تبیان، دستیار زندگی
ائمه اطهار نه تنها در زمان حیات خود مورد بی مهری و ظلم اطرافیان واقع شدند بلکه این انوار مقدس حتی بعد از شهادت خود مورد اهانت و بی مهری قرار گرفتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاریخ تعرضات به حرم رضوی


ائمه اطهار نه تنها در زمان حیات خود مورد بی مهری و ظلم اطرافیان واقع شدند بلکه این انوار مقدس حتی بعد از شهادت خود مورد اهانت و بی مهری قرار گرفتند. در واقع  حتی دشمنان تحمل تاثیرات این انوار مقدس بعد از شهادتشان را نیز نداشته و به خیال خود همواره به دنبال آسیب رساندن به این رویه داشته و از جمله اقداماتشان تخریب و هتک حرمت و تعرض به قبور مقدس ایشان بوده که نمونه هایی از این تعرضات را در عراق، مدینه و گاهی هم دردوران قبل  از جمهوری اسلامی در ایران و مشهد مقدس مشاهده می شود که در اینجا به تعرضاتی که به حرم علی بن موسی رضا در طول تاریخ شده است اشاره می نماییم.

تاریخ تعرضات به حرم رضوی

درباره سابقه تاریخی حرم مطهر، مورخان و نویسندگان اقوال بسیار نقل کرده اند، برخی از تاریخ نویسان بر این عقیده اند که بقعه مبارکه حضرت رضاعلیه السلام پس از وقایع و حوادث مهم خراسان که در طول قرن‌ها به وجود آمد، در معرض تحولاتی قرار گرفت و به واسطه تاخت و تاز اقوام مختلف و لشکرکشی ها به سرزمین خراسان، مانند تهاجم های سبکتکین و غزهای ترکمان و مغول‌ها بارها به کلی ویران و سپس بازسازی گردید. (1)

نویسندگان دیگر بر این نظرند که خرابی‌های وارده از تهاجم ها به گونه ای نبوده است که بنای بقعه را به کلی ویران کند، بلکه برخی حملات، خرابی‌هایی در قسمت فوقانی ایجاد کرده اند و به قسمت تحتانی دیوارها آسیبی نرسیده است، پایه های بقعه همان بنای اولیه است که ابتدا شالوده اصلی آن را با گل چینه ساخته اند و به دفعات قسمت‌هایی از دیوارهای آن مرمت شده و تزیین یافته است. قراین و شواهد نشان می دهد که نظر اخیر بیشتر مقرون به صحت است و نظریه تخریب کامل بقعه منوره واقعیت ندارد چرا كه :

اولا، در ادوار مختلف گروهی از مورخان و جغرافی دانان و جهانگردان، شخصا مرقد مبارک امام علیه السلام را از نزدیک دیده و توصیف کرده اند. (2)

ثانیا، آثار و سبک‌های گوناگون و فنون معماری و کاشی‌کاری قرون مختلف مانند آثار معماری غزنویان و سلاجقه و عهد تیموریان در حرم موجود است و در آخر عبارات مکتوب بر کاشی‌های نفیس و ممتاز بعضا نام بانی و تاریخ‌های 512، 612 و 761 هجری نوشته شده است. (3)

ثالثا، اگر بقعه منوره بکلی ویران شده بود، با توجه به این که اثری از گور هارون برجای نمی ماند، بانیان و ارادتمندان به امام علیه السلام که پس از آن، اقدام به احداث مجدد بنا نمودند، می توانستند از نظر معماری در ساختن مجدد دیوارها به گونه ای عمل کنند که قبر مطهر امام علیه السلام در وسط بنای جدید واقع شود. در صورتی که وضع فعلی بقعه منوره چنین نیست و همان گونه است که مامون برای قبر پدرش در سال 193 ه. ق در نظر گرفت و ده سال بعد که حضرت به شهادت رسید پیکر مقدس او را در داخل بقعه در قسمت بالاسر هارون به خاک سپردند، در نتیجه خاکسپاری پیکر مطهر حضرت، تنگنایی در محل بقعه و بالای سر مبارک به وجود آمد که تا این اواخر باقی بود و در توسعه اخیر نسبتا وسعت یافت.

در سال 548 ه. ق ترکان غز به مشهد و ناحیه طوس حمله کردند و همه شهر را به آتش کشیدند و بسیاری از مردم از جمله علما و بزرگان را کشتند. در این جریان به بنای حرم لطمه وارد شد که چند سال بعد شرف الدین ابوطاهر بن سعد بن علی قمی حاکم مرو در عهد سلطان سنجر (557ـ511 ه.ق)به مرمت آن همت گماشت

بنابراین، سوابق و ادله قاطع و قراین موجود در بنا نشان می دهد که حرم و بقعه مبارکه از قدیم ترین بناهای مشهدالرضا علیه السلام است ولی البته گنبد مطهر در طول زمان بر اثر حوادث طبیعی و تهاجمهای وحشیانه ویرانیهای مکرر دیده است. (3)

عصر غزنویان

به دنبال ترمیم و تزیین اساسی بقعه در عهد دیلمیان، به دستور سبکتکین پادشاه غزنوی در قرن چهارم سقف و قسمتی از دیوار بقعه ویران شد و مردمان از زیارت حضرت منع شدند. اما شیعیان مخفیانه به زیارت قبر امام علیه السلام ادامه دادند، در حالی که تا مدتها همچنان بقعه نیمه ویران باقی بود. تا این که سلطنت به سلطان محمود غزنوی رسید. می گویند او شبی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و یا به روایتی حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام را در خواب دید که او را مخاطب قرار داده و اشاره به آن گنبد ویران می کند و می فرماید تا کی چنین خواهد بود؟ گفته اند سلطان محمود صبح روز بعد معماری را به حضور طلبید و به طوس فرستاد. بنا به نوشته تاریخ بیهقی در سال 400 ه. ق ابوبکر شهمرد بنای بقعه را بار دیگر بر روی بازمانده دیوارهای گلین با آجر می سازد و مناره ای هم بر آن اضافه می کند که این بنا هسته اصلی حرم مطهر را تشکیل می دهد. (4)

عصر سلجوقیان

در این دوره اولین سنگ مزار امام علیه السلام که متعلق به سال 516 ه. ق است بر روی قبر مطهر نصب شد که کتیبه آن چنین است: «امر بعمارة المشهد الرضوی علی بن موسی علیه السلام. العبد المذنب الفقیر الی رحمته ابوالقاسم احمدبن علی بن احمد العلوی الحسینی تقبل الله منه» این قطعه سنگ امروز در میان دیگر آثار تاریخی در موزه آستان قدس رضوی موجود است.

تاریخ تعرضات به حرم رضوی

مهمترین واقعه این دوره حمله غزهای ترکمان به حرم مطهر رضوی بود. در سال 548 ه. ق ترکان غز به مشهد و ناحیه طوس حمله کردند و همه شهر را به آتش کشیدند و بسیاری از مردم از جمله علما و بزرگان را کشتند. در این جریان به بنای حرم لطمه وارد شد که چند سال بعد شرف الدین ابوطاهر بن سعد بن علی قمی حاکم مرو در عهد سلطان سنجر (557ـ511 ه.ق)به مرمت آن همت گماشت.

مغولان و حرم مطهر

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد که مغولان در سال 618 ه. ق ابتدا به طوس حمله آوردند، شهر را غارت کردند و مردم را به قتل رسانیدند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. اگر چه بعضی منابع از خرابی بارگاه مقدس رضوی به دست مغولان سخن گفته اند ولی باز مؤلف تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی الحدید می نویسد با وجودی که مردم مشهد را به قتل رسانیدند، بارگاه رضوی را حداقل تخریب نکردند و احتمالا به غارت اموال و اثاثیه آن اکتفا کردند.

نیز عطاملک جوینی مؤلف جهانگشا از خرابی حرم مطهر به دست مغولان ذکری به میان نیاورده است. منظومه فضل بن روزبهان خنجی در مهمان نامه بخارا که حمله مغولان را به طوس و مشهد نگاشته است، دلالت می کند که حرم مطهر را خراب نکرده اند، زیرا نوشته های سال 612 که قبل از حمله مغولان بوده هنوز پابرجاست. (5) در دوره ایلخانان فرسودگی ها و احیانا خرابی ها و خسارات وارد شده به حرم مطهر رضوی جبران گردید.

ادامه دارد.....

پی نوشتها:

1ـ فردوس التواریخ، ص ;31;36 دایرةالمعارف تشیع، ص 56، .57

2ـ احسن التقاسیم، ص ;488 ابن حوقل، صورةالارض، ترجمه دکتر جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1345، ص .363

3ـ دایرةالمعارف تشیع، ج 1، ص 62ـ;54 فردوس التواریخ، ص 29ـ .23

4ـ همان منبع، ص 30ـ;31 دایرةالمعارف تشیع، ج 1، ص .56

5ـ عطاردی، عزیزالله، تاریخ آستان قدس رضوی، تهران، انتشارات عطارد، 1371، ج 1، ص 103ـ101 به نقل از شرح نهج البلاغه، ج 8، ص ;235 جهانگشا، ج 1، ص 115ـ114;دایرةالمعارف تشیع، ج 1، ص ;57 به نقل از تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 854;دانشنامه ایران و اسلام، ج 1، ص 94ـ;89 مطلع الشمس، ج 3، ص 50، 52، .127

بخش تاریخ تبیان