تبیان، دستیار زندگی
در این مقاله قصد بر این است تا در مورد افرادی صحبت کنیم که همدیگر را فقط برای چند صباحی باهم بودن انتخاب میکنند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا تعالی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هم خانگی ؛آشیانه ی  ابلیس


در این مقاله قصد بر این است تا در مورد افرادی صحبت کنیم که همدیگر را فقط برای چند صباحی باهم بودن انتخاب میکنند وبه قول خودشان روزگاری راهم با این تفکر امروزی وفرزند نامشروع لیبرالیسم وسکولاریسم سرکنیم, تاشاید خواسته هایمان بیشتر از قبل که تابع فرهنگ مشرقی ها وخاصه مسلمانان بودیم تحقق پیدا کند.


هم خانگی ؛آشیانه ی  ابلیس

موضوعی که قرار است در لابه لای سطرهای این مقاله به دنبال چرایی وچگونگی آن بگردیم, تاشاید افراد با اصل مطلب وهدف خو بگیرند, زوج های هم خانه میباشد.

شاید در ابتدا این تصور به ذهن شما خطور کند که منظورم زوج هایی باشد که بعد از محرمیت رسمی و طی فرایند ازدواج, با هم و زیر یک سقف و برای همیشه کنار هم ترانه زیبای زندگی را سر می‌دهند و شادی و غم خود را مساوی تقسیم میکنند تا بار مشکلات زندگی شانه یکی از آنها را خمیده وغصه هایش او را تکیده نکند...

اما نه, منظورم این دسته از افراد نیست بلکه منظورم آنهایی است که همدیگر را فقط برای چند صباحی باهم بودن انتخاب میکنند و قرار هم نیست غم و غصه خود را بادیگری تقسیم کنند, بلکه به قول خودشان زندگی نوین امروز دیگر تحمل بار سنگین سنت‌ها را از نظر مسئولیت پذیری و متعهد بودن ندارد, ودیگر وقت آن رسیده تا بار دیگر فرهنگی از فرهنگ‌های به اصطلاح مد روز همنوعان محترم خود, البته درآن سر دنیا را به عاریه گرفته, و روزگاری راهم با این تفکر امروزی و فرزند نامشروع لیبرالیسم وسکولاریسم سرکنیم, تاشاید خواسته هایمان بیشتر از قبل که تابع فرهنگ مشرقی ها وخاصه مسلمانان بودیم تحقق پیداکند.

آری این افراد همان دختر وپسرهایی هستند که قبلا دوستی محدودتری داشتند و حالا دیگر با وقاحت تمام برای چند ماه, در یک خانه بدون اینکه به هم محرم باشند باهم زندگی  میکنند وهرگاه هم که احساس کردند به وجود یکدیگر احتیاجی ندارند به راحتی ازهم خداحافظی کرده و هر یک به سوی سرنوشت تازه ای که ابلیس برایش رقم میزند میرود و گویی آب هم از آب تکان نخورده...

اگر فکری به حال این ناهنجاری اجتماعی نشود آفاتش مثل خوره به جان سلامت جامعه  افتاده وهمه اعتقادات وباورهای زیبای عاشقانه زیستن وباهم وبرای هم بودن در جهت رضای خداوندی را از بین میبرد

البته در کشور مااین معضل و این آسیب تمدن سوز و ویرانگر به تازگی رواج یافته وشاید تعداد خیلی زیادی هم به این اندیشه نوظهور آغشته نشده باشند, ولی اگر فکری به حال این ناهنجاری اجتماعی نشود آفاتش مثل خوره به جان سلامت جامعه افتاده وهمه اعتقادات و باورهای زیبای عاشقانه زیستن و باهم و برای هم بودن در جهت رضای خداوندی را از بین میبرد. عاقبتش را هم که همه ما می‌توانیم حدس بزنیم.

طبیعتا یکی از فاکتورهای مهم برای رشد و پیشرفت جامعه, سلامت فکر و روح و البته جسم افراد آن جامعه است, که این افراد باید از طریق حفظ و صیانت خود در مقابل هواهای نفسانی و در درجه بالاتر تن دادن به فریضه مقدس ازدواج, این صحت و سلامت فکری وروانی را برای خود مهیا کرده وبا این تفکر دینی به نظاره ی آینده و سرنوشتی روشن بنشیند.

هم خانگی

آنچه که در مبحث آسیب‌های اجتماعی مطرح میشود و ذهن جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی را به خود مشغول میکند, بحث همه گیر شدن و بعبارتی اپیدمی شدن بعضی ناهنجاریها و تفکرات غلط موجود در بین اعضای جامعه است.

این فرهنگ هم مثل باقی فرهنگهایی که به برکت حضور و نفوذ غربزدگان در جامعه رواج می یابد, ابتدا در بین سطوح بالاتر جامعه پدیدار میشود, آنهایی که خیلی هم به سنتهای رایج ومعروف جامعه پایبند نبوده و نیستند و دنبال راهی برای جداکردن مسیر خود از افراد سنتی هستند ومتاسفانه وقتی یک فرهنگ غلط در جامعه ایجاد شود به سرعت فراگیر شده وطرفداران بیشتری جذب خواهد کرد. درجامعه ی ما باید به این موضوعات گه‌گاه چه در رسانه چه از دیگر سازمانها وموسسات متولی امورسلامت اجتماعی مطرح شود و چاره ای اندیشیده شود.

البته این اصل زمانی تحقق می یابد که پدیده ی سانسور در جامعه ما کمتر شود و راحت‌تر بتوان در این زمینه کار کرد. برای مثال دو سال گذشته یک فیلم سینمایی باعنوان" هم خونه" وبا اشاره به موضوع همزیستی مسالمت آمیز یا هم خانه‌ها, درسینماها اکران شد. در این فیلم به طور مستقیم به اصل قضیه اشاره نشد بلکه بطور غیر مستقیم و در لفافه توجه جامعه را به این فرهنگ در حال رواج معطوف میکرد, گویی هنوز فضا, فضای صراحت و رک‌گویی نیست.

این نوع سبک زندگی, بنیان خانواده وکیان جامعه را در معرض خطر نابودی قرار میدهد ودیگر خانواده به عنوان کوچکترین جزء جامعه معنای مقدس سابق خود را نخواهد داشت و اینکه به راحتی میتوان تصور کرد که چه فاجعه ای رخ خواهد داد

فی الواقع آنچه اهمیت قابل ملاحظه ای دارد این است که این نوع سبک زندگی, بنیان خانواده و کیان جامعه را در معرض خطر نابودی قرار میدهد ودیگر خانواده به عنوان کوچکترین جزء جامعه معنای مقدس سابق خود را نخواهد داشت و اینکه به راحتی میتوان تصور کرد که چه فاجعه ای رخ خواهد داد اگر اجتماع انسانها راه درست زیستن و مسیر رشد و کمال را پیدانکنند و خواسته و ناخواسته به بیراهه‌ی انحرافات اخلاقی وکجروی‌های اجتماعی بیفتد.

تازه اگر ازمبحث بروز بیماریهای مهلک و مسری مثل HIV یا ایدز هم بگذریم اینها تنها گوشه ای از همه مشکلاتی است که در این نوشتار به ان پرداخته شد.

شاید بشود این نتیجه را گرفت که مطمئنا اگر نگاهمان به فلسفه زندگی کمی عاشقانه تر و خداپسندانه تر باشد و مسیری را که امتحان رسیدن به قله های  سعادتمندی را با موفقیت به انجام رسانده را انتخاب کنیم دیگر مجبور نیستیم بار این همه رنج و عذاب روحی  و نافرجامی را به دوش بکشیم.

زهرا تعالی

بخش اجتماعی تبیان


لینک های مرتبط

خانواده سالم ، جامعه سالم

ماهواره در رشد زندگی مجردی موثر است

ازدواج نیاز داریم!