تبیان، دستیار زندگی
قدیم همیشه گفته اند شکر نعمت، نعمتت افزون کند. این را هم از قرآن یاد گرفته اند: « لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ و َلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»؛ «اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است».(2) ا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از فضل پدر تو را چه حاصل؟

گناه


داستان پسر نوح علیه السلام را که شنیده ای، نه؟ ... خدا اگر داستان پسر نوح علیه السلام را برای من و تو گفته، خواسته به من و تو بفهماند که روز قیامت از کردار و اعمال انسان ها سؤال می کند، نه از حسب و نسبش؛ پس من و توی انسانیم که باید كردار نیكو داشته باشیم و تنها به اتكای كردار خود، به سوى آسایش دنیا و سعادت آخرت پیش برویم.


در قانون الهى، كردار هیچ كس را به بستگان و نزدیكان او نمى دهند. حتى فرزندان امامان معصوم علیهم السلام نیز با آنكه پدرشان ولى خدا و پیشواى مسلمانان بوده اند، از سزاى كردار خود، در امان نمانده اند. مثل همان داستان پسر نوح علیه السلام که به هنگام عذاب الهی، دچار عذاب شد و حسب و نسبش به او کمکی نکرد. پس یادت باشد که انسان، نمى تواند به پدر و مادر و اجداد شریف و بزرگوارش كه در تقوى یا علم یا هنر احترام و اعتبار داشته اند، متكى باشد و نمى تواند به اتكای آن ها، به كردار خود بى توجهى كند، عبادت و بندگى خداوند را به جاى نیاورد و براى پیشرفت زندگى و رستگارى آخرت خود هیچ كارى انجام ندهد، ولى به خاطر اصل و نسب خود، منتظر باشد كه در این دنیا به منزلت و احترام برسد و در آن دنیا هم پاداش نیكو بگیرد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «مَن أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ؛ كسى كه كردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.»1

به زیر دستت نگاه کن

از قدیم همیشه گفته اند شکر نعمت، نعمتت افزون کند. این را هم از قرآن یاد گرفته اند: «لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ و َلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»؛ «اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است».2 انسان باید، در مورد نعمت هایى كه از سوی خدا به او عنایت شده است، همیشه شكرگزار باشد و لیاقت و شایستگى رسیدن به نعمت هاى بیشتر را نیز به دست آورد، اما كسى كه قدر نعمت هایى كه خداوند به او داده است، نداند و ناراضى باشد، نعمت هاى خدا را تلف مى كند و نشان مى دهد که لیاقت آن نعمت ها را ندارد. در این صورت، نه تنها نعمت بیشترى به دست نمى آورد؛ بلكه آنچه را كه دارد نیز از دست مى دهد.

این داستان سعدی را شنیده ای که می گوید: در ایام جوانى، روزى كفش نداشتم و از این رو، از زندگى خود سخت ناراضى بودم و بسیار گله و شكایت می كردم؛ اما وقتى بیرون رفتم، مردى را دیدم كه كنار دیوار نشسته است و پا ندارد. با دیدن او، یكباره به خود آمدم و به درگاه خداوند شكرگزارى كردم كه اگر كفش ندارم، در عوض دو پاى سالم دارم كه بدون كفش هم مى توانم با آنها راه بروم.

آدمی براى اینکه قدر نعمت هاى خداوند را بداند، باید همیشه به افراد پایین تر از خود نظر داشته باشد؛ یعنى به كسانى نگاه كند كه كمتر از او، از نعمت هاى خداوند برخوردار شده اند. در این صورت نه تنها از آنچه دارد، ناراضى نخواهد بود؛ بلكه احساس رضایت و خوشنودى نیز خواهد كرد و از خداوند سپاسگذار خواهد بود. انسان هر چه بیشتر به این گونه افراد بنگرد، درهاى شكرگزارى بیشترى به روى او باز خواهد شد؛ زیرا در این نگاه كردن ها، به نعمت هاى خود بیشتر آگاه می شود و شكر خداوند را بیشتر به جاى آورد. امام علی علیه السلام نیز فرموده است: «وَ أكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أبْوَابِ الشُّكْرِ؛ به افراد پائین تر از خود زیاد بنگر كه این نگریستن ها، درهاى شكرگزارى را به روى تو باز مى كند.»3

امام علی علیه السلام می فرمایند: « لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِیَتِهِ لَكَانَ یَجِبُ أَلَّا یُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ؛ اگر خدا بر گناهان وعدة عذاب هم نمى داد، لازم بود به خاطر سپاسگزارى از نعمت هایش نافرمانى نشود»

نافرمانی و معصیت، ممنوع

وقتی کاری برای کسی انجام می دهی، توقع داری چه کند؟... سپاست گوید و از زحمتی که برایش کشیده ای، تشکر کند یا اینکه نمک نشناسی کند و زحماتت را نادیده بگیرد؟ ... حالا در ابعاد خیلی خیلی بزرگ فکرش را بکن در مقابل خدا چه باید بکنیم؟ ... با آن همه نعمتی که به من و تو داده است؟ ... انسانی كه مرتکب گناه می شود و فرمان خداوند را به اجرا نمی کند، در حقیقت نعمت هایى را كه خداوند به او داده است، تباه می كند؛ زیرا چنین فردی، براى انجام گناه به ناچار باید تمام نیروهایى را كه در وجودش هست، به كار ببرد؛ در حالی كه خداوند، این نیروها را براى گناه و نافرمانى كردن به او نداده است. انسانی که دزدی می کند، باید تمام اعضای بدنش، وظایف خود را با تمام نیرویى كه دارند، انجام دهند تا او توانایى انجام چنین گناهى را داشته باشد.

خودارضایی: گناه یا بیماری

ریه های او باید به طور مرتب هواى تازه را به خود بگیرند تا او نفس بكشد و زنده بماند، قلبش باید به طور منظم در حال تپیدن باشد تا خون به تمام پیكرش برسد و او را زنده نگاه دارد، چشم هایش باید توانایى دیدن داشته باشند تا او راه خود را ببیند، پاهایش باید قادر به حركت و قدم برداشتن باشند تا او در مسیرى كه با چشمش مى بیند، پیش برود، گوش هایش باید توانایى شنیدن داشته باشند تا او صداى نزدیك شدن مردم را تشخیص بدهد و از خطر فرار كند، دست هایش باید توانایى كار و حركت داشته باشند تا او درها را باز كند و اشیاء را بردارد، مغزش باید كار خود را انجام دهد تا سایر اعضاى بدنش از آن فرمان بگیرند و وظایف خود را اجرا كنند و ... . اگر یكى از این اعضاء، یعنى یكى از این نعمت هایى كه خداوند به انسان داده است، كار خود را به درستى انجام ندهد، شخص گناهكار قادر به انجام گناه نخواهد بود.

بنابراین گناهكار هم براى آنكه در برابر خداوند مرتكب گناه و نافرمانى شود، از همان امكانات و نیروهایى استفاده می كند كه خداوند، آنها را براى انجام كارهاى درست و نیك به او داده است. حال این سؤال پیش می آید که آیا شخص گناهكار با انجام هر كدام از گناهان خود، نعمت ها و نیروهایى را كه خداوند دارد، تباه و حرام نمى كند؟

خداوند، به بندگان خودش هشدار و آن ها را از گناه و نافرمانى، بیم داده است، ولى اگر خداوند چنین بیم و هشدارى هم نداده بود و اگر انسان آسوده خاطر بود كه به خاطر گناهانش كیفر و مجازات نخواهد شد، باز هم حق نداشت نعمت هاى خداوند را تباه كند؛ یعنى در برابر نعمت هاى دیدن، شنیدن، بوئیدن، حركت کردن، تپیدن قلب، تنفس ریه ها، اندیشیدن، داشتن توانایى انجام كارهاى گوناگون و هزاران نعمت دیگر، انسان باید قدرشناس باشد و به شكرانه این نعمت هاى بزرگ و با ارزش، هرگز مرتكب گناه و نافرمانى خداوند نشود. امام علی علیه السلام نسبت به این مسئله با اهمیت فرموده است: « لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِیَتِهِ لَكَانَ یَجِبُ أَلَّا یُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ؛ اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمى داد، لازم بود به خاطر سپاسگزارى از نعمت هایش نافرمانى نشود».4

«لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ و َلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ؛ اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است»

گاهى پدر و مادرها، بزرگترها و دوستان خوب و دلسوز، از سر خیرخواهى و براى آنكه آدمی را از انجام كارهاى بد باز دارند، مجبور می شوند به جاى نرمش و ملایمت، با لحنى تند و درشت، هشدار دهند و آدمی را از كارى كه مى خواهد انجام بدهد، بر حذر و بیمناك سازند. ممكن است بعضى افراد، این گونه بر حذر داشتن را دوست نداشته باشند و از لحن تند و هشداردهنده كسى كه با درشتى از انجام كار بد آنها جلوگیرى می كند، ناراحت شوند؛ ولی باید توجه داشت که وقتى كسى با درشتى و تندى، به آدمی هشدار می دهد و از انجام كارهاى بد او جلوگیرى می كند، همانند كسى است كه با لحنى ملایم و مهرآمیز به او مژده اى را می دهد.

وقتى كسى آدمی را از تنبلى در مدرسه و بازیگوشى در خانه باز می دارد و با لحنى تند او را به درس خواندن وا می دارد، همانند كسى است كه به او مژده شاگرد اول شدن و بردن جایزه ای بزرگ را می دهد. بنابراین نباید از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت شد؛ بلكه باید خوشحال و متشكر نیز بود؛ زیرا انتقاد صحیح و در جای مناسب، آدمی را متوجه اشتباه خود می كند و باعث برطرف شدن عیب و ایراد او می گردد. امام علی علیه السلام نیز فرموده است: «مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ؛ آن كه تو را هشدار داد، چون كسى است كه مژده داد».5


پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه، حکمت 23.

2. ابراهیم: 7.

3. نهج البلاغه، نامه 69.

4. همان، حکمت 290.

5. همان؛ حکمت 59.

زهرا رضائیان

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.