تجردهای آسیب زا
سلامت روان جامعه به سلامتی جسم و روان افراد آن بستگی دارد . اجتماعی که شهروندان آن قادر به ارضای نیازهای اساسی خود نیستند و برای رفع خواسته های تکوینی خود باید سال های زیادی را خویشتنداری کرده و آنها را به تعویق بیاندازند نمی تواند ادعای سلامت را در آنان داشته باشد .
یکی از این نیاز های اساسی و ضروری نیاز به داشتن همسر و ارضای غرایز و برخورداری از شریک و همراه در زندگی است. پژوهش های متعدد و گوناگون چنین گزارش می دهند که میزان سلامت روانی در افراد متاهل بالاتر از افراد مجرد است .
بالا رفتن سن ازدواج موضوعی است که سال هاست مورد عنایت پژوهشگران و محققین قرار گرفته و به مرور هم در حال افزایش است . بالا رفتن توقعات شخص از زندگی، فشارهای مالی و اقتصادی در خانواده ها ، بحران بیکاری و درآمد های ناکافی، بی اعتمادی در میان جوانان ، میل به ادامه تحصیل و کسب استقلال مالی در دختران، وجود شرایط سخت زندگی و استرس های ناشی از آن و.... همگی از جمله عواملی است که باعث می شود پروسه ازدواج برای جوانان به نوعی بحران و استرس و یا واقعه ای دشوار تبدیل گردد و متاسفانه کم هستند خانواده هایی که در این میان برای مصون ماندن جوان خود از آسیب ها او را مورد حمایت گسترده قرار دهند و زودتر به تشکیل خانواده تشویق کنند . که البته دربسیاری از موارد این امر به سبب بضاعت پایین مالی در خاناوده روی می دهد .
دکترافشار نادری مدرس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رودهن عدمتمایل افراد به ازدواج را به 2بخش ساختاری و غیرساختاری تقسیم میکند و میگوید: در راس عوامل غیرساختاری، مسائل عقیدتی قرار دارد. به این معنا که فرد به خاطر اینکه در تصمیمگرفتن آزاد شده است تصمیم میگیرد که مجرد باقی بماند. در ایران هم این تغییرات عقیدتی روی داده است. افراد میگویند برای چه ازدواج بکنیم در حالی که داریم زندگیمان را میکنیم. از طرفی والدین هم اصراری برای ازدواج فرزندشان نمیکنند. فرد در عقیده خود آزادی بیشتری دارد و نه آزادی کاملا به مانند کشورهای غربی.
اجتماعی که شهروندان آن قادر به ارضای نیازهای اساسی خود نیستند و برای رفع خواسته های تکوینی خود باید سال های زیادی را خویشتنداری کرده و آنها را به تعویق بیاندازند نمی تواند ادعای سلامت را در آنان داشته باشد .
یکی دیگر از دلایلی که سن ازدواج را در شهرهای بزرگ به تاخیر انداخته است وجود الگوهای رقیب برای خانواده است. افراد در چارچوبهایی خارج از خانواده نیازهایی را که تا پیش از این در آن چارچوب بهدست میآمد،کم و بیش پیدا میکنند. درست یا نادرست این مسئلهای است که تا اندازهای وجود دارد. زندگی مجردی باعث شده که بهعنوان الگوهای رقیب در کنار الگوی تشکیل خانواده عمل کند. تعداد این افراد روز به روز بیشتر شده و باعث کاهش تعداد کسانی میشود که بخواهند ازدواج کنند. این مسئله در کلانشهرها بیشتر از شهرهای کوچک است. در روستاها این مسئله وجود ندارد.
اگر چه جوانان به دلیل بازداری های شخصی گاهی تمایل به ازدواج را هم در خود سرکوب می کنند اما این مسئله نمی تواند آسیب های تجرد و تنها بودن را کتمان نماید . چرا که ازدواج نیازی تکوینی بوده و هر شخصی در حالت بهنجار و معمول این نیاز را در خود احساس می کند .لذا عدم تحقق آن می تواند بر روان شخص اثر گذار بوده و فرد را در بسیاری از زمینه ها دچار مشکل سازد . و از آنجایی که سلامت و آرامش جامعه در گرو سلامت و آرامش فرد است این موضوع به صورت مستقیم یا غیر مستقیم می تواند آثاری را برای جامعه نیز به ارمغان داشته باشد . زمانی که بحث از بالا رفتن سن ازدواج می شود اکثریت اذهان به مسایل خانوادگی و شخصی معطوف می شود و این در حالی است که جامعه سهم زیادی از تاثیر پذیری را در این موضوع متقبل می شود .
خانه های مجردی – که اینروزها در جامعه شاهد آن هستیم و در برابر این واقعیت تلخ و سنگین به ناچار سکوت را اختیار میکنیم بدون شک از مشکلات جوانان محسوب میشود. امیدی مدیر کل فرهنگی سازمان ملی جوانان میگوید: 27 درصد از جوانان در تهران زندگی مجردی دارند. این مسئله متأسفانه در کلانشهرها نمود بیشتری دارد. این آمار تکاندهنده است و هشداری برای خانوادها محسوب میشود.
واقعیت ایناست که خانوادهها خواسته و ناخواسته زمینه را برای زندگی مجردی فرزندانشان فراهم میکنند و در برابر این دگرگونی و تمایلات جوانان سکوت میکنند. و واقعیت این است که وقتی شرایط اجتماعی و خانوادگی برای ازدواج جوانان فراهم نشود خواه ناخواه چنین مسایلی دور از ذهن نخواهد بود . و جوان برای برداشتن بار مسئولیت از خانواده و دست یافتن به استقلال شخصی بیشتر به این خانه ها روی می آورد البته در بسیاری اوقات اختلالات رابطه ای نیز در خانواده به چنین امری دامن می زند .
چنانچه سردار عزیزالله رجب زاده در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این خبر گفت: یکی از برنامه هایی که قرار است در طرح انضباط اجتماعی اجرا شود، جمع آوری خانه های مجردی است چرا که یکی از کانونهای جرم در این منطقه که عامل اصلی تجمع تبهکاران است همین خانه های مجردی است و به همین علت پلیس امنیت درحال شناسایی این اماکن است و از روز آینده کار پاکسازی آنها آغاز می شود.
براستی چه باید کرد ؟
برای پی گیری این موضوع و پیشگیری از آسیب های بعدی ضروری است تا ابتدا آسیب های آن را بشناسیم و با عواقب منفی آن آشنا باشیم. در این مطلب به سه مورد از آنها اشاره می کنیم.
واقعیت ایناست که خانوادهها خواسته و ناخواسته زمینه را برای زندگی مجردی فرزندانشان فراهم میکنند و در برابر این دگرگونی و تمایلات جوانان سکوت میکنند. و واقعیت این است که وقتی شرایط اجتماعی و خانوادگی برای ازدواج جوانان فراهم نشود خواه ناخواه چنین مسایلی دور از ذهن نخواهد بود
افزایش فشارهای روانی نهفته در جوانان مجرد
همان طور که گفتیم ازدواج یک نیاز ضروری است و برطرف نشدن این نیاز می تواند لطماتی را بر فرد وارد کند . زندگی فرد در اجتماع کامل می شود و دخترو پسری که دارای ناکامی در ارضای نیازهای خود هستند ممکن است فشارهای روانی فراوانی را تجربه کنند و این مسئله به نوبه خود در کارکرد اجتماعی و شغلی و تحصیلی آنها اختلال ایجاد می کند.
افزایش خودنمایی و روابط ناسالم
دخترو پسری که قادر نیست با توجه به امکاناتش شرایط ازدواج را فراهم کند و در عین حال این کشش و تمایل را نیز در خود احساس می کند با احتمال بالاتری به خودنمایی برای جلب توجه و جلب محبت و روی آوری به روابط غیر عرفی مشغول می گردد. این حقیقت کتمان ناپذیر است .
افزایش کسالت های شغلی و کاهش انگیزه های کاری
وقتی فرد از طریق ازدواج نتواند نیاز های عاطفی خود را برآورده سازد از نشاط و شادابی کافی برخوردار نبوده و انرژی و انگیزه کافی برای کار خلاقانه، تلاش مضاعف، و فعالیت مستمر را نخواهد داشت . ضمن این که این افراد در معرض بی حوصلگی ها و تحریک پذیری ها قرار گرفته و آستانه تخریب روابط پایین ترآمده و انتظارات بالاتر می رود
ترویج فساد و بی بند وباری
همان طور که مستحضرید غرایز گاه عنان را از کف خارج کرده و با تسلط احساسات بر عقل غالب می شود . چنین بحرانی در جوانانی که موقعیت ازدواج نیافته اند و در حالتی از عطش و نیاز قرار دارند تشدید یافته تر و فراوان تر است . لذا اگر تجرد طولانی باشد ممکن است جزء عوامل فساد و تباهی قرار گیرد, زیرا با توجه به آمار و ارقام , به وضوح می بینیم کـه اکـثـر مـتهمان مفاسد را افراد مجرد تشکیل می دهند و این مساله , ما را به این واقعیت سوق می دهد که بی توجهی به امر ازدواج می تواند برای جوانان مشکل ساز باشد .
بالا رفتن توقعات شخص از زندگی، فشارهای مالی و اقتصادی در خانواده ها ، بحران بیکاری و درآمد های ناکافی، بی اعتمادی در میان جوانان ، میل به ادامه تحصیل و کسب استقلال مالی در دختران، وجود شرایط سخت زندگی و استرس های ناشی از آن و.... همگی از جمله عواملی است که باعث می شود پروسه ازدواج برای جوانان به نوعی بحران و استرس و یا واقعه ای دشوار تبدیل گردد
قطعا جوانانی که ازدواج کرده اند, بر خلاف کسانی که مجرد هستند از نظر روحی دارای تعادل بیشتری هستند و جنبه تعقل آنان بر شهوات و احساساتشان غلبه دارد, لذا آمادگی بیشتری برای پذیرفتن ارزش های الهی و اخلاقی و مصلحت های زندگی دارند.
خوانندگان عزیز در نظر داشته باشند که مباحث آسیب شناسانه از این دست هیچ گاه به صورت مطلق کلیه افراد را مد نظر ندارد . بلکه به صورت کلی به شرح مسایل فی مابین می پردازد . لذا بسیارند جوانانی که در عین تجرد از سلامت روان کافی برخوردارند و نقش های خوب و مفید و سودمندی را در حیطه کاری خود در جامعه و خانواده ایفا می کنند و در نهایت حفظ عفاف و حیا ، آسیبی را به چارچوب های فرهنگی و اصول و قواعد اجتماعی وارد نمی کنند .
فهیمه کهتری
بخش اجتماعی تبیان
لینک مرتبط :