نقاشی قهوه خانه
نقاشی قهوه خانه نوعی نقاشی روایی رنگ روغنی با مضمونهای رزمی، مذهبی و بزمی است که در دوران جنبش مشروطیت بر اساس سنتهای هنر مردمی و دینی و با اثرپذیری از نقاشی طبیعت گرایانه مرسوم آن زمان، به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد.
خاستگاه و زمینه ساز این هنر نقاشی، سنت کهن قصه خوانی و مرثیه سرائی و تعزیه خوانی در ایران بوده است و پیشینه اش به قرنها پبش از پدید آمدن قهوه خانه می رسد.
نقاشی قهوه خانه أی شیوه أی از نقاشی ایرانی با تكنیك اروپایی(رنگ و روغن بر روی بوم پارچه أی و دیوار) می باشد كه در حدود هشتاد سال قبل در بین مردم كوچه و بازار شكل گرفت و گسترش یافت. مشخصه این هنر، مردمی بردن آن و فاصله گرفتن از هنر درباری می باشد. هنرمندانی گمنام كه ابتدا در زمینه نقاشی بر روی كاشیها به تجربیاتی دست یافته بودند و سپس با تاثیر گرفن از فضا و محیط قهوه خانه ها، همراه با داستانسرایی نقالان و شاهنامه خوانان، به خلق تصاویری ساده و زیبا بر زمینه دیوار گچی قهوه خانه ها و پارچه همت گماشتند.
این هنرمندان هرچندی كه آموزش آكادمیك ندیده بودند ولی توانستند با شور فراوان گوشه أی از تاریخ هنر این سرزمین را به نام خود ثبت نمایند. نقاشی قهوه خانه یی را می توانیم به واسطه حضورش در نقالی و شمایل گردانی بخشی از هنرهای نقاشی ایران به حساب آوریم و از طرفی به دلیل دور بودن آن از خصوصیات هنرهای نقاشی آن را بیشتر در رده هنرهای تجسمی جای دهیم.
نقاشی قهوه خانه، بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندانی عاشق، تنها و دلسوخته است. هنرمندانی مظلوم و محروم از تبار مردم ساده دل و آیینه صفت كوچه و بازار، آنانی كه از پس قرنها سكوت، زیر سقف تاریك قهوه خانه ها در خلوت عارفانه تكیه ها و حسینیه ها، در سر هر كوی و برزنی، چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان، بغض معصومانه شان را یكباره شكستند. در ستایش راستی ها و مردانگی ها نقشها زدند و حكایت كژیها و پلیدیها كردند.
در نقاشی قهوه خانه به سادگی می توان مایه هایی از نقاشی مینیاتور را یافت. همان گونه كه نقالی و داستانسرایی در قهوه خانه در اوج خود از شعر چاشنی می گیرد، سبك و سیاق تابلوهای قهوه خانه أی نیز گاه به نازك خیالی مینیاتور می گراید.
نقاشی قهوه خانه أی شیوه أی از نقاشی ایرانی با تكنیك اروپایی(رنگ و روغن بر روی بوم پارچه أی و دیوار) می باشد كه در حدود هشتاد سال قبل در بین مردم كوچه و بازار شكل گرفت و گسترش یافت. مشخصه این هنر، مردمی بردن آن و فاصله گرفتن از هنر درباری می باشد.
دربارهء پیشینه این هنر ملی مدارك زیادی در دست نیست چرا كه به شكل فعلی خود از حدود هشتاد سال پیش به این طرف رواج پیدا كرده است اما تابلوها و گچبریهایی كه از روزگاران دور گذشته به جای مانده دلالت بر وجود گونه أی از این هنر در دورانهای پیش، از جمله قرن 12 و 13 دارد. به طور نمونه نقاشیهایی بر روی كاشیهای كاخ چهل ستون اصفهان در زمان سلطنت شاه عباس دوم و نادرشاه اجرا شده است كه البته آنها بیشتر شبیه سازی است و در ساختن آنها از مجالس بزمی الهام گرفته شده است، در حالی كه نقاشی قهوه خانه هنری صرفا تخیلی است و نقاش بدون بهره گیری از هرگونه مدل به ترسیم آن می پردازد. آنچه نقاش ترسیم می كند صرفا حاصل تصورات ذهنی خود او می باشد و نقاش با درنظر گرفتن قرائن و شواهد موجود به ترسیم تصویری خیالی و منطبق با اطلاعاتی كه در دست دارد می پردازد؛ مانند مناظر صحرای كربلا، حماسه عاشورا، صحنه روز موعود و نیز تصاویر رزمی شاهنامه كه همگی از ذوق و خیالبافی نقاشان این شیوه سرچشمه می گیرد.
نقاشی قهوه خانه أی كه خیلی ها به آن نقاشی خیالی نیز می گویند، در حد خود هنری است كه پایه ها و مبانی شناخته شده و مشخصی دارد. نخستین ویژگیش حفظ اصالت در نقاشی چهره هاست به صورتی كه حتی در ساختن مجلس های بزم و رزم نیز نقاش منتهای دقت خود را در زمینه ترسیم چهره ها به كار می گیرد و این ویژگی از آنجا ناشی می شود كه “حالت“ و “حركت“ در این نوع نقاشی بسیار محدود است و در هر تابلو وجود چهره هاست كه می تواند “سوژه“ موردنظر نقاش را به بیننده انتقال دهد و نقاش قهوه خانه أی روایتگر صمیمی و صادقی است كه به طور آگاهانه و یا ناخودآگاه علایق یا نفرت آدمهایی را كه متعلق به آنهاست در سیمای شخصیت های تابلو می ریزد. برای نمونه وقتی تابلوی رستم و سهراب را نگاه می كنیم می بینیم چهرهء رستم بیشترین فضا را اشغال كرده است و این علاقه نقاش را به شخصیت قهرمانی رستم می رساند، در حالی كه در یك تابلوی مذهبی، سیمای معاندین و اشقیا را با زشت ترین شكل ممكن به تصویر می كشد.
در نقاشی قهوه خانه أی هیچگونه محدودیتی از لحاظ سوژه وجود ندارد و دست نقاش به طور كامل در ترسیم آنچه كه دلخواهش می باشد باز است. به همین جهت هرگز نمی توان هیچ یك از تابلوهای قهوه خانه أی را معیاری برای داوری قطعی در مورد بقیه تابلوها به حساب آورد. به طور كلی موضوعات نقاشی قهوه خانه أی را می توان به سه دسته جدا نمود نقاشیهای مذهبی، نقاشیهای حماسی، و نقاشیهای بزمی و عاشقانه.
سوای استمرار و ادامه حیات هنر اسلامی و سنتی ایران به همت و عشق هنرمندان شیفته در این زمان، تولد و تبلور هنر جمعی از نقاشان گمنام و بی ادعای كوچه و بازار تحت نام و عنوان شمایل نگاران و پرده كشان، چه بسا كه بار دیگر به دلیل ضرورت ایستادگی در برابر دسایس فرهنگی و هنری بیگانگان باید رویدادی جدی و كارساز تلقی شود. در این حركت نوپای هنری كه نخست، تاپ چندانی در برابر هنر پر زور ندارد، جمعی نقاش صاحب ذوق پا به پای تعزیه داران و گویندگان ذكر مصیبت كربلا، پرده هایی نسبتا عریض و طویل را عرصه نمایش نقش و نشانه های حماسه كربلا می سازند، دیگر بار ایمان و خیال و ذوق یكی می شوند، هنر نقش و نقاشی هنرمندان مردمی، گرچه در برابر زرق و برق نقاشی نقاشباشی های درباری ایرانی و فرنگی چندان رنگ و بویی ندارد، اما به دلیل محتوای ارزشمند و پرتقدسش، آرام آرام جایگاهی معتبر در برابر هنر رسمی و تشریفاتی آن روزگار می یابد.
نقاشیهایی بر روی كاشیهای كاخ چهل ستون اصفهان در زمان سلطنت شاه عباس دوم و نادرشاه اجرا شده است كه البته آنها بیشتر شبیه سازی است و در ساختن آنها از مجالس بزمی الهام گرفته شده است، در حالی كه نقاشی قهوه خانه هنری صرفا تخیلی است و نقاش بدون بهره گیری از هرگونه مدل به ترسیم آن می پردازد
با تولد جنبش مشروطیت، همگام با بیداری افكار عامه و رشد و تعالی اندیشه های آزادیخواهانه، هنر مردمی به یكباره جانی تازه می گیرد. مبانی اصیل و سازوكار فرهنگ مذهبی و سنتی این دیار با حمایت مردم بیدار دل، آبرو و اعتبار تازه می یابد.
مردم به دنبال قهرمانان و آزادگان گمگشته خویش می گردند، در پی بیان زبان دلشان، خیالها و آرزوهای تحقیر شده و از یاد رفته شان. همین است كه ترانه های سراسر لطف و زیبای عامیانه بر سر هر كوی و برزنی بر لبها جاری می شود. قصه ها و افسانه های كهن، رواجی دوباره می یابند. ادبیات و هنر تشریفاتی و غریبه به چشم و دلشان، در غوغای این همه شور و التهاب جا خالی می كند. مداحان و نقالان، در حسینیه ها و تكیه ها و قهوه خانه های رو به رشد پایتخت و شهرهای كوچك و بزرگ، سهمی والا در حفظ این همه شور و شیدایی و بیداری دارند. هم آنان هستند كه همراه مردم، نقاشان و هنرمندان غریب و تنها و محروم خود را صدا می كنند تا بیایند و نقش آزادگان و راستان را بر پهنه بوم و دیوارهای سیاه و دودگرفته قهوه خانه ها، بر سقف مه آلوده گرمابه ها، در فضای پرتقدس حسینیه ها و تكیه ها و بر پرده های پاك پرده داران، آشكار و جاودانه سازند.
حسین قوللر آغاسی، فرزند استاد علی رضا نقش انداز کاشی و پارچه و محمد مدبر از پیشکسوتان نقاشی قهوه خانه ای به شمار می آیند. پس از قوللر آقاسی و مدبر، شاگردانشان مانند فتح الله آغاسی، عباس بلوکی فر، حسن اسماعیل زاده و حسین همدانی راه استادانشان را ادامه دادند.
فراوری:سمیه رمضان ماهی بخش هنری تبیان
منابع :
مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن/ سعید دستان
نقاشی قهوه خانه / هادی سیف /موزه رضا عباسی / 1369
قهوه خانه های ایران / علی بلوکباشی/ دفتر پژوهشهای فرهنگی / 1375