تبیان، دستیار زندگی
فیلم زاگرس شتمین تجربه سینمایی محمدعلی نجفی است که این روزها روانه شبکه نمایش خانگی شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد صابری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلمی كه ارزش افسوس دارد!


 فیلم زاگرس هشتمین تجربه سینمایی محمدعلی نجفی است که این روزها روانه شبکه نمایش خانگی شده است.


«زاگرس» با نام قبلی «هابیل» هشتمین فیلم بلند محمدعلی نجفی است كه چهارسال پس از زمان ساخت، با خاطره یک اکران نیمه جان هم زمان با جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر، این روزها روانه شبکه نمایش خانگی شده است. از هفته گذشته و در زمان ركود سینمای ایران (بواسطه پایان یافتن جشنواره فیلم فجر) روی پرده رفته است. فیلمی كه هم ارزش دیدن دارد هم ارزش افسوس!

داستان فیلم

فیلمی كه ارزش افسوس دارد!

«مهندس كیهانی برای تكمیل و راه اندازی نیروگاه سد كارون3 به كارگاه می آید و اكنون بعد از 20 سال مجدداً در محیط كار خانم مهندس زندی را كه بیست سال قبل نامزد بودند، می بینند. مهندس زندی از شوهرش جدا شده و مهندس كیهانی زن و تنها پسرش را در یك تصادف از دست داده، اما برای اتمام پروژه نیاز به مهندس صولت، همسر سابق خانم مهندس زندی است كه از او دعوت به كار می شود...» این خلاصه داستانی است كه عوامل فیلم جهت معرفی «زاگرس» در اختیار رسانه ها قرار داده اند، اما این دقیقاً معرف نادیدنی های «زاگرس» است، نه تمام داستان فیلم. تمام قوت زاگرس در بستریست كه برای روایت این داستانِ (بدون شك نخ نما) برگزیده است؛ بستری از خاك و آب و فولاد...

«زاگرس» با نام قبلی«هابیل» هشتمین فیلم بلند محمدعلی نجفی است كه بعد از دوسال از زمان ساخت، از هفته گذشته و در زمان ركود سینمای ایران (بواسطه پایان یافتن جشنواره فیلم فجر) روی پرده رفته است. فیلمی كه هم ارزش دیدن دارد هم ارزش افسوس!

زاگرس فیلم خوبی هست؛ نیست!

فیلمی كه ارزش افسوس دارد!

زاگرس فیلم خوبیست، از آن رو كه داستان و بستری متفاوت و در سالهای اخیر مغفول مانده، در سینمای ایران را جهت روایت خود برگزیده است، و در عین حال خوب نیست؛ چرا كه در مسیر روایت خود نتوانسته است به تشخص كامل و استقلال بیان مطلوب برسد. زاگرس روایت عشق است و صداقتش در این روایت است كه پرده پوش ضعفهای آن می شود اما به طور كامل نمی­تواند از شعار بگریزد و با بیانی غیر مستقیم دغدغه هایش را به تصویر بكشد. مخاطب در آغاز بدون تكلف و خستگی خود را همراه فیلم می یابد اما به ناگاه در میانه راه دست اندازهای حسی و كلامی او را به خود می آورد تا فراموش نكند بر لبه تیز مرز میان فیلم ایرانی و فیلم فارسی در حال حرکت است و هر آن امكان فروغلتیدن به بستر پست تر هست! حضور شادمهر راستین و دیالوگهایی كه در مقاطعی از فیلم نقش ناجی میابند و در مقاطعی خود ضعف فیلم می شوند، در جای جای فیلم مشهود است و این گویی از ویژگیهای قلم او بوده است، كه در عین نوآوری در روایت کماکان پایبند قالبهای زبانی كلیشه ای هم باشد! ویژگی ای كه مرتفع شدنش، پس از دوسال سیمرغ بلورین فجر را برایش به ارمغان آورد.

حضور شادمهر راستین و دیالوگهایی كه در مقاطعی از فیلم نقش ناجی میابند و در مقاطعی خود ضعف فیلم می شوند، در جای جای فیلم مشهود است.

لذت تماشای بازی بزرگان

فیلمی كه ارزش افسوس دارد!

اما نمی توان از زاگرس گفت و لذت تماشای ستاره های بازیگری در یك قاب را نادیده گرفت. حضور رضا كیانیان، علی نصیریان، كیهان ملكی، قاسم زارع و مریلا زارعی به خودی خود برای اقناع اهالی سینما كافیست تا تماشای فیلمی را در برنامه خود بگنجانند، حضوری كه در لحظاتی از فیلم چنان به اوج می رسد كه مكالمه هایی به واقع سینمایی را رقم می زند (صحنه مرافعه مهندس كیهانی (رضاكیانیان) و دكتر بختیاری (علی نصیریان) در مورد «حفظ دیروز یا تدبیر فردا» از این دست صحنه هاست كه واقعاً دلنشین از آب در آمده است). فیلم زاگرس آنچنان پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به فیلمی ماندگار را دارد، كه «باید» به آن پرداخت، اما چه در زمان ساخت و چه در زمان اكران، چنان حاشیه ای به آن نگریسته اند كه به ناچار در حاشیه ساخته شد و بی شك جز در حاشیه جریان اصلی سینما هم نمی توان آنرا دید و تحلیل كرد...افسوس!

 محمد صابری

بخش سینما و تلویزیون