چه حس خوبی دارم
من همیشه دوست دارم به دیگران کمک کنم و با ادب باشم. دوست دارم دیگران را خوشحال کنم.
وقتی با بچه ها بازی می کنم مواظب کوچک تر ها هستم تا موقع بازی زمین نخورند.
اگر خواهر یا برادر کوچکم گریه کند، سعی می کنم با او بازی کنم تا آرام شود.
وقتی به پدر و مادر یا دوستانم قولی بدهم، حتما به آن عمل می کنم و سر قولم می مانم.
اگر ببینم یکی از دوستانم غمگین یا ناراحت است به او لبخند می زنم و سعی می کنم خوشحالش کنم.
وقتی مراقب دیگران هستم و به آنها اهمیت می دهم، توی دلم احساس خوشحالی می کنم.
اگر صندلی دوستم سنگین باشد و او بخواهد آن را جابه جا کند، کمکش می کنم.
من همیشه به معلم سلام می کنم و حال او را می پرسم.
اگر یکی از بچه ها، دوستم را اذیت کند، به او می گویم که این کار را نکند.
وقتی به دیگران توجه می کنم و مواظب آنها هستم، احساس خوبی دارم.
اگر کسی چیزی را جا بگذارد و من پیدایش کنم، می دوم و آن را به او می دهم.
من برای بچه های فقیر، غذا جمع می کنم.
کمک و توجه به دیگران، چه حس خوبی دارد!
مهدیه زمردکار
بخش کودک و نوجوان تبیان
مطالب مرتبط: