخاب بکند، نمی تواند حرکتی انجام دهد، لازمه حرکت، انتخاب یکی از راه های مختلف است.

انسان مردد هرگاه وارد یکی از راه ها می شود، هنوز چند قدمی نرفته باز می گردد. و به راه دیگر می رود و چون در درستی راه دیگر نیز تردید دارد، بعد از چندی از آن نیز برگشته و به راه دیگر رفته، سپس از آن نیز باز می گردد. چنین انسانی هرگز نمی تواند طی طریق کند. او همیشه در ابتدای راه در جا زده و تردیدش اجازه طی طریق را از او می گیرد. انسان مردد همیشه در شاید قرار دارد و هرگز به باید نمی رسد.

اگر کسی به حقیقت رسید، اگر از او بپرسند که آیا به حقیقت رسیده ای؟ چه جواب بدهد؟ اگر بگوید نرسیده ام، که دروغ است. اگر بگوید رسیده ام و آن چه من رسیده ام خود حقیقت است، این هم مثبت گرایی است که اشو آن را رد می کند . چنین آدمی تکلیفش چیست؟ اگر منفی گرایی و مثبت گرایی را رد کنی، همه چیز رد خواهد شد. و قبل از همه خودت رد می شوی.

انسان مردد همیشه در بن بست قرار دارد، تا راه خروج را پیدا نکند، در میان دیوارهای بلند و محکم محبوس می ماند. رهایی از این بن بست در اختیار و انتخاب یکی از نظرات مختلف است، اگر کسی در یک چهار راهی قرار بگیرد و نتواند یکی از راهها را انتخاب بکند، نمی تواند حرکتی انجام دهد، لازمه حرکت، انتخاب یکی از راه های مختلف است

من تردید را آموزش می دهم، زیرا می دانم که اگر بتوانی تا انتها تردید کنی، حقیقت وجود خودت را در خواهی یافت و همزمان، حقیقت تمام جهان هستی را خواهی شناخت و این رهایی خواهد بود. (اوشو توطئه ای به اسم خدا فصل اول)

اگر چنین شود که اشو می گوید، انسان از تردید به حقیقت تمام جهان هستی برسد، در آنجا به آنچه رسیده است باور خواهد داشت یا نه؟ اگر باور کند که ضد مرام اوشو حاصل می شود. اگر باور نکند باز باید به تردید ادامه دهد. این تردید تا کجا خواهد رفت؟!

داریوش عشقی

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.