تبیان، دستیار زندگی
هر چند هزاران کرامت از این بانوى بزرگوار سر زده است، اما فقط نمونه‏اى را نقل مى‏کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کرامتی‏ از بانوی آب و آئینه


هر چند هزاران کرامت از این بانوى بزرگوار سر زده است، اما فقط نمونه‏اى را نقل مى‏کنیم.


ولادت حضرت زینب (س)

مرحوم ثقةالاسلام نورى از سید محمدباقر سلطان‏آبادى نقل مى‏کند:

«به چشم‏درد شدیدى در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان کردم فایده‏اى نکرد و برعکس مریضى‏ام شدیدتر شد. بعضى از دکترها مى‏گفتند قابل علاج نیست. برخى هم قول شش ماه بعد مى‏دادند و من هر روز از روز قبل نالان‏تر مى‏شدم تا این‏که سیاهى چشمم گرفته شد و دیگر نمى‏توانستم بخوابم. در آن موقع یکى از دوستانم براى خداحافظى به دیدنم آمد. او مى‏خواست به کربلا برود. من هم با او همراه شدم. در منزل اول دردچشم شدیدتر شد و همه مرا شماتت مى‏کردند مگر یک نفر. بالاخره به منزل دوم رسیدیم، درد شدیدتر از قبل شد و ورم چشمم افزون‏تر؛ تا اینکه نزدیک سحر آرام شد.

کاش بسته روى چشمم را باز مى‏کردم. تا باز کردم، دیدم همه‏چیز را مى‏بینم. صدا زدم که رفقا بیایید. همه آمدند و گفتند: کدام چشمت درد مى‏کرد؟

در عالم رؤیا عقیله بنى هاشم، زینب کبرى‏(سلام‌الله‌علیها)، را دیدم که گوشه مقنعه‏اش را به چشمم مى‏کشید.

از خواب بیدار شدم و چشمم خوب شد.

دوستانم باور نمى‏کردند، سوار شدیم در بین راه درد و ناراحتى احساس نمى‏کردم.

من که همیشه ناراحت و عاجز بودم، پیش خود گفتم: کاش بسته روى چشمم را باز مى‏کردم. تا باز کردم، دیدم همه‏چیز را مى‏بینم. صدا زدم که رفقا بیایید. همه آمدند و گفتند: کدام چشمت درد مى‏کرد؟ گفتم: چشم چپم بود. هرچه نگاه کردند تفاوتى بین چشم چپ و راستم ندیدند.

بخش عترت و سیره تبیان


منبع:

زندگانى زینب کبرى‏ علیها‌السلام، شهید دستغیب، ص 19 به نقل از ماهنامه مبلّغان، پیش شماره 7، ص 15 - 14.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.