«آنک»، بهتر از «هایکو»
یدالله گودرزی* با ارائه پیشنهادی برای نامگذاری شعر کوتاه گفت: به جای آنکه از واژه ژاپنی «هایکو» برای این گونه از شعرها استفاده کنیم، میتوانیم از اصطلاح فارسی «آنک» بهره بگیریم.
یدالله گودرزی پیشنهادهایش را برای شعر «هایکو» می گوید:
* شاعران از انزوا خارج می شوند اگر ...
روزگار ما را عصر سرعت و ازدحام نامیدهاند. از یک سو آدمیان باید بدوند تا از سرعت زندگی عقب نمانند و بتوانند پا به پای زندگیشان پیش روند؛ از سوی دیگر، آنقدر اشتغالات مختلفی وجود دارد که وقت انسان را به خود اختصاص میدهد و آدمها با انواع و اقسام سرگرمیها و وسایل مختلف که کشنده وقت هستند، روبهرویند.
در چنین زمانهای شاید کمترین سهم به احساس آدمی برسد و شعر ـ که اصیلترین هنر در ارتباط با احساس آدمی است ـ بیبهره بماند. در چنین شرایطی، طبعاً آدمها کمتر فرصت میکنند به شعر بپردازند و دیگر نمیتوانند قصاید مطنطن طولانی یا منظومهها و قطعات و مثنویهای بلندبالا را زمرمه کنند؛ پس رو به شعر کوتاه میآورند.
در روزگار سرعت و استرس، شعر هم رو به ایجاز آورده است و شعر کوتاه در همه جا، پنجرهای برای تنفسی کوتاه، حتی به قدر کشیدن یک آه شده است!
در چنین وضعیتی، شاعران هم باید دست به کار شوند و از انفعال و انزوا به درآیند و نقشی فعالانهتر ایفا کنند. علاوه بر شاعران، منتقدان و نظرورزان ادبی باید ساز و کارها و قواعد تازهای برای آن وضع و مشخص کنند.
به نظر میرسد این دغدغه همه شاعران است که به راههای تازه برای ارتباط با مخاطب بیندیشند و در زمانه وفور و شاید ازدحام و تزاحم رسانهها، جایگاه شعر را حفظ و ارتقاء بخشند. توجه به شعر کوتاه هم میتواند یکی از این تمهیدات باشد.
* یکی از اصیل ترین شگردهای ادبی
شعر کوتاه در ادبیات پرسابقه ایران، پیشینهای به اندازه حیات شعر فارسی دارد. چرا که اولین سرودههای شعر فارسی، شعرهای کوتاهی بودند که دست به دست و سینه به سینه نقل میشدند.
علاوه بر قالبهای شعر کوتاه کهن مثل خسروانی، دوبیتی، رباعی، ترانه و ... حتی خود «بیت» و «مصراع» هم میتواند یک شعر کوتاه باشد. مثلاً این بیت مختصر، اما پرمعنا را از ذهن بگذرانید: «اگر غم را چو آتش دود بودی/ جهان تاریک بودی جاودانه!» این بیت به راستی شعری کوتاه و کامل است و تسلابخش لحظههای اندوه. ابیات شعر فارسی، به خصوص برخی سبکها مثل سبک هندی در جزییت خود، شعری کامل است. نمونههایی دیگر از معاصران و گذشتگان مثلاً از محمد علی بهمنی یا حسین منزوی، ارزش و اعتبار شعر کوتاه را که در عین حال، کامل و جامع است را نشان میدهد.
شعر «قطره/قطره/اگر چه آب شدیم/ابر بودیم/آفتاب شدیم!» ی محمدعلی بهمنی و یا این بیت از حسین منزوی که سروده است: «جز همین در به در دشت و صحاری بودن/ما به جایی نرسیدیم/ز جاری بودن!» باید دانست که ایجاز یکی از اصیلترین و قدیمیترین شگردهای شعری و آرایههای ادبی است و اطناب و به قول معروف، کش دادن موضوع از نقایص شعر و کلام است.
شعر کوتاه در ادبیات پرسابقه ایران، پیشینهای به اندازه حیات شعر فارسی دارد. چرا که اولین سرودههای شعر فارسی، شعرهای کوتاهی بودند که دست به دست و سینه به سینه نقل میشدند.
البته در موارد استثنایی، این اطناب جایز شمرده شده است؛ از جمله هنگام سخن گفتن با معشوق. مثالی هم که اهل ادب برای این امر میآورند، داستان حضرت موسی (ع) است که در قرآن کریم آمده است؛
* شعر کوتاه در قالب «پیامک»
جهان امروز، جهان سرعت است و ما از ادراک زیباییهای اشعار طولانی به خاطر کمبود وقت و اشتغالات مختلف و ... محرومیم، شعر کوتاه در این زمانه میتواند بسیار به کار بیاید. با توجه به اینکه ادب پارسی مروج گنجانیدن بحر در کوزه و ایجاد اعجاز در ایجاز هم هست.
شعر کوتاه در رسانههای جدید هم میتواند جای ویژه و مهمی باز کند؛ همچنانکه در قالب «پیامک» اقبال بسیار خوبی پیدا کرده است.
شعر فارسی، شعری با قالبهای متعدد و غنی است که عنوانهای مختلفی را با توجه به اقتضائات آن در بر میگیرد. چنانکه در دوران معاصر با اضافه شدن دو قالب تازه نیمایی و سپید، هنر شعر، گستردگی و ظرفیتی کمنظیر یافت و محدودیت نداشتن این دو قالب سبب شد که آثار کوتاه و بلندی آفریده شود و منظومههایی در این قوالب شکل گیرد.
در همین دوران، شاعران و مخاطبان شعر با یکی از قوالب شعری در خاور دور آشنا شدند که «هایکو» نام داشت و قالبی استوار بر کوتاهی، ظرافت و تصویر بود. در حالی که ما در شعر پارسی، علاوه بر قالبهایی چون همچون دوبیتی، رباعی و تکبیتی قالبهایی مثل هایکو نیز داشتهایم و آثار آنها موجود است.
«خسروانی»، یکی از این نمونههاست که مرحوم اخوان نگاشتهای مشبع درباره آن دارد. «لوبانگی» و یا «سه خشتی» نیز که در کردی کرمانچی وجود دارد و نوعی شعر سه سطری هشت هجایی است، ادامهای از خسروانیهای شعر پارسی است.«لیکو» هم در سیستان از همین نوع است.
شعر کوتاه امروز از جذابیت مضاعفی برخوردار شده است و برای روزگار شتاب و کمبود وقت نیز مناسب نیز مینماید؛ منتها تطبیق شعر کوتاه با هایکوی ژاپنی از جهات مختلف ناپسندیده و ناخوشایند است، زیرا ظرایف، شگردها، اندیشه و سابقه شعر فارسی در شعر ژاپنی نیست.
*ما کجا هایکو کجا؟
هایکو، نامی برای شعری ژاپنی با ویژگیهای خاص است و در زبانی دیگر قابل تطابق نیست. ساختار هایکو مبتنی بر سه مصراع 17 هجایی است. بند اول و سوم، پنج هجا دارد و بند وسط، هفت هجا ـ که این ساختار در شعرهای کوتاه فارسی رعایت نمیشود. از طرفی، شعر کوتاه، اعم از هایکو و آثار کوتاه دیگر است. از این رو لازم است از امکانات زبان فارسی برای این قالب استفاده شود.
پیشنهاد من برای قالب شعر کوتاه، نام «آنک» است. «آنک» شعری است کوتاه و کامل بهره گرفته از امکان شعر نیمایی و سپید که حداکثر در پنج بند و مصراع، حرف خود را بیان میکند.
«آنک» دربرگیرنده تأملی شاعرانه با تصویر، ایهام و یا اندیشهای عمیق و موجز است. علاوه بر آن حتی گاه ممکن است کاریکلماتوروار هم باشد؛ کما اینکه در ابیات شعر کهن و امروز نیز از اینگونه وجود دارد. به عنوان مثال میتوانم به این بیت اشاره کنم که میگوید: «ما مانیم و عکس ما ماند/گردش روزگار بر عکس است!»
«آنک» گاه نیز میتواند مانند رباعی معنایی فشرده و به قول معروف کپسولی داشته باشد و اگر بخواهیم از اصطلاحات علوم جدید بهره بگیریم، باید بگوییم نوعی «نانوشعر» است مثل نانو تکنولوژی! از این رو، گاه میتواند دریا را در لیوانی جای دهد و ضربه و تکاندهندگی آن، مخاطب را در اندیشه فرو برد.
«آنک» از میان کلمات و نامهای مختلف آمده و حاصل تأملات قلمی من بوده است؛ اول بار این موضوع را در شماره 1365 نشریه سروش مطرح کردم و بعدتر به ویژگیهای آن پرداختم.
به یاد داریم که سالها پیش برای شعر کوتاه، کلمه «طرح» نیز به کار برده میشد که به نظر میرسد کاملاً اتفاقی برای شعر کوتاه برگزیده شده و از ذوق شاعران بعید است که چنین کلمهای را برای نامیدن گونهای شعر انتخاب کنند، زیرا مناسبتی با شعر ندارد.
کلمه «آن» و «آنک»، چند وجهی است و معانی مختلفی دارد. اولاً که واژهای است برای اشاره به دور، اعم از مکان و زمان، و ثانیاً به معنای سبب، اسم اشاره و تفخیم جا و مکان و همینطور به معنی رأی و عقیده آمده است. سعدی میگوید: «من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند».
«آنک» علاوه بر اینها به معنای دم و وقت هم آمده است و «آن» در ادبیات عرفانی ما بابی گسترده دارد. به عنوان مثال، حافظ میگوید: «شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد/بنده طلعت آن باش که آنی دارد».
پیشنهاد من آن است که واژه «آنک» برای نامگذاری شعر کوتاه استفاده شود، چرا که علاوه بر همه محاسنی که گفتم، واژهای فارسی است و از زبانی بیگانه عاریت گرفته نشده است. ضمن اینکه ناپسند و ناخوشایند است که واژهای چون هایکو برای شعر فارسی استفاده شود.
* چند نمونه از آنکها
چه اسفندها... آه
چه اسفندها دود کردیم
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند این روزها میرسی
از همین راه (قیصر امینپور)
من از تو هیچ نمیخواهم
جز اینکه
بین من و آفتاب نباشی! (یوسفعلی میرشکاک)
میوه
در انتهای کمال خود میافتد
برگ
در ابتدای زوال خود
بنگر چگونه میافتی مرد!
مانند میوه سرخ
یا مثل برگ زرد (محمدرضا محمدی نیکو)
دیدار ما
چون آب و ماه
چه دور
چه درهم! (قاضی نور)
شاعری وارد دانشکده شد
دم در
ذوق خود را به نگهبانی داد!
*
شاعری قبله نما را گم کرد
سجده بر
مردم کرد. (سیدحسن حسینی)
باد
دفتر خاطرات درخت را میخواند
و هنوز
چند برگ
تا پاییز باقی است... (پاشا)
در آینه محراب
فرق واکردی
رفتنت هم
مثل آمدنت
با همه فرق داشت (آتشزاد)
*
در انتهای افق
آنجا که زمین به آسمان میرسد
به هم میرسیم
برعکس جبرِ ریاضی
ما آن دو خط موازی!
*
تو رفتی
و پس از تو
آ فتابگردانها
سرگردان شدند!
(یدالله گودرزی)
این نکته را
وقتی که غنچه بودم، فهمیدم
تا لب به خنده وا نکنی
گل نمیشوی! (علی محمد حقشناس)
* یدالله گودرزی متولد 1349 در شهرستان بروجرد است. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران گذرانده است و هم اکنون به عنوان تهیه کننده و سردبیر برنامه های تلویزیونی و رادیویی فعالیت می کند. او در بیش تر قالب های ادبی اثار ارزنده ای سروده و در نوشتن نثر ادبی توانایی خاصی دارد. (بگذار عاشقانه بگویم) (اخرین قبیله شرقی) (گزیده ادبیات معاصر شماره 139) (سیمای بروجرد) و (عاشقانه های شوکا) از جمله اثار گودرزی است
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منابع: خبرگزاری فارس، 110 کتاب