تبیان، دستیار زندگی
اهتمام به رفع حوائج مردم در سیره علمای ربانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جواب مردم را بده

اهتمام به رفع حوائج مردم در سیره علمای ربانی

آیت الله کوهستانی

بسم الله الرحمن الرحیم

گاهی دیگران به کمک ما نیاز دارند و خداوند متعال کلید رفع گرفتاری آنها را در دست ما قرار داده است. افرادی که مسؤولیتهایی دارند که در معرض مراجعه مردم قرار میگیرند، از جمله ما طلبهها، گاهی ممکن است در این امر کوتاهی کنند و یا برایشان سخت و سنگین باشد. گاهی یک مسؤول در انجام کار ارباب رجوعش کوتاهی میکند و یا زورش میآید که سریع و بدون منت و با برخورد خوب با او مواجه شود. گاهی یک طلبه حوصله جواب دادن و ... را ندارد.

یک نکته مهم در اینجا این است که ما باید با یک بینش و دید بالا به این موضوع نگاه کنیم که این یک نعمت الهی است که خداوند گشایش کار بندهای را به دست ما داده است. چنان که در روایتی از امام حسین علیه السلام میخوانیم:

إِنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْكُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَم‏(1)؛ حاجتمندى مردم به شما از نعمتهاى خدا بر شماست، پس از نعمتها تنگدل نباشید.

در اینجا خوب است، نگاهی به سیره عالمان ربانی داشته باشیم:

ساعت خاصی برای ملاقات نداشت

آیت الله «شیخ محمد کوهستانی» خدمتگزار مردم بود و ساعت خاصی برای ملاقات نداشت. هر کس در هر موقع از روز یا شب برای دیدارش و یا حاجتی مراجعه می کرد با آغوش باز و گشاده از وی پذیرایی می کرد؛

چه بسا اتفاق می افتاد آقاجان مشغول استراحت بود و اشخاصی برای رفع حاجت یا استخاره مراجعه می کردند، ایشان احساس خستگی و ناراحتی نمی کرد و تا آن جا که امکان داشت در رفع نیازهایشان می کوشید.

هر کس که خدمت ایشان می رسید آقا افزون بر آگاه شدن از امور دینی زادگاه آن شخص، از اوضاع و احوال اقتصادی و فرهنگی آن منطقه اطلاع حاصل می کرد و از مشکلات و گرفتاری های آن جا آگاه می شد و چنین نبود که درباره مردم و مشکلات آنان بی تفاوت باشد.

او خود را شریک غم و اندوه و ناملایمات مردم می دانست و به راستی قلب این مرد بزرگ و الهی کانون مهر و محبت درباره بندگان خدا بود. (2)

آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می کند، نباید که وقتی معین کند

لیس عند ربّنا صباح و لا مساء

فرزند مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی نقل می کند:

پدرم ، در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان؛ آماده بودند.

روزی عرضه داشتم:

«خوب است برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود.»

فرمود:

«پسرم، لیس عند ربّنا صباح و لا مساء: آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می کند، نباید که وقتی معین کند.»

پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامه ها و انجام خواسته های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می پرداختند. از نیمه های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید اندکی استراحت می فرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران می نشستند و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه میرفتند و پس از آن نیز به پاسخگوئی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند و در تمام سال به تفاوت ایام و اختلاف احوال پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی بعد از ظهر استراحتی کوتاه می فرمودند. (3)

مرحوم نخودکی

وصیتهای یک عارف

برخی سفارشهای مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به فرزندش:

«...اکنون پسرم، تو را به این چیزها وصیت و سفارش می کنم:

اول: آن که نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.

دوم: آن که در انجام حوائج مردم، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.»

در این جا عرضه داشتم: پدرجان، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب رسوایی آدمی می گردد.

فرمودند:

«چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.»

«سوم: آن که سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفهای نیست.

چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز پیشه خود ساز.

پنجـــم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وا رهی.» (4)

چند روایت زیبا

1. دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً مِنْ خَلْقِهِ یَفْزَعُ الْعِبَادُ إِلَیْهِمْ فِی حَوَائِجِهِمْ أُولَئِكَ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة (5)؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: به راستی خداوند از میان خلقش بندگانی دارد كه بندگان در حوائجشان به آنها پناه برند، آنانند كه در قیامت در امانند.

2. مِشْكَاةُ الْأَنْوَارِ: قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (علیه السلام): إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ- هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة (6)؛ امام هفتم (علیه السلام) فرمود: خدا را در روى زمین بنده‏هایی است كه در انجام حوائج مردم میكوشند، آنان روز قیامت را در امانند.

3. عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ: مَنْ أَغَاثَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ اللَّهْفَانَ اللَّهْثَانَ عِنْدَ جَهْدِهِ، فَنَفَّسَ كُرْبَتَهُ وَ أَعَانَهُ عَلَى نَجَاحِ حَاجَتِهِ، أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِكَ اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ، یُعَجِّلُ لَهُ مِنْهَا وَاحِدَةً- یُصْلِحُ بِهَا أَمْرَ مَعِیشَتِهِ، وَ یَدَّخِرُ لَهُ إِحْدَى وَ سَبْعِینَ رَحْمَةً- لِأَفْزَاعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَهْوَالِهِ‏ (7)؛ كافى به سندش از زید شحام كه شنیدم امام ششم (علیه السلام) میفرمود: هر كه به داد برادر مؤمن درمانده دادخواه خود رسد و تا آنجا كه تواند گرفتاریش بگشاید، و به انجام حاجتش یاریش كند، خدا عز و جل براى آن هفتاد و دو رحمت خود را بایست كند كه یكى از آنها را زود (در دنیا) بر او برساند. (8)

4. ابراهیم تیمى از امام صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود: ...مَنْ قَضَى أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ حَاجَة كَانَ كَمَنْ طَافَ طَوَافاً وَ طَوَافاً حَتَّى عَدَّ عَشْراً- وَ قَالَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَأَلَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ حَاجَةً- وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهَا وَ لَمْ یَقْضِهَا لَهُ- سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ شُجَاعاً فِی قَبْرِهِ یَنْهَشُ أَصَابِعَهُ (9)؛ هر كه یك حاجت از برادر مؤمنش برآورد چون كسى باشد كه طوافى كرده و طوافى كرده -تا ده بار شمرد و فرمود- هر مؤمنى از برادر مؤمنش حاجتى خواهد و او میتواند آن را برآورد و برنیاورد خدا بر او در قبرش مارى گمارد تا آنكه انگشتانش را بگزد. (10)

من شرمم مى آید كه اگر بگویند، تو كه اعتبار داشتى چرا قرض نكردى و رفع حاجت محتاجین را نكردى؟

آیت الله بهجت

تو كه اعتبار داشتى چرا قرض نكردى؟

مرحوم «آیة الله العظمی بهجت» (ره) میفرمایند:

در زمانى كه مرحوم آقا «شیخ زین العابدین مازندرانى» در كربلا مرجع بودند به طورى كه مورد رجوع عامّه مردم بودند حتّى هندىها خیلى مفصّل به ایشان مراجعه مى كردند. ایشان هم خیلى بذل و بخشش داشتند از این رو كلیه مستمندین و نیازمندان به ایشان رجوع مى كردند و ایشان هم در حدّ وسع خود رفع حاجت آنها را مى كردند.

یك وقتى، مال و اموالشان كم شد و دیگر چیزى به ایشان نرسید و این مدت طول كشید. آن مرحوم خیلى ناراحت شده به طورى كه مریض حال شد. سپس براى زیارت و توسل به عسكریین علیه السلام به سامّرا مشرف شدند.

مرحوم «میرزاى شیرازى» در آن موقع در سامرا مشرف بودند وقتى شنیدند كه ایشان مبتلا به دیون و قرض و امثال اینها شدهاند و دیگر نمىتوانند در كربلا انفاقاتى انجام دهند، خیلى ناراحت و مریض شدهاند و براى استشفاء و توسل به سامرا مشرف شدهاند. مرحوم میرزاى شیرازى گفته بودند که:

چرا انسان این كارها را بكند؟ خوب ، دارد مى دهد، ندارد نمى دهد؛ معنا ندارد كه انسان قرض بگیرد و به این و آن برساند و امثال این ها. چرا انسان این كارها را بكند تا مبتلا به این چیزها شود؟

كانّه، این بیان مرحوم میرزا به گوش آقا شیخ زین العابدین مازندرانى رسیده بود.

مرحوم میرزا براى عیادت و دیدن ایشان به منزلشان مى رود مرحوم آقا شیخ زین العابدین قطیفه اى رویشان بوده ، بر مى دارد و مىگوید: من شرمم مى آید كه اگر بگویند، تو كه اعتبار داشتى چرا قرض نكردى و رفع حاجت محتاجین را نكردى؟

بعد قطیفه را روى خودشان مى كشند چون مریض احوال بودند و حال نداشتند. (11)

آقا برای حاجت مهمی که من دارم نماز امام زمان بخوانند!

آیت الله گلپایگانی

آیت الله گلپایگانی سخت اهتمام به قضاء حوائج مردم و خصوصاً علماء و طلاب داشتند. و تا ممکن بود، سائلی را رد نمی کردند و کسی را محروم نمیساختند.

توجه خاص ایشان به مردم و دقت در درخواست مؤمنین از چیزهائی بود که همیشه مورد توجهشان بود.

یکی از مسئولان منزل ایشان نقل می کرد:

شبی تلفن زنگ زد گوشی را برداشتم، طرف را نشناختم.

گفت: خدمت آقا عرض کنید برای حاجت مهمی که من دارم نماز امام زمان(علیه السلام) بخوانند. من گفتم آقا حال ندارند پایشان درد می کند. خودتان بخوانید.

گفت: شما خدمت آقا عرض کنید کار نداشته باشید گوشی را قطع کردم. بمحضرشان رسیدم و مطلب را خدمتشان عرض کردم خیلی ساده و بدون آنکه نام شخص را بخواهند. یا چیز دیگری بفرمایند. فرمودند:

«حاجت برادر مؤمن است خیلی خوب ان شاء الله می خوانم.»

ایشان نسبت به مردم خصوصاً طلاب خیلی محترمانه برخورد می نمودند، و می فرمودند:

«مردم را باید احترام گذاشت، و اگر [فردی از مردم به ما مراجعه کرد و] مشکلی داشت، ما که نمی توانیم تمام خواسته اش را بر طرف کنیم، و فقط تمکن از برطرف کردن بعضی از مشکلات او را داریم، پس اگر این یک مقدار را با احترام و شخصیت دادن به فرد بجا آوریم و اگر پولی می دهیم محترمانه پرداخت نمائیم این اهمیتش از برآوردن تمام خواسته اش بیشتر است.

فی الواقع حرمت افراد را حفظ کردن و شخصیت دادن به آنها مساله مهمی است که باید مورد توجه واقع شود.» (12)

پی نوشت ها:

(1) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏71، ص318، باب 20 قضاء حاجة المؤمنین و السعی فیها...

(2) کتاب بر قله پارسایی

(3) کتاب نشان از بی نشانها

(4) همان

(5) بحار الأنوار، ج‏71، ص318، باب 20 قضاء حاجة المؤمنین و السعی فیها و توقیرهم و إدخال السرور علیهم...

(6) بحار الأنوار، ج‏71، ص319، باب 20 قضاء حاجة المؤمنین...

(7) الكافى ج2 ص199؛ بحار الأنوار، ج‏71، ص319

(8) آداب معاشرت- ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج‏1، ص208

(9) بحار الأنوار، ج‏71، ص319

(10) آداب معاشرت- ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج‏1، ص207

(11) پایگاه اطلاع رسانی آیة الله العظمی بهجت

(12) کتاب نوری از ملکوت


رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان