تبیان، دستیار زندگی
در عصر نظم نوین جهانی، لغات زیادی نظیر دموكراسی، توانمندسازی، آزادی، اصلاحات، تجارت آزاد و غیره از سوی رسانه‌های تبلیغاتی و اقتصاددانان و سیاستمداران تكرار می‌شود. این مقاله با ارائه دلایل و شواهد متعدد نشان می‌دهد كه غرب همواره از این لغات در راه دستیابی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نظم نوین جهانی


در عصر نظم نوین جهانی، لغات زیادی نظیر دموكراسی، توانمندسازی، آزادی، اصلاحات، تجارت آزاد و غیره از سوی رسانه‌های تبلیغاتی و اقتصاددانان و سیاستمداران تكرار می‌شود. این مقاله با ارائه دلایل و شواهد متعدد نشان می‌دهد كه غرب همواره از این لغات در راه دستیابی به اهداف سلطه خویش و سودآوری شركت‌های فراملیتی خود سود می‌جوید.


نظم نوین جهانی

ابعاد این استعمار جدید تا حدی است كه حاكمان كشورهای فقیر نیز، با اجرای این سیاست‌های اصلاحی، مشكلات و مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی جدیدی در كشورهایشان به وجود آورده‌اند و در سایه شعارهایی نظیر دولت كوچك و تمركززدایی و اصلاحات و بازار آزاد، از مسوولیت‌های خویش سرباز می‌زنند.

با آغاز قرن بیست و یكم تسلط چشم‌گیر ایالات متحده و سرمایه‌سالاری فراملیتی كه همانند دایناسورهای قرون گذشته، در حال پرسه شدن در سراسر دنیا هستند، ما باید لغات و عبارات كلیدی‌ای را كه باعث عقلانی كردن این تاخت و تاز شده، ارزیابی نماییم.

بسیاری از لغات مشعوف‌كننده و تكراری نظیر: «دموكراسی، توانمندسازی، آزادی، اصلاحات و مسوولیت مدنی» از سوی حاكمان نظم نوین جهانی، در برابر سیاست‌ها و اصولی كه آن را «ضددموكراتیك، تضعیف قدرت، سلب آزادی و مسوولیت‌گریزی» می‌خوانند، به كار برده می‌شود. استفاده از این لغات از سوی این حاكمان، مؤثر و نتیجه‌بخش بوده است، زیرا آنان بر سیستم‌های ارتباط جمعی سلطه دارند و در بازآفرینی معانی كلمات و نگارش مجدد تاریخ بشریت آزادند و این لغات وابسته به یكدیگرند و به عنوان اجزای مهم یك نظام تبلیغاتی و ایدئولوژیكی به شمار می‌روند.

جهانی‌سازی

جهانی‌سازی با داشتن درخششی چشم‌گیر، نشانگر وجود یك سیستم تقسیم كار اختیاری ملت‌ها در سطح بین‌الملل، برقراری صلح جهانی و داشتن رفتارهای مناسب است. اما جنگ، زدوخوردهای نژادی و ملی‌گرایی حاصل از نظم نوین جهانی، نظیر ایجاد شركت‌های چندملیتی با حمایت دولت‌های بزرگ و صندوق بین‌المللی پول، بسیاری از كشورهای ضعیف را دچار ناپایداری نموده و وضعیتی ناپایدار و غیرقابل كنترل را برای آنان به ارمغان آورده است.

سیاست حاكم بر نظم نوین جهانی، سیاست قواعد طلایی و بر مبنای پول است. پول به دلیل قدرت خود بر ایدئولوژی‌ها ـ از طریق تبلیغات، رسانه‌های كنترل شده و سرمایه‌گذاری بر روی روشنفكران همسو با خود ـ و تأثیر بر انتخابات كشورها و به دلیل قدرت فزاینده در تهدید به جابه‌جایی و انتقال سرمایه از یك كشور به كشوری دیگر، در سراسر دنیا فرمانروایی می‌كند.

اصول مدیریتی حاكم بر جهانی‌سازی كه به وسیله شركت‌های فراملیتی دنبال می‌شود، بر مبنای كسب مزیت برای این شركت‌ها و بدون توجه به تأثیرات این سیاست‌ها بر بخش‌های اشتغال، محیط زیست و امور اجتماعی كشورهای ضعیف است. در سالیان اخیر، قدرت این شركت‌ها برای تأثیر بر سیاستمداران، ثروت و قدرت در دنیا افزایش زیادی پیدا كرده است. هر چند باید خاطر نشان كرد كه این موفقیت‌ها در پیشبرد جهانی‌سازی، بر مبنای قدرت و تهدیدهای جبری و نه پذیرش داوطلبانهو دموكراتیك این شركت‌ها بوده است. لغت مترادف با جهانی‌سازی جبری و تأثیرات منفی آن، «امپریالیسم» است كه به خوبی این وضعیت را توضیح می‌دهد. هر چند علی‌رغم تبلیغ گسترده‌ی مزایای آن، در فراهم آوردن وضعیتی متوازن و پایدار در جهان، ناتوان بوده است.

سیاست

سیاست حاكم بر نظم نوین جهانی، سیاست قواعد طلایی و بر مبنای پول است. پول به دلیل قدرت خود بر ایدئولوژی‌ها ـ از طریق تبلیغات، رسانه‌های كنترل شده و سرمایه‌گذاری بر روی روشنفكران همسو با خود ـ و تأثیر بر انتخابات كشورها و به دلیل قدرت فزاینده در تهدید به جابه‌جایی و انتقال سرمایه از یك كشور به كشوری دیگر، در سراسر دنیا فرمانروایی می‌كند.

سیاستمداران بومی معمولاً در محدوده¬ی بسیار كوچكی فعالیت می‌نمایند و در كشورهای توسعه‌نیافته این افراد قدرت حمله به بانك‌های خارجی و صندوق‌های بین‌المللی پول و ایالات متحده و متحدانش را ندارند و در یك رسم و سنت تاریخی، این سیاستمداران به ارائه پیش‌بینی‌های تنگ‌نظرانه خود برای مافوق‌هایشان مشغولند.

عملكرد این غلامان حلقه به گوش سیاسی، اجرای «اصلاحات» به معنای مقررات‌زدایی، خصوصی‌سازی، گشایش فرصت‌های بازار به روی این شركت‌های زالو صفت بین‌المللی و افزایش غیرضروری هزینه‌‌های غذا، آموزش، مسكن و مراقبت‌های بهداشتی برای افراد فقیر كشورهایشان می‌باشد.

حتی سیاستمدارانی كه واقعاً تلاش كردند برای افراد فقیر كاری انجام دهند (نظیر اسكار لافنتاین وزیر اسبق دارایی آلمان)، به سرعت با هتاكی روبه‌رو شدند و بركنار شدند؛ هر چند در نظم نوین جهانی، این سیاستمداران به ندرت حتی قدرتی اندك می‌یابند، اگر چه این افراد، بیان‌كننده آرزوها و علایق توده‌ها هستند.

این امر بدین معناست كه با این وضعیت، «انتخابات» از واقعیت خود دور شده و بیش از این نمی‌تواند هیچ تغییری را به جز برای طبقه حاكم در جامعه و حمایت‌كنندگان آنها در خارج از كشور به وجود آورد. نظیر اصلاحات ویران‌كننده‌ای كه در روسیه، اتفاق افتاده است. عملكرد نظام انتخابات در روسیه فقط آسان‌سازی فرآیند قربانی كردن مردم در انتخاباتی دموكراتیك ولی تنها با یك گزینه ممكن بوده است.

آزادی

«آزادی» نیز یكی از كلمات كلیدی مرتبط‌كننده اقتصاد و سیاست است. البته آزادی با انجام آزادانه تجارت بدون هیچ گونه محدودیتی فاصله دارد. در مكتب اقتصاد شیكاگو و حتی رژیم‌های خونخوار نظیر حكومت پینوشه، سال‌های متمادی چنین تبلیغ كرده‌اند كه ایجاد سازوكار اقتصاد بازاری در درازمدت، منجر به فراهم شدن آزادی سیاسی برای شهروندان می‌گردد؛ هر چند این آزادی اقتصادی، تنها به تثبیت دیكتاتوری و تداوم انسداد سیاسی منجر شده است.

در ایدئولوژی «نظم نوین جهانی»، جهانی‌سازی به عنوان پیشرفت بر مبنای تكنولوژی، غیرقابل اجتناب و مفید برای همه اما همراه با منافع ویژه معرفی می‌گردد

رفتار فردی و اخلاقی

به سه دلیل، ارزش‌های شخصی شده و اصول اخلاقی برای حاكمان نظم نوین جهانی مهم است: اول این كه اهداف فردی را با اهداف سازمانی، جهت فروش كالا، پیوند می‌زند. دوم این كه، خصوصی‌سازی، هر بخش دیگر اقتصاد را عقلانیت می‌بخشد و سوم این كه، با اتكاء بر افراد و تنزل جایگاه گروه، جامعه و دولت، مجموعه شركت‌های تجاری می‌توانند تسلط خویش را گسترش دهند و تنها با تك تك افراد از هم گسیخته‌ی جامعه‌ روبه‌رو هستند.

موفقیت نظام‌های تجاری در ریشه‌كنی عقایدی كه مادی‌گرایی را بد می‌دانسته و عشق به پول را ریشه همه شرارت‌ها می‌داند و معتقد است كه افراد ثروتمند به ندرت راهی بهشت می‌شوند، تاریخی بس دراز داشته است. ولی نكته دیگر قابل توجه این است كه چگونه روشنفكران و رسانه‌های تبلیغاتی، قربانیان سیستم‌های تجارت آزاد را تنها مشكلات غیرقابل كنترل در اجتماع می‌دانند. بی‌شك در سیستم‌های اقتصادی نظام نوین جهانی، «شركت‌های چندملیتی» فرمانروایان اصلی دنیایند و «رفاه» اصلی را نصیب خود می‌كنند و حتی فرصت‌های اندك موجود در كشورهای فقیر را نیز به چنگ می‌آورند.

برخلاف اصول اخلاقی گذشته در غرب كه افراد را خواهر و برادر هم معرفی می‌كرد، امروزه نژاد، طبقه اجتماعی و … خطوط متمایز بین افراد است و این چنین با قحطی، كشتارهای عظیم انسانی و گرسنگی كشورهای فقیر و فجایع ویتنام، به سادگی برخورد می‌شود.

نظم نوین جهانی

دخالت‌های انسان‌دوستانه

در ایدئولوژی «نظم نوین جهانی»، جهانی‌سازی به عنوان پیشرفت بر مبنای تكنولوژی، غیرقابل اجتناب و مفید برای همه اما همراه با منافع ویژه معرفی می‌گردد؛ اما جهانی‌سازی مشكلاتی را برای افرد «شرور» كه نمی‌خواهند از مزایای آن تمجید كنند، به وجود می‌آورد. تقسیم‌بندی جهانی افراد بر حسب درآمد، افزایش جنگ‌های نژادی و مشكلات غیرقابل كنترل در دنیا به سادگی از سوی رسانه‌ها نادیده گرفته می‌شود. علی‌رغم این كه با تأمل می‌توان دریافت كه حاصل از این نظم نوین جهانی است، به عنوان مثال، در «اصلاحات» روسیه، مشكلات به وجود آمده را تنها «غیرقابل اجتناب» می‌خوانند و حل جرایم خیابانی را تنها در تبعید افراد شرور و مجازات آنان و نه اصلاح سیاست‌های دولت می‌دانند.

به هر حال، داشتن یك ارتش قوی و كارآمد برای مبارزه با مشكلات احتمالی ضروری است. اما باید این نكته را دریابیم كه «پاكسازی نژادی» و یا «بمباران انسان‌ها» نمی‌تواند به رفاه سایر انسان‌ها كمك كند. مثلاً در قضیه «كردهای تركیه» و یا «تمور شرقی» زیر نظر اندونزی، ما نمی‌توانیم در سایه نظم نوین جهانی، هر كاری را انجام دهیم و مشاركت سازنده، كارسازتر از استفاده از زور و تهدیدات است و این بهترین دنیای ممكن خواهد بود.

بخش سیاست تبیان


منبع: باشگاه اندیشه