تبیان، دستیار زندگی
متاسفانه عوامل شکل گرفته در یکی ، دو سال اخیر باعث شده تا میانگین تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاه بازی های دو تیم پرسپولیس و استقلال به شکل فاجعه انگیزی به زیر 5 هزار نفر برسد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هوادارم آرزوست


متاسفانه عوامل شکل گرفته در یکی ، دو سال اخیر باعث شده تا میانگین تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاه بازی های دو تیم پرسپولیس و استقلال به شکل فاجعه انگیزی به زیر 5 هزار نفر برسد.


ورزشگاه آزادی که روزگاری شرم داشت زیر 20 هزار نفر را برای بازی استقلال و پرسپولیس در خود جای دهد امروز اوضاع فاجعه انگیزی را به چشم خود می بینید تا جایی که عادل فردوسی پور تماشاگران حاضر در بازی های پرسپولیس و استقلال را با انگشت می شمارد.

هیچ کس نفهمید چه شد که آن هواداران پرشور ناگهان تصمیم گرفتند فوتبالیست های محبوب شان را در یک سطح مستطیل شکل سبز تنها بگذارند و حداکثر از پای جعبه جادویی چشم به ساق های میلیونی آن ها بدوزند و فریادها را در گلو پس انداز کنند؟!

تماشاگری که روزی برای دیدن نبرد گلادیاتورهای مدرنش مدت ها در صف می ایستاد، کتک می خورد، خاکی می شد، سختی می کشید و با بی امکاناتی محض می ساخت و نهایتاً سکوها را مملو از جمعیت می کرد، چرا امروز آنقدر به فوتبال ایرانی بی اعتنایی می کند که حتی حاضر نمی شود نیمی از آن رنج ها را نیز تحمل کند؟ در این رابطه بی تردید عوامل اجتماعی و محیطی متعددی وجود دارد که عبور از کنار آن ها برای کسانی که می خواهند ریشه ای و اصولی به ماجرا نگاه کنند، پسندیده نیست. بسیاری از این عوامل از حیطه ورزش و فوتبال خارج هستند، اما وجود غیرقابل انکار آن ها بهانه خوبی برای نادیده گرفتن دلایل کاملا فوتبالی این اتفاق نامیمون نیست! اگر قرار به شمردن تمام عللی که در این ماجرا دخیل اند باشد، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود که از حوصله ما و شما خارج است. (قرار نیست که تمام نوروزتان را مشغول خواندن دلایل کم تماشاگر شدن فوتبال ایران باشید!) اما مرور تعدادی از مهم ترین این دلایل نیز «شاید» خالی از فایده نباشد.

مردم جامعه ما – بالاخص در تهران و شهرهای بزرگ – برای پر کردن وقت خود نیازی به آن نمی بینند که به مردانی که برای لگد زدن به توپ، در عرض چند سال به اندازه درآمد کل عمر پدران آن ها پول می گیرند، محبت و عشق هدیه کنند!

تعدد تفریحات

روزهایی که فوتبال ایرانی در حضور تماشاگرانی پرشمار برگزار می شد، روزهای کمبود تفریحات مردم بود. اگر کسی اهل تفریحات ناسالم نبود به جز فوتبال سرگرمی دیگری نداشت! فوتبالی که توسط عده ای قلیل بازی و اجرا و توسط جماعتی کثیر پیگیری و حمایت می شد. البته حضور آن جماعت کثیر، خود متضمن امتداد یافتن فعالیت آن عده قلیلی بود که اگر چه از قبل توپ گرد، پول و سرمایه قابل توجهی به جیب نمی زدند، اما در این کشتزار، شهرت درو می کردند و محبوبیت می چیدند! این معامله دو طرفه بود. یعنی فوتبالیست به تماشاگر مشغولیت و تفریح هدیه می کرد و تماشاگر هم در برابر به او شهرت و محبوبیت می داد.

فوتبال بدون تماشاگر

با این حال هر دو سوی معامله همچنان در یک طبقه اجتماعی بودند و یکدیگر را از آن خود می دانستند! امروز اما، مردم جامعه ما – بالاخص در تهران و شهرهای بزرگ – برای پر کردن وقت خود نیازی به آن نمی بینند که به مردانی که برای لگد زدن به توپ، در عرض چند سال به اندازه درآمد کل عمر پدران آن ها پول می گیرند، محبت و عشق هدیه کنند! دو طرف معامله حالا دیگر همدیگر را از آن خود و در یک طبقه اجتماعی نمی بینند. فوتبالیست پولدار شده و این برای «حقیقتاً محبوب نبودن» کافی است!

وقت جماعت کثیر پای تلویزیون و سینما و پلی استیشن و ماهواره و... پر می شود و دیگر فوتبال دیدن یک نیاز مبرم نیست! فوتبال را هم که مثل هر چیز دیگری می شود از پای کولر و شوفاژ تماشا کرد و دیگر زحمت اضافی نکشید! حالا اگر صدا و سیما ضرری که بابت پخش مستقیم بازی های لیگ به فوتبال ایران وارد می شود را پرداخت نمی کند و درآمد کلان حاصل از این امر را به تنهایی به جیب می زند که مردم مقصر نیستند! هستند؟

وقتی فوتبال ایران دیگر سرور آسیا نیست. افتخارات سال های دور دیگر تکرار نشدنی به نظر می رسند و ستاره ها نیز از آسمان فوتبال کشورمان سفر کرده اند، هوادار بیچاره به امید دیدن چه چیز جذابی باید رنج های استادیوم رفتن را به خود هموار کند؟

پروسه گران تماشای فوتبال زنده

فدراسیون فوتبال ایران هر ساله سعی می کند درصدی بر مبلغ بلیت های تماشای فوتبال بیافزاید. این کار با هدف جبران هزینه های کلان فوتبال انجام می شود، وقتی به یاد می آوریم که تماشاگر وطنی در کنار افزایش قیمت بلیت، باید ارتقای بهای سایر خدمات جانبی را هم به ناچار بپذیرد و دم نزند، می فهمیم که همین افزایش به ظاهر ساده چه بار سنگینی را به دوش وی وارد می کند!؟

بنزین گران شده و دیگر حتی طی مسافت چند کیلومتری برای رسیدن به ورزشگاه هم اقتصادی نیست. حالا به این امر اضافه کنید قیمت بالای اجناس و خوراکی های بی کیفیتی که در ورزشگاه ها قابل ابتیاع هستند و البته قیمت گزاف بلیت! فراموش نکنید که تمام این مبالغ در ازای دریافت کالا یا خدمات بی کیفیت پرداخت می شوند. وسایل نقلیه، خوراکی ها و کالاهای استادیومی و صدالبته فوتبال ایرانی همه و همه بی کیفیت هستند و مگر آدم عاقل پولش را از سر راه پیدا کرده که چنین آسان صرف هیچ و پوچش کند؟!

هوادارام آرزوست

فوتبال بی کیفیت و بی ستاره!

نزول چشمگیر آمار تماشاگران ایرانی بی شک به نزول فاحش فوتبال ما از نظر کمی و کیفی هم مرتبط است. آن زمان که ستاره های درخشان فوتبال ما در مستطیل سبز دلبری می کردند، چشم های بیشتری به ساق های شان دوخته می شد اما حالا که قحط الرجال به فوتبال مان سرایت کرده، دیگر کمتر چشمی را می توان یافت که اشتیاقی به تماشا را در خود نهان کرده باشد!

این کاملاً طبیعی است که فوتبال ایران در زمان سالاری اش در قاره کهن، هوادار بیشتری را به خود ببیند و در دوره افولش نیز با قهر تماشاگران از ورزشگاه ها مواجه شود. در این رابطه کوچ فوری تک ستاره های ما به لیگ های دیگر هم مزید بر علت است. ستاره زدایی از فوتبال ایران، به تعداد تماشاگران مان لطمه زیادی زده، برای مثال مسلماً تماشای پرسپولیس با علی کریمی به مراتب جالب توجه تر از نظاره ارتش سرخ بدون جادوگر نامدارش است. همانگونه که آبی دوستان برای دیدن تیمشان همراه با فرهاد مجیدی اشتیاق بیشتری دارند تا بدون داشتن او!

وقتی فوتبال ایران دیگر سرور آسیا نیست. افتخارات سال های دور دیگر تکرار نشدنی به نظر می رسند و ستاره ها نیز از آسمان فوتبال کشورمان سفر کرده اند، هوادار بیچاره به امید دیدن چه چیز جذابی باید رنج های استادیوم رفتن را به خود هموار کند؟

وقتی فدراسیون و برنامه ریزان فوتبال ایران برای موضوع برنامه ریزی شان، حرکت و ارزشی قائل نیستند و به هر بهانه کوچک و بزرگی آن را با تعطیلی های کوتاه، میان و بلند مدت مواجه می کنند یا نظم جدولی اش را بر هم می زنند، چرا توقع داریم که مردم برای فوتبال ارزش قائل شوند و برای تماشای نمونه رنگ و رو رفته فوتبال ایران «پول» خرج کنند؟!

کم رونق شدن لیگ

لیگ وقتی جذاب است که کمتر تعطیل باشد و منظم. نمی توان لیگ را نیم بند برگزار کرد و از مردم توقع داشت که به همان شدت و حدّت گذشته به آن توجه کنند. حکایت همان داستان معروف حرمت امامزاده و متولی اش است. وقتی فدراسیون و برنامه ریزان فوتبال ایران برای موضوع برنامه ریزی شان، حرکت و ارزشی قائل نیستند و به هر بهانه کوچک و بزرگی آن را با تعطیلی های کوتاه، میان و بلند مدت مواجه می کنند یا نظم جدولی اش را بر هم می زنند، چرا توقع داریم که مردم برای فوتبال ارزش قائل شوند و برای تماشای نمونه رنگ و رو رفته فوتبال ایران «پول» خرج کنند؟! و البته گاهی اوقات این مسئولان و برنامه ریزان هستند که با برنامه ریزی های غلطشان زمینه را برای کم تماشاگرتر شدن مسابقات فراهم می کنند. تعیین روزهای غیر تعطیل برای برگزاری بازی تیم های پرهوادار یکی از مصادیق بارز کج سلیقگی آقایان در این امر است. این کار دقیقاً مثل آن است فدراسیونی از مردمش تقاضا کند که لطفا به استادیوم نیایید!

دسترسی آسان به فوتبال روز جهان

عصر ارتباطات دهکده جهانی، پدیده اعجاب انگیزی به نام ماهواره و چندین و چند عامل دیگر دست به دست هم داده اند تا هر علاقمند به فوتبالی بتواند یا کمترین هزینه از تماشای زنده بهترین و برترین فوتبال های جهان لذت ببرد! صداوسیمای کشورمان هم برای جذب مخاطب بیشتر سال هاست که با لطایف الحیل نسبت به پخش مستقیم لیگ های معتبر جهان اقدام می کند. تماشای فوتبال های مدرن و روز دنیا، خواسته یا ناخواسته منطقی یا غیرمنطقی، سطح توقع هواداران را بالا می برد و فوتبال ایران – بالاخص در سطح فنی امروزش! دیگر نمی تواند ارضا کننده باشد! کدام فوتبال دوستی را می شناسید که بعد از تماشای ال کلاسیکوی 6 گله، از تماشای داربی های معمولا مساوی تبریز، اصفهان، شیراز و حتی تهران لذتی وافر ببرد؟! چه برسد که قرار باشد برای تماشای فوتبال کم هیجان تر هزینه کند و فوتبال جالب تر را به رایگان در اختیار خود ببیند!

تماشاگران پرسپولیس

برخورد نامناسب با تماشاگران و جو مسموم

تماشاگران ما، اگر چه گاهی «سرمایه های اصلی فوتبال ایران» لقب می گیرند، اما در مرحله عمل با بدترین برخوردهای ممکن مواجهند. امکانات نامناسب و ناکافی استادیوم ها را شاید بتوان به گونه ای تحمل کرد اما وقتی کار به جایی می رسد که تماشای یک بازی ملی، 7 کشته روی دست فوتبال ایران می گذارد، دیگر کار و انتخاب بسیار سخت می شود. از سوی دیگر استادیوم های ما در مقطع زمانی فعلی تبدیل به پاتوق هایی شده اند برای عده ای خاص! آن هایی که در گذشته ای نه چندان دور بوقچی و دادزن نام داشتند حالا پوست انداخته، با کلاس شده و لیدر نام گرفته اند و به واسطه این نام پرطمطراق خودشان را موظف به رهبری تماشاگران هم می دانند و حاصل چیزی نیست جز جو مسمومی که حضورش خانواده ها را از استادیوم رفتن فرزندان شان نگران می کند! تماشاگر با فرهنگ فوتبال ما طبعاً بعد از ایجاد چنین جوی عطای تماشای زنده بازی ها را به لقای آن می بخشد تا خدای نکرده لای دیگران بُر نخورده و متهم به تماشاگرنما بودن نشود!

مشکلات باشگاهی

در کنار تمام مشکلاتی که به صورت عام فوتبال ایران را احاطه کرده اند، معضلات خاصی هم وجود دارند که گریبان باشگاه ها را می گیرند و هر چه هواداران باشگاهی بیشتر باشند، قطعاً دردسر آن ها هم بیشتر خواهد بود. مثلا هیچکدام از باشگاه های وطنی به اندازه سرخابی ها با مشکلات مدیریتی روبه رو نیستند. تعویض مکرر مدیر و تغییر مداوم سیستم های مدیریتی این دو باشگاه، هواداران را از آن ها ناامید کرده و این یعنی حضور کم تعدادتر در استادیوم ها! در سالی که پرسپولیس نتوانست راهی لیگ قهرمانان آسیا شود، آمار AFC حکایت از افت معنادار تعداد تماشاگران این مسابقات داشت. وقتی نبودن سرخ ها می تواند چنین تاثیر شگرفی در تعداد تماشاگران قاره ای داشته باشد، چرا نباید قبول کنیم که دور شدن سرخابی ها از کورس قهرمانی هم می تواند یکی از مهم ترین علل کاهش تماشاگران حاضر در استادیوم ها باشد؟!

عوامل کوچک اما مهم

در کنار تمام فاکتورهایی که بر شمردیم باید به عوامل کوچک هم اشاره کنیم. عواملی که اگر چه در ظاهر چندان مهم به نظر نمی رسند اما در عمل می بینیم که تاثیر کمی بر مقوله مورد بحث ما ندارد. از جمله این عوامل می توانیم به عدم امکان تهیه بلیت از راه دور نزول فاحش جایگاه ارزشی برخی از مدیران فوتبالی در ذهن تماشاگران، آلودگی سرما و یا گرمای هوا و... اشاره کنیم. آنچه که حائز اهمیت می نماید امتداد یافتن تمام این معضلات و عدم وجود چشم انداز مساعدی برای رفع آن هاست. نه فدراسیون فوتبال و نه سازمان تربیت بدنی و نه ارگان ها و سازمان های ذیربطی چون صدا و سیما نیروی انتظامی، برنامه چندان مشخصی برای حل این مشکلات ندارند و این یعنی آن که همچنان باید با سکوهای خالی سر کنیم مگر آن که معجزه ای اتفاقی و یا تحولی ناگاه از راه برسد و فضای دوست نداشتنی استادیوم های مان را عوض کند! شاید بهار برای فوتبال ایران هم جوانه امیدی به همراه داشته باشد! کسی چه می داند؟!

بخش ورزشی تبیان


منبع: تماشاگر