تبیان، دستیار زندگی
جسم و روح را از بین می‌برد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جسم و روح را از بين مي‌برد
حقد, حسد, کینه

بسياري از گناهاني که ما مي‌شناسيم هم براي جسم و هم براي روح مضر هستند. گروهي از آنها آثارشان بر روي جسم بيشتر و نمايانتر و گروه ديگر، آثار کمتري دارند. ولي به هر حال نبايد شک کرد که گناهان روي جسم و روح با هم اثر نامطلوبي دارند.

حالا اگر شما هم کنجکاويد که بدانيد چه گناهي امروز مورد بحث ماست بايد بگويم درباره صفتي مي‌خواهيم صحبت کنيم که از نظر روايات، فاسد کننده ايمان شمرده شده است.

از سوي ديگر غالبا کساني که در خشم، افراط مي‌کنند، به اين بيماري مهلک دچار مي‌شوند. نام اين مرض، «حسد» است.

امام علي عليه السلام:

شگفت است كسانى كه حسد مى ورزند، از سلامتى بدنهايشان چگونه غافلند

بايد مبداء حقد و حسد را بفهميم و خود را از آن نگه داريم ، اين بيمارى از سرطان نسبت به روان بدتر است . از همان اول ، شخص بايد خودش را از آن نگه دارد كه مبتلا به اين بلاى خانمانسوز نشود. مبداءش خشمهاى بى مورد و زايد از حد است مثل اينكه ديگرى كه همكارش هست پيشرفت كند، خشمناك و ناراحت شود، رقيبش رئيس شد و او عقب ماند، خشمناك شود كه چرا رقيبش پيش افتاد.

اين خشم سبب حقد مى شود و مادام العمر مبتلا به حسد مى گردد: مرتبا آرزو مى كند اين مقام از او گرفته شود و اميد سقوطش را دارد، خودش را مى خورد و آرزو مى كند كه نيست شود، اين حالت حسد براى جسد و روان حاسد بسيار مضر است ، از كلمات اميرالمؤ منين عليه السلام در نهج البلاغه است كه حضرت مى فرمايد: ((شگفت است كسانى كه حسد مى ورزند، از سلامتى بدنهايشان چگونه غافلند))،(129)

و راستى حسد، سلامتى تن را نيز از بين مى برد.

و نيز مى فرمايد: ((سلامتى بدن به واسطه كمى حسد است )).(130) يعنى از موجبات سلامتى بدن ، نداشتن يا كم داشتن حسد.

سر طبيعى آن اين است كه نفس آدمى ، صدها كار بايد انجام دهد كه يك رشته از آن اداره بدن و حفظ قواى آن است ، پس اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، حواسش در محسودش هست و نفسش به آن سرگرم و ناراحت است ، لذا در ساير شؤون ، كمبودى پيدا مى كند، حتى در هضم غذا تاءثير مى گذارد.

شنيده ايد و شايد تجربه هم كرده باشيد هنگامى كه شخصى خشمناك است ، ميل به خوراك ندارد و اگر خوراك هم بخورد، با بى ميلى همراه است . يا اگر در اثناى خوردن ، اوقات تلخى پيش آيد، به اصطلاح بدخوراك مى شود، خوراكش درست هضم نمى شود. مثلى است در ميان مردم در اين زمينه كه مى گويند: ((خوراك برايم زهرمار شد)) يعنى ديگر گوارا نبود بلكه فاسد گرديد. نفس آدمى اگر نشاط داشته باشد، كارهايش را درست انجام مى دهد وگرنه خوراكش را نيز درست هضم نمى كند و بدن هم مريض ‍ مى شود.

هر كس حسد دارد، توقع سلامتى بدنش را نيز نداشته باشد. بسيارى از بيماريها در نتيجه حسد است . هر كس سالم از حسد باشد، از اين جهت بدنش نيز سالم است .

حسد هم ايمان شخص را همين طور از بين مى برد تا وقتى كه مى خواهد بميرد، مثل اين است كه هيچ ايمان ندارد، هر چند نماز و روزه هم انجام داده باشد زيرا حسد نمى گذارد ايمان باقى بماند

اما تاءثير حسد نسبت به روان انسان نيز بايد گفت كه حسد روح را نيز مى كاهد. در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: ((حسد، ايمان را مى خورد همانطور كه آتش هيزم را مى خورد))(131) ديده ايد چگونه آتش ، هيزم را از بين مى برد؟ مى فرمايد حسد هم ايمان شخص را همين طور از بين مى برد تا وقتى كه مى خواهد بميرد، مثل اين است كه هيچ ايمان ندارد، هر چند نماز و روزه هم انجام داده باشد زيرا حسد نمى گذارد ايمان باقى بماند.

در روايت شريف ديگر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به اصحابش ‍ فرمود: ((بترسيد از دردى كه در امتهاى پيشين بود و در ميان شما نيز پيدا شده است ، بدانيد اين درد از بين برنده است ، نه اينكه مويتان را از بين مى برد بلكه دينتان را نابود مى كند)).(132)

اين اعلان خطرى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در اواخر عمرش به اصحابش فرمود: امتهاى پيغمبران گذشته پس از رسيدن به كمال و سعادت ، چيزى كه آنان را از دين بيرون كرد، حسد بود لذا به مسلمانان نيز فرمود و ديديم كه حسد در ميان مسلمين پس از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم چه كرد. همان حسد بود كه سبب شد هزاران نفر در جنگهاى جمل و صفين كشته شدند.


منبع:

1- ((العجب لغفلة الحساد عن سلامة الا جساد))، (نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، كلام 216).

2- ((صحة الجسد من قلة الحسد))، (نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 248).

3- ((ان الحسد ياءكل الايمان كما تاءكل النار الحطب ))، (اصول كافى ، مترجم ، ج 3، ص 416).

4- ((قد دب اليكم داء الا مم من قبلكم وهو الحسد ليس بحالق الشعر لكنه حالق الدين ))، (سفينة البحار، ج 1، ص 251).

5- اخلاق اسلامي، آيه الله دستغيب.

تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان