تبیان، دستیار زندگی
از جمله آموزه‌های سیره معصومین(علیه‌السلام) این است که انسان تولید و انفاق زیاد داشته باشد ولی در مصرف شخصی به حداقل قناعت نماید. روحیه تولید و تلاش در سیره آن بزرگواران چنان است که تولید را برای ارتقای سطح معیشت مردم می‌خواستند. آنان با تولید بیشتر کم‌تر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جهاد اقتصادی و سیره معصومان

( قسمت دوم)

خانه محرومان

قسمت اول را از اینجا بخوانید.

تأمین نیازهای محرومان

گرفتاری‌ها و نیازمندی‌ها به طور طبیعی ممکن است به سراغ هر انسانی بیاید. در چنین مواقعی که فرد در جامعه دچار مشکل شده و به یاری دیگران نیازمند است، انتظار دارد افراد توانا و توانمند قدمی در جهت حل مشکل وی بردارند.

اسلام نهایت کوشش و تلاش خود را به خرج می‌دهد که در تمام جامعه اسلامی حتّی یک فقیر و نیازمند هم پیدا نشود، امّا بدون شک در هر جامع‌های افرادی از کار افتاده آبرومند، کودکان یتیم، بیماران و مانند این‌ها وجود دارند که باید به وسیله بیت‌المال و نیز افراد متمکن با نهایت ادب و احترام تأمین شوند.

توجه به امور معیشتی فقرا و نیازمندان جامعه در سیره پیشوایان معصوم جایگاه ویژه‌ای دارد.

حضرت علی(علیه‌السلام) حمایت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو برنامه‌های اصلاحی خویش قرار داده بود. آن حضرت(علیه‌السلام) در عهدنامه خویش به «مالک اشتر نخعی» به وی مأموریت می‌دهد که هیچ گاه از اقشار محروم غفلت نورزد و نیازهای آنان را تأمین کند: «... ثمّ اللّه اللّه فی الطبقه السّفلی...»12

امام متقین علاوه بر فرمان‌هایی که به کارگزاران خویش جهت تأمین اجتماعی جامعه می‌دهد، خود عملاً نیز به تأمین این قشر در جامعه اقدام می‌کند. آن حضرت خود را پدر یتیمان معرفی می‌کند و همچون پدر با آنان رفتار می‌نماید. 13

در حدیثی آمده است که امام سجاد(علیه‌السلام) در شب‌های تاریک از خانه خارج می‌شد و انبانی را که در آن کیسه‌های درهم و دینار بود بر دوش خویش حمل می‌کرد و بر در خانه فقرا می‌آورد و به آنان می‌بخشید. زمانی که آن حضرت به شهادت رسید و آن عطایا به مردم نرسید، تازه متوجه شدند که آورنده آن بخشش‌ها امام سجاد(علیه‌السلام) بوده است.14

«ابوهاشم جعفری» ـ یکی از اصحاب خاص امام حسن عسگری(علیه‌السلام) ـ می‌گوید: از فقر و تنگ دستی به امام حسن عسگری(علیه‌السلام) شکایت کردم. آن حضرت با تازیانه خود خطی بر روی زمین کشید و شمشی از طلا که نزدیک پانصد اشرفی بود از آن بیرون آورد و فرمود: ای ابا هاشم! این را بگیر و ما را معذور دار!15

«حسن بن کثیر» می‌گوید: در محضر امام محمد باقر(علیه‌السلام) از نداری خویش و بی‌توجهی برادران شکایت کردم. حضرت خود دستور داد کیسه‌ای را که در آن هفتصد درهم بود، بیاورند و فرمود: این‌ها را خرج کن وقتی تمام شد، مرا با خبر ساز. 16

«صفوان بن ساربان» می‌گوید: در محضر امام صادق(علیه‌السلام) بودم. مردی از اهالی مکه به نام «میمون» نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: کرایه راه سفر تمام شده، نیاز به کرایه دارم. امام بی‌درنگ به من فرمود: برخیز و به کار برادرت رسیدگی کن. برخاستم و به حل مشکلات او پرداختم. خداوند کمک کرد و نیاز او بر طرف شد. در این هنگام به محضر امام صادق(علیه‌السلام) رسیدم، از من پرسید: در مورد نیاز و مشکل برادرت چه کردی؟ عرض کردم به یاری خدا مشکل او حل شد. آن حضرت فرمود: آگاه باش! که حتماً برادر دینی‌ات را یاری کنی. این کار در نزد من محبوب‌تر و بهتر از آن است که یک هفته خانه کعبه را طواف نمایی. 17

از دیدگاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درآمد حکومت اسلامی از آن خداست از این رو حتّی حاکم اسلامی نیز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافیان خود ببخشد، بلکه باید در میان بندگان مؤمن خدا یعنی مسلمانان به عنوان عیال اللّه به تساوی تقسیم شود

اعتدال و قناعت در مصرف

حد مطلوب بهره مندی و استفاده از نعمت‌های الهی آن است که همراه با رعایت اعتدال و به قدر کفاف باشد. اعتدال و قناعت در مصرف موجب بقای نعمت و پدید آورنده زمینه مناسبی برای رشد صفات و کمالات معنوی در انسان است.

از جمله آموزه‌های سیره معصومین(علیه‌السلام) این است که انسان تولید و انفاق زیاد داشته باشد ولی در مصرف شخصی به حداقل قناعت نماید. روحیه تولید و تلاش در سیره آن بزرگواران چنان است که تولید را برای ارتقای سطح معیشت مردم می‌خواستند. آنان با تولید بیشتر کم‌ترین استفاده شخصی را می‌نمودند.

روستا محروم

«ابن عباس» می‌گوید: در زمان جنگ جمل هنگامی که در منطقه «ذی قار» برای جمع آوری نیرو اردو زده بودیم، یک روز به خیمه مولای متقیان(علیه‌السلام) رفتم. دیدم حضرت مشغول دوختن کفش خویش است سلام کردم، امام جواب دادند. پرسیدند: ابن عباس! این نعلین و صله خورده چقدر می‌ارزد؟ گفتم: ارزشی ندارد. امام فرمودند: حکومت بر شما نزد من از این نعلین بی ارزش‌تر است، مگر آن که حقی را برپا سازم و یا باطلی را از میان بردارم. 18

امام باقر(علیه‌السلام) در این زمینه می‌فرماید: «من قنع به ما رزقه اللّه فهو من اغنی النّاس؛19 هر کس به مقدار رزقی که خداوند به او داده قانع باشد پس او بی نیازترین مردم می‌باشد.»

امام کاظم(علیه‌السلام) در مورد اعتدال در مصرف می‌فرماید: «من اقتصد وقنع بقیت علیه النّعمه و من بذّر و اسرف زالت عنه النّعمه؛ 20 هر کس میانه روی و اعتدال را رعایت کند و قانع باشد، نعمت برای او باقی خواهد ماند و هر کس اسراف کند، نعمت از دستش خواهد رفت.»

نوع لباس، مرکب، منزل و غذای آن حضرت نمونه‌ای عالی از اعتدال و میانه روی بود و در برخی موارد امام تصریح می‌کرد که علت انتخابش معتدل بودن آن بوده است.

اجرای عدالت اقتصادی

پیشوایان معصوم برای زدودن شرایط ناعادلانه زندگی و دست یابی به عدالت اقتصادی آن هم با توجه به بی‌عدالتی جامعه آنان، شعار عدالت اقتصادی را مطرح می‌کردند و در راه تحقق آن سیاست‌هایی را در پیش می‌گرفتند.

در زمان حضرت علی(علیه‌السلام) مهم‌ترین منبع درآمد حکومت، بیت‌المال بود که از راه‌های گوناگون مانند غنایم جنگی و اخذ مالیات به دست می‌آمد، بنابراین بیت‌المال که به منزله درآمد ملی حکومت ایشان و وسیله رفاه مردم بود از ناحیه ایشان نسبت به آن دقت و دلسوزی می‌شد، چنان که وقتی شبی «طلحه» و «زبیر» بر او وارد شدند، امام چراغی را که در برابرش بود، خاموش کرد و فرمود تا چراغی از خانه به رایش آوردند. طلحه و زبیر سبب آن را پرسیدند. امام فرمودند: روغن چراغ از بیت‌المال است. سزاوار نیست با شما با روشنایی آن هم نشینی کنم. 21

امام متقین هرگز اجازه نمی‌دادند مسئولان حکومتی کوچک‌ترین تعرّضی نسبت به اموال بیت‌المال مسلمانان داشته باشند. به «زیاد بن ابیه» در این مورد نامه نوشت و فرمود: «به خدا قسم! اگر به من خبر رسید که در اموال مسلمانان خیانتی کوچک یا بزرگ از تو سر زده است، چنان با تو برخورد خواهم کرد که خوار و ذلیل و از هزینه زندگی درمانده و پریشان حال گردی»22 آن حضرت از یک سو به زمامداران درباره توجه به اقشار تولید کنندگان، توزیع کنندگان و خدمتگزاران و مصرف کنندگان سفارش می‌کردند و از سوی دیگر جهت امنیّت اقتصادی و تأمین همه جانبه زندگی مردم، نظارت مستقیم بر بازار را مورد تأکید قرار می‌دادند. 23 هم چنین به کارگزاران خود دستور دادند که نرخ‌ها را در سطحی نگه دارند که برای همه گروه‌های مردم قابل تحمّل باشد و به فروشندگان نیز زیانی نرساند. 24

«حسن بن کثیر» می‌گوید: در محضر امام محمد باقر(علیه‌السلام) از نداری خویش و بی‌توجهی برادران شکایت کردم. حضرت خود دستور داد کیسه‌ای را که در آن هفتصد درهم بود، بیاورند و فرمود: این‌ها را خرج کن وقتی تمام شد، مرا با خبر ساز

از دیدگاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درآمد حکومت اسلامی از آن خداست از این رو حتّی حاکم اسلامی نیز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافیان خود ببخشد، بلکه باید در میان بندگان مؤمن خدا یعنی مسلمانان به عنوان عیال اللّه به تساوی تقسیم شود.

در اواخر دوران حکومت علی(علیه‌السلام) یاران آن حضرت به دلیل سختگیری‌های آن بزرگوار در تقسیم بیت‌المال یکی پس از دیگری از ایشان جدا شدند، برخی به معاویه و برخی دیگر به گوشه خانه‌هایشان خزیدند و دنبال زندگی شخصی خود رفتند، برخی از دوستان حضرت از این وضع ناراحت بودند؛ بدین روی پس از تأمّل و چاره‌جویی از حضرت خواستند قدری تسامح به خرج دهد و به قریش و اشراف عرب بیش از غیر عرب و موالی حق بپردازد تا قدری اوضاع حکومت سامان پیدا کند، سپس مطابق گذشته رفتار کند. حضرت در پاسخ آن‌ها فرمودند: «آیا به من می گویید پیروزی را با ظلم بر کسانی که به ولایت و حکومت بر آن‌ها برگزیده شده‌ام به دست آورم؟ و اللّه تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پی یکدیگر طلوع و غروب می‌کنند، چنین نخواهم کرد! اگر آن مال ازان من هم بود در میانشان به صورت متساوی تقسیم می‌کردم، چه رسد به این که آن مال خداست.»25

این جملات صریحاً نشان می‌دهد که از منظر علی بن ابیطالب و فرزندانش جلب رضایت خواص با اعطای امتیازات ویژه از بیت‌المال به آن‌ها خیانت به توده مسلمان و ستم در حق سایر اقشار مملکت است. جایگاه یک مسئول در نظام اسلامی چنان حسّاس است که حتی هنگام انفاق اموال شخصی خود به دیگران نیز باید همه را به یک چشم بنگرد و اموالش را یکسان و عادلانه انفاق کند.

گروه دین تبیان

اسماعیل نساجی زواره


پی‌نوشت‌ها:

12. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 53، ص 582

13. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 1، ص 406

14. همان، ج 1، ص .389

15. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص328

16. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 166

17 . اصول کافی، ج 2، ص 198

18. بحارالانوار، ج 40، ص328

19. الحکم الزاهره، ج 1، ص650

20 .بحارالانوار، ج 87، ص 327

21. سیاست نامه امام علی(ع)، محمد محمدی ری شهری، ترجمه مهدی مهری، ص 444

22. نهج البلاغه، نامه 20، ص 500 - 499

23. نک: نهج البلاغه،، نامه 53

24. همان

25 .نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، محمد باقر محمودی، ج 2، ص 452 - 450

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.