تبیان، دستیار زندگی
در دو مطلب رسانه و کلیشه های جنسیتی و بازنمایی زنان ومردان درتلویزیون کلیشه سازی های جنسیتی به طور مفهومی و مصداقی پرداختیم حال در این مطلب این موضوع را مصداقی تر با بررسی سریال ستایش ادامه می دهیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلیشه های جنسیتی در سریال ستایش


در دو مطلب" رسانه و کلیشه های جنسیتی"  و " بازنمایی زنان ومردان درتلویزیون"  کلیشه سازی های جنسیتی به طور مفهومی و مصداقی پرداختیم حال در این مطلب این موضوع را مصداقی تر با بررسی سریال ستایش ادامه می دهیم.


کلیشه های جنسیتی در سریال ستایش

مجموعه ستایش به کارگردانی سعید سلطانی،داستانی طولانی و پر از کشمکش است. مجموعه ستایش,داستان دو پدر, حشمت فردوس و محمود نادری است که تمام امیدشان را به آینده پسرانشان بسته‌اند تا شاید آرزوهای دیرینه‌شان به بار بنشیند.رفتار،طرزتفکر و اعتقادات این دو پدر،خصوصا حشمت فردوس به طرزی اغراق امیز کلیشه ای است. به طوری که مخاطب را به این تصور نزدیک می کند که آیا به واقع در گذشته ای نه چندان دور،با چنین باوری زندگی می کرده ایم؟

کلیشه ها و سریال ستایش

نتایج حاصل از بررسی و تحلیل محتوای برنامه های تلویزیونی اینطور نشان داده اند که وجود گفتمان های جنسیتی در اغلب موارد به طور پنهان و آشکار در تلویزیون و خصوصا سریالهای تلویزیونی وجود داشته اند. اینکه زنان و مردان چه کسانی هستند و در موقعیت های مختلف چه رفتارهایی باید داشته باشند، بخشی از مک فرهنگ است که آنرا فرهنگ جنسیتی می نامند که نهادی همچون رسانه در تولید این فرهنگ نقشی اشاسی دارد.

به نظر می رسد در سریال تلویزیونی ستایش  ساختار خانواده و نقش های جنسیتی برگرفته از فرهنگ سنتی ایرانی است. این سریال به گونه ای است که در ساختار خانواده به ارائه نقش های سنتی و جنسیتی می پردازد و در واقع چنین مفاهیمی در این مجموعه بازتولید می شوند.

نوع خانواده به نمایش درامده در این سریال خانواده هسته ای و تک همسر است و تنها صورت قابل قبول در این مجموعه،سالاری پدر در خانواده است. پدرسالاری که در عین استبدادش اما مهربان هم هست.

نقش های جنسیتی

به نظر بلومین،نقش های جنسیتی شامل انتظارهایی است که جامعه از افراد خود به عنوان زن و مرد دارد.(اسماعیل پور30:1378) و پذیرش این نقش ها از سالهای کودکی،آغاز می شود. هر جامعه با اغراق امیز کردن جنبه های واقعی و خیالی تفاوت های زیستی زن و مرد،نگرش ها و رفتارهای دوسویه را در مجموعه ی زنانه و مردانه طبقه بندی می کند و آنچه دوام این نقش های جنسیتی تفکیک شده را فراهم می سازد،وجود نهادهایی مانند خانواده،مدرسه،گروه هم سالان و رسانه ها است. این نهادها نقش های جنسیتی را به عنوان یک هنجار نشان می دهند و از پسر و دختر انتظار دارند که با این هنجارها همنوا باشند.

به نظر می رسد در سریال تلویزیونی ستایش  ساختار خانواده و نقش های جنسیتی برگرفته از فرهنگ سنتی ایرانی است. این سریال به گونه ای است که در ساختار خانواده به ارائه نقش های سنتی و جنسیتی می پردازد و در واقع چنین مفاهیمی در این مجموعه بازتولید می شوند.

هم نوایی پاداش و تائید دیگران را به همراه دارد اما ناهمنوایی موجب تنبیه،نارضایتی دیگران و ناکامی در رسیدن به اهداف است. بدین گونه این هنجارها درونی شده و به عنوان صفاتی ثابت و پایدار نمودار می شوند.(کنل، به نقل از شیوا کریمی 77:2002)در صورتی که مرز نقش های جنسیتی تبدیل به مرزی کاملا مشخص و غیرقابل جابجایی شود،کلیشه های نقش-جنسیت شکل می گیرند.این کلیشه ها که دارای تمامی خصایص یک ساختاراند و افراد تمایلات نقشی خود را با آن وفق می دهند،به عنوان راه کارهایی برخاسته از گذشته و سنت پاسخ گوی موقعیت های کنونی جامعه اند.(فوریشا،147:1978،به نقل از شیوا کریمی)

به این ترتیب با توجه به تعاریف ارائه شده می توان اینطور بیان کرد که در سریال تلویزیونی ستایش دو کلیشه محوری وجود دارد که عبارتند از پدرسالاری و پسر دوستی.

پدرسالاری شامل مواردی می شود که پدر برای تمامی اعضای خانواده به تنهایی تصمیم می گیرد و دائما با حالتی امرانه برخورد می کند.حشمت فردوس مصداق بارزی از یک پدرسالار مستبد و بی منطق است که تفکرات سنتی و کلیشه ای در وجود او به بالاترین حد ممکن رسیده است. او یک فرمانروای مطلق است که همه باید مطیع او باشند و اگر کسی از او نافرمانی کند،سزاوار سختی و رنج است.همانطور که طه پسر محبوبش،به خاطر تصمیم گیری در ازدواج از جانب او طرد می شود و برای گذران زندگی مجبور به انتخاب شغل سخت و پردردسری مثل راننده کامیون می شود.

کلیشه های جنسیتی در سریال ستایش

حشمت فردوس به عنوان یک پدر سالار زور گو،به ارائه شخصیتی می پردازد که برای اغلب مخاطبان احساس ناخوشایندی ایجاد می کند. فردوس پدری است که به شدت پسر دوست است. این خصلت در صحنه های مختلف سریال از او دیده می شود. او به پسر بزرگش با دیده حقارت می نگرد چون دختر دارد و به کارگر کارگاهش هدیه می دهد چون همسرش پسر به دنیا اورده است. تمامی این مضامین بیانگر اعتقادی است که بیانگر کلیشه پسر دوستی است. پسر دوستی یعنی بیان هر جمله ای که حکایت از محبوب بودن فرزند پسر دارد.مثل"پسر عصای دست پیری است".یا "پسر پشت پدر است"و...

به نظر می رسد تکرار این کلیشه ها هنوز هم وجود دارد.هرچند مضمون فیلم ستایش حاکی از این است که حوادث داستان در دو دهه قبل اتفاق افتاده اما در زمان فعلی هم ته مانده ای از این عقاید کلیشه ای مشاهده می شود. مسلما رسانه و سریالهای تلویزیونی ایرانی در بسیاری از موارد نقش مهمی در تکرار و بازتولید این کلیشه ها داشته اند. طبیعتا این احتمال وجود دارد که تکرار یک مفهوم بر عده کثیری از مخاطبان موجب تاثیر آن بر برخی از انها شود.پس بهتر ان است که اگر کلیشه های سنتی در تلویزیون به نمایش گذاشته می شوند همیشه در قالب همین محتوا و مضمون نباشند و به جای این کلیشه ها به بیان مضامینی بپردازند که در جامعه امروز تا حد زیادی منسوخ شده در حالیکه منافع بسیاری را برای افراد به همراه دارد. مضامین ارزشمند و گرانبهایی که منشاء دینی دارند و مطلوب و پسندیده هستند.مضامینی همچون احترام به پدر و مادر و رعایت احوال انها و اثرات متعددی که این مساله به همراه دارد.

فراموش نکنیم که تلویزیون در جامعه نقشی محوری و مهم در ارائه و ایجاد نگرش ها و الگوهای رفتاری،به افراد دارد و این نقش خطیر همیشه باید مورد نظر باشد.

پی نوشت ها:

شهلا اعزازی."خانواده و سریالهای تلویزیونی"

خلیل اسماعیل پور،مقایسه باورهای افراد مجرد و متاهل در مورد نقش زن و شوهر در خانواده"پایان نامه1378

شیوا کریمی.نقش های جنسیتی در تلویزیون.1385

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان