تبیان، دستیار زندگی
یکی از نکات زیبای فرهنگ و زبان فارسی، استفاده بسیار زیبا و به جای ایرانیان از ضرب‌المثل‌هاست. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید این ضرب‌المثل‏های فارسی، اولین بار چه زمانی و برای چه منظوری بکار رفته‌اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باهمه بله، با من هم بله؟!


یکی از نکات زیبای فرهنگ و زبان فارسی، استفاده بسیار زیبا و به جای ایرانیان از ضرب‌المثل‌هاست. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید این ضرب‌المثل های فارسی، اولین بار چه زمانی و برای چه منظوری بکار رفته‌اند.


ضرب المثل

ضرب‌المثل «با همه بله، با من هم بله؟!» ناظر بر توقع و انتظار است. دوستان و بستگان به ویژه افرادی که خدمتی انجام داده و منشا اثری واقع شده باشند، همواره متوقع هستند که طرف مقابل به احترام دوستی و قرابت و یا به پاس خدمت، خواستشان را بدون چون و چرا اجابت نماید و به معاذیر و موازین جاریه متعذر نگردد و گر نه به خود حق می‌دهند از باب رنجش و گلایه به ضرب‌المثل بالا استناد جویند.

عبارت بالا که در میان طبقات مردم بر سر زبان‌هاست به قدری ساده و معمولی به نظر می‌رسد که شاید هر گز گمان نمی‌رفت ریشه تاریخی و مستندی داشته باشد، ولی پس از تحقیق و بررسی ریشه مستند آن به شرح زیر معلوم گردیده است.

در حدود هشتاد سال قبل ( یعنی نیمه اول قرن چهاردهم هجری قمری) یکی از رجال سرشناس ایران که از ذکر نامش معذوریم، به فرزند ارشدش که برای اولین بار معاونت یکی از وزارتخانه ها را بر عهده گرفته بود از باب موعظه و نصیحت گفت:« فرزندم، مردم‌داری در این کشور بسیار مشکل است، زیرا توقعات مردم حد و حصری ندارد و غالباً با مقررات و قوانین موضوعه تطبیق نمی‌کند.

مردم‌داری در این کشور بسیار مشکل است زیرا توقعات مردم حد و حصری ندارد و غالباً با مقررات و قوانین موضوعه تطبیق نمی‌کند. به تو فرزند عزیزم، نصیحت می‌کنم که در مقابل پاسخ هر جمله آنها با نهایت خوش‌رویی بگو: « بله، بله»

مرد سیاسی و اجتماعی، برای آنکه جانب حزم و احتیاط را از دست ندهد، لازم است با مردم به صورت کج دار و مریز رفتار کند تا هم خلافی از وی سر نزند و هم کسی را نرنجانده باشد. به تو فرزند عزیزم نصیحت می‌کنم که در مقابل پاسخ هر جمله با نهایت خوش‌رویی بگو: « بله، بله». زیرا مردم از شنیدن جواب مثبت آن قدر خوششان می‌آید که هر اندازه به دفع الوقت بگذرانی، تأخیر در انجام مقصود خویش را در مقابل آن بله می شمارند.»

فرزند مورد بحث، در پست معاونت و بعدها کفالت وزارتخانه مزبور پند پدر را به کار بست و در نتیجه قسمت مهمی از مشکلات و توقعات روزمره را با گفتن کلمه « بله» مرتفع می‌کرد. قضا را روزی پدر، یعنی همان ناصح خیر خواه، راجع به مطلب مهمی به فرزندش تلفن کرد و انجام کاری را جدا خواستار شد. فرزند یعنی جناب کفیل وزارتخانه، بیانات پدر بزرگوارش را کاملاً گوش می‌کرد و در پاسخ هر جمله با کمال ادب و تواضع می‌گفت:« بله، بله قربان!» پدر هر قدر اصرار کرد تا جواب صریحی بشنود، پسر کماکان جواب می‌داد: « بله قربان. کاملاً متوجه شدم چه می‌فرمایید. بله، بله!»

بالاخره پدر از کوره در رفت و در نهایت عصبانیت فریاد زد: «پسر، این دستورالعمل را من به تو یاد دادم. حالا با همه بله. با من هم بله!؟»


باشگاه كاربران تبیان – ارسالی از: taghvimi