تبیان، دستیار زندگی
چه بسا افراد كه در خزینه حافظه خود لغات فصیح بسیار دارند و چون خودشان فاقد ملكه فصاحت‏اند، نمى‏توانند از محتویات ذهن خویشتن به شایستگى استفاده كنند و آن كلمات را به گونه‏اى زیبا با هم تركیب نمایند و از آن، سخنى مطبوع و فصیح بسازند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آموزش فصاحت در سخنراني (1)

آموزش فصاحت در سخنرانی (1)

اگر شما هم پيگير اين مساله بوده ايد که سخنراني خوبي داشته باشيد

خطيب، در كرسى سخن، بايد كلمات و جملاتى را به كار برد كه روان و روشن باشد، به طورى كه عموم شنوندگان بفهمند و از گفتن الفاظ پيچيده و نامأنوس اجتناب نمايد. چه، اين قبيل كلمات، براى بسيارى از مستمعين سنگين و خسته كننده است، معنى آن را نمى‏فهمند و از حسن استماع باز مى‏مانند.

سخنران فصيح كسى است كه از يك طرف به اندازه لازم بر لغات فصيح و كلمات روان مسلط باشد و بتواند در هر مورد و براى بيان هر مظلب، به آسانى از آن لغات استفاده كند و از طرف ديگر، داراى ذوق طبيعى و استعداد فطرى باشد كه بتواند آن الفاظ فصيح و زيبايى را كه در ذهن خود حاضر دارد، به صورتى جذاب و دلنشين تركيب كند و مقصود خود را با شكلى مطبوع و جذاب براى شنوندگان بيان نمايد.

واعظى، روز اول ماه رمضان، در مسجدى سخن مى‏گفت كه معلومات اكثر حضار، در حد خواندن و نوشتن بود. او درباره روزه صحبت كرد و چندين بار گفت: بر روزه‏دار واجب است از مفطرات كف نفس نمايد. بسيارى از افراد كه در آن مجلس بودند، معنى كف نفس را نمى‏فهميدند و چون واعظ مى‏گفت كف نفس واجب است، بعضى از هم مى‏پرسيدند كف نفس چيست؟

عن على (عليه السلام) قال: احسن الكلام مالا تمجه الاذان و لا يتعب فهمه الافهام.(1)

على (عليه السلام) فرموده است: بهترين كلام آن است كه گوش‏ها را در شنيدن بى‏رغبت ننمايد و فهم‏ها را به تعب و مشقت نيندازد.

گاهى گوينده، با الفاظ روان و قابل فهم سخن مى‏گويد و در الفاظش كمترين پيچيدگى و كلمات نامأنوس وجود ندارد، ولى تكرار كلمات و چگونگى تركيبشان، سخن را از فصاحت انداخته و بيشتر شنوندگان مقصود گوينده را نمى‏فهمند و بعضى، بر اثر پيچيدگى كلام، در فهم سخن دچار زحمت فكرى مى‏شوند، هم مانند اين شعر.

اى چشم تو چشم چشم عالم را چشم             من چشم نديده‏ام چو چشم تو به چشم

مصرع زير نيز هم مانند شعر بالا، كلماتش روان و قابل فهم است، ولى تكرار يك لفظ و كيفيت تركيب آن‏ها، موجب پيچيدگى عبارت گرديده و فهمش براى مستمع سنگين شده است.

عللى كه مخل به فصاحت كلام است و سخن را در گوش مستمع و نامطبوع مى‏سازد، متعدد است و ذكر همه آن‏ها در اين مختصر ضرورت ندارد.

سخنران فصيح كسى است كه از يك طرف به اندازه لازم بر لغات فصيح و كلمات روان مسلط باشد و بتواند در هر مورد و براى بيان هر مظلب، به آسانى از آن لغات استفاده كند و از طرف ديگر، داراى ذوق طبيعى و استعداد فطرى باشد كه بتواند آن الفاظ فصيح و زيبايى را كه در ذهن خود حاضر دارد، به صورتى جذاب و دلنشين تركيب كند و مقصود خود را با شكلى مطبوع و جذاب براى شنوندگان بيان نمايد. چنين متكلمى، فصيح است و از اين نعمت گران قدر برخوردار.

چه بسا افراد كه در خزينه حافظه خود لغات فصيح بسيار دارند و چون خودشان فاقد ملكه فصاحت‏اند، نمى‏توانند از محتويات ذهن خويشتن به شايستگى استفاده كنند و آن كلمات را به گونه‏اى زيبا با هم تركيب نمايند و از آن، سخنى مطبوع و فصيح بسازند.

اينان، از جهت فصاحت، هم مانند افراد تحصيل كرده‏اى هستند كه براى گفتن، معلومات و اطلاعات فراوان دارند، اما فاقد نعمت بيان‏اند از اين رو قارد نيستند در مقام سخنرانى از معلومات خويش بهره گيرند و به قدر يكدهم از آن چه مى‏دانند، براى دگران بيان نمايند.


منابع:

1. فهرست موضوعى غررالحكم، ص 332.

تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان