ای کاش های تو
ای كاش میشد:
ای كاش میشد:
همه اهل دنیا با هم دوست و مهربان باشند.
همه مرزهای بین كشورها را بردارند.
همه مردم وقتی همدیگر را میدیدند، به هم سلام میكردند.
هیچگاه، هیچكس با دیگری دعوا نكند.
غربت اصلاً معنا نداشته باشد. هیچ كس دیگری را از خود نرنجاند.
همه انسانها به یك زبان حرف بزنند.
درون آدمها را با چشم دید.
همه مردم دنیا روانشناس بودند.
همة انسانها، صدای طبیعت را میشنیدند.
ای كاش میتوانستم:
هرچه یتیم است نوازش كنم.گنجی پیدا كنم و آن را بین تمام بدبختان جهان تقسیم كنم و همه را از بدبختی نجات دهم.
كیمیایی به دست بیاورم كه با آن كاسههای گدایی همه گداها را طلا كنم.
نقاشی های همة هنرمندانی را كه روی دستشان مانده، یك جا بخرم.
ای كاش میدانستم:
چند نفر «انسان» در این جهان وجود دارد.
طعم «محبت» و «انسان دوستی» را كجا میتوانم پیدا كنم.
چه وقت نوبت دادخواهی مظلومان جهان فرا میرسد.
چه روز اشتهای زمینخواران كور میشود.
چه وقت حق گویی جرم بزرگی نیست.
چه زمانی در هیچ جای دنیا جنگی نیست.
كشتارهای انسانی چه موقع پایان میرسد.
مرز پول پرستی و مقام پرستی آدمها كجاست.
كجا میتوانم «انسان خلیفة الله» را كه خدا فرموده پیدا كنم و با او دوست شوم.
پرستوهای مهاجر چه وقت خانههایشان را پیدا میكنند.
چه وقت كویرهای تشنه زمین سیراب میشوند.
ای كاش میتوانستم:
آوای دل انگیز پرندگان را ترجمه كنم.
صدای آب را به همه بفهمانم.
پلی بین دوستی و یكرنگی بزنم.
طعم محبت و انسان دوستی را به تمام انسانها بچشانم.
كشتی بزرگ بسازم كه با آن همه بشریت را نجات دهم.
سفینهای بسازم كه پیش خدا برود.
اسلحهای بسازم كه گلولههایش گل باشد.
نانوایی بنا كنم كه با آن تمام گرسنگان جهان را سیر كنم.
ابرهای سیاهی را كه جلوی خورشید را میگیرند كنار بزنم/
ای کاش...