تبیان، دستیار زندگی
132 سال استعمار در الجزایر، تمام فرهنگ، آداب و رسوم و نگرش مردمان آن کشور را تحت تأثیر حضور استعمارگران قرار داد. هنر نیز مستثنا از این قاعده نبود. تئاتر الجزایر ابتدا رونوشتی بود از آنچه در سالن‌های نمایشی فرانسه اکران می‌شود. اما آنگاه که روح اعتراض، اس
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تئاتر الجزایر، از فریب تا آگاهی

تئاتر الجزایر

گفت‌وگو با ادریس کرکوه، نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه تئاتر الجزایر


  132 سال استعمار در الجزایر، تمام فرهنگ، آداب و رسوم و نگرش مردمان آن کشور را تحت تأثیر حضور استعمارگران قرار داد. هنر نیز مستثنا از این قاعده نبود. تئاتر الجزایر ابتدا رونوشتی بود از آنچه در سالن‌های نمایشی فرانسه اکران می‌شود. اما آنگاه که روح اعتراض، استعمارستیزی و آزادی‌خواهی در مردم الجزایری دمیده می‌شود،‌تئاتر نیز رنگ و بوی ملی به خود می‌گیرد.


یاسین به عنوان بزرگ‌ترین چهره تئاتر الجزایر در نمایشنامه خود به نام«کدارو در محاصره» اینچنین می‌نویسد:«هیچ یک از ما کسی را از این شهر که بیگانگان قادر به تحملش نیستند بیرون نخواهد کرد. هر مهاجمی می‌تواند باز هم ما را خنجر بزند و به نوبه خود گورهایمان را آباد سازد... مگر همواره فریاد برنیاورده‌ایم که این تبعیدگاهی که در آن زندگی می‌کنیم که گویی مانند گور می‌باشد سرزمین پایمال شده ماست. آیا این می‌تواند خودفریبی باشد؟» در گفت‌وگو با«ادریس کرکوه» نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه تئاتر الجزایر، سیر شکل‌گیری و رشد تئاتر الجزایر را مرور  می‌کنیم.

--------------------------------------------------------------------------------

همانگونه که مستحضرید در بسیاری از نقدهایی که بر جشنواره تئاتر الجزایر نوشته می‌شود آمده است که هنرمندان و کارگردانان تئاتر این کشور از عقاید دینی و ملی در تئاترهای خود استفاده می‌کنند تا اینگونه بتوانند نظر داوران جشنواره را جلب کنند. آیا شما با این نظر منتقدان موافقید؟ فضای حاکم بر ادبیات جشنواره را چگونه دیدید؟

اینگونه نیست که بخواهیم این حکم را برای همه شرکت‌کنندگان صادر کنیم که تنها برای جلب نظر داوران به سراغ مؤلفه‌های بومی، ملی و دینی می‌روند. گرایش به ملیت از سال‌های دور در هنر و ادبیات الجزایر ریشه دارد،‌ تاآنجا که بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس الجزایر به نام«کاتب یاسین»، از همان ابتدای فعالیت خود از سال 1945 و آغاز اشغال الجزایر توسط فرانسه، آثار خود را برگرفته از نوعی ایدئولوژی خاص بومی نوشت و بر اساس همان ایدئولوژی بود که 45 هزار شهید برای استقلال الجزایر در تاریخ ثبت شده است.

یاسین به عنوان بزرگ‌ترین چهره تئاتر الجزایر در نمایشنامه خود به نام«کدارو در محاصره» اینچنین می‌نویسد:«هیچ یک از ما کسی را از این شهر که بیگانگان قادر به تحملش نیستند بیرون نخواهد کرد. هر مهاجمی می‌تواند باز هم ما را خنجر بزند و به نوبه خود گورهایمان را آباد سازد...

یاسین در این عرصه تنها نبود و در کنار او نویسندگان تئاتر بسیاری از جمله عبدالقادر علوله، عبدالرحمان کاکی، محمد بن قطاف و بوقرموح و غیره را می‌توان نام برد که در مسیر همان ایدئولوژی ملی‌گرایی و اسلام‌گرایی یا به قول رهبر جنبش استقلال‌طلبی الجزایر، احمد بن بلا، نوعی سوسیالیسم اسلامی قرار گرفته بودند.

چرا ایدئولوژی؟ چه لزومی دارد که هنر و ایدئولوژی با هم باشند؟

پس از استقلال الجزایر، به صورت تدریجی سبکی که بر اکثر نمایشنامه‌ها حاکم شد،«تئاتر مونولوگ» یا تک‌گویی بود و این سبک نیز زمانی گسترش پیدا می‌کند که شما دیگر کسی را برای شنیدن حرف‌های خود ندارید تا دیالوگ شکل بگیرد. هنرمندان کم‌کم به سیاست‌های سلطه‌طلبانه دولت پی برده بودند و فضای ملی‌گرایی افراطی منجر به آن شده بود که یا باید برای دولت بنویسید یا سکوت کنید. مونولوگ بهترین سبک برای انتخاب راه سوم بود تا بتوانی در فضایی دربسته و تنها برای خود، اعتراض خود را بیان کنی. دولت تحت تأثیر کشورهای سوسیالیستی دهه 50 و 60 تمامی فعالیت‌های هنری را دولتی و ملی کرده بود و«مؤسسه تئاتر» و همچنین«گروه هنری جبهه آزادی ملی» را نیز که در دوره استعمار در تونس فعالیت داشت، ابتدا با فریب دعوت کرده و سپس آنها را نیز وادار به انجام کار تنها برای توجیه سیاست‌های دولت کرد.

این جبهه در برخورد سلطه طلبانه دولت ملی‌گرا، در سال 1963 نام خود را به«گروه تئاتر ملی» تغییر داد و با اعلام استقلال خود از دولت در بیانیه‌ای اینچنین نوشت:«امروزه تئاتر الجزایر، تنها ابزار و سلاحی در جهت حفظ نظام سوسیالیسم ملی و رهبری آن حزب قرار گرفته است. این در حالی است که تئاتر ملی الجزایر، صدای واقعی انقلاب مردمی بود که برای مبارزه با هرگونه سلطه و استثمار و استعمار منافع و مصالح آنها شکل گرفت». بنابر این سخن من بر این نکته است که در پاسخ به سؤال شما، سؤال دیگری مطرح می‌شود که کدام ایدئولوژی؟ مگر شما تاکنون هنری جدای از یک سابقه پسینی فکری و اعتقادی سراغ دارید؟ حتی شعار هنر تنها برای هنر و نه برای خدمت به سلطه‌طلبان نیز مبتنی بر یک نوع ایدئولوژی آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی است.

در نهایت آیا این دولت بود که تئاتر را وادار به تمرکز بر ایدئولوژی خاص و پیمانی رسمی می‌کرد یا اینکه نظر شما این است که تئاتر ذاتاً باید بر اساس گفتمانی سیاسی و موجه شکل بگیرد؟

باید این مسئله را اینگونه باز کنم که بله شاید بتوان در الجزایر ردپای نوعی«تئاتر توجیه‌گرا» را پیدا کرد که همواره به دنبال تثبیت و گسترش اندیشه نظام حاکم بوده است. در الجزایر استقلال یافته، تأکید بر به کارگیری مفاهیم ملی‌گرا و دولت‌محور بسیار زیاد بود و اگر هم این اصرار به صورت مستقیم از سوی دولت دیده نمی‌شد، فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر نگرش ملت متأثر از جریان‌های چپ سیاسی، رفتار و گرایش‌های آنها را مجاب می‌کرد که شما نیز اینگونه باشید. حتی بزرگان تئاتر اعتراضی دوره استعمار نیز پس از استقلال در این فضا قرار داشتند. آثاری همچون«فرزندان قصبه» از عبدالحلیم رایس،«افریقا پیش از یگانگی» از عبدالرحمان کاکی،«دربانان» از رویشد و حتی نوشته‌های کاتب یاسین مانند«کدارو در محاصره» و«گردهوش»، یا تئاتر«مائده» از عبدالقادر علوله که تمام این کارها بیشتر در همان فضای مدیریت دولتی و سوسیالیسم، انقلاب کارگری و بهره‌وری زمین از سوی کشاورزان و محدودیت تولیدگران و غیره بود.

حال در این فضا معدود کارهایی نیز که در موضوعی دیگر فعالیت می‌کردند، با استقبال اندک و حتی برخوردهای دولتی و مردمی مواجه می‌شد. مانند تئاتر«نهنگ، نهنگ می‌خورد» که به موضوع سلطه‌طلبی دولت‌های جمهوری‌خواه و سوء‌استفاده آنها از احساسات و اعتقادات مردم پرداخته بود که با انتقاد شدید جامعه هنری آن دوره الجزایر مواجه شد و کمتر استقبالی نیز از آن شد. بنابراین باید به جرأت به این نکته اعتراف کرد که تئاتر الجزایر در بر‌هه‌ای از شکل‌گیری انقلاب‌های سوسیالیستی در کشورهای اسلامی، در خدمت اهداف سوسیالیسم و با شعارهایی همچون انقلاب کشاورزی، طبابت رایگان، مبارزه با بی‌سوادی، مدیریت اشتراکی نهادهای دولتی و... همراه بود. بنابراین نمی‌توان اینگونه گفت که تنها دولت بود که هنرمندان را مجاب به تبعیت از سیاست‌های خود می‌کرد، بلکه مردم با همان روحیه انقلابی خود که تازه به استقلال رسیده بودند، چنین محتوایی را از تئاتر الجزایر مطالبه می‌کردند. اما نکته مهم آن است که من نمی‌پذیرم تئاتر انقلابی الجزایر با وجود خدماتی که به اندیشه اسلامی کرد، باز اصالت آزاداندیشی خود را از دست داده بود، چرا که پس از گذشت یک دهه و مشاهده گرایش دولت به سرکوب معترضان و ارتباط با امپریالیسم و بازتولید نوعی استعمار در سایه، تئاتر رفته رفته مفاهیم سیاسی چپ خود را کنار گذاشت و جنبه اعتراضی به خود گرفت.

آیا هنوز سیاست در هنر الجزایر پابرجاست؟ آیا هنوز هم تئاتر متاثر از انقلاب آزادی‌خواهی الجزایر و شعارهای آن تولید می‌شود؟

به هرحال باید بپذیریم که برای وقوع یک انقلاب مردمی، هزینه‌های بسیاری داده می‌شود که تا سال‌های سال، این هزینه‌ها در حافظه تاریخی مردم آن کشور می‌ماند. انقلاب الجزایر از بزرگ‌ترین انقلاب‌های جهان بود که در طول 132 سال حضور استعمار، بیش از یک و نیم میلیون شهید در آن فدای مبارزه ملی‌گرایانه خود علیه استعمار دیرسال شدند. بنابر این تئاتر تا سال‌های سال، چه همراه با دولت و چه در اعتراض به آن، مفاهیم انقلاب و یادبود شهدای خود را رها نکرد. در این میان می‌توان به بیش از صد نمایشنامه فقط مربوط به زندگی شهدای الجزایر اشاره کرد.«در اطراف نور»،«فرزندان قصبه»،«ماندگاران»،«خون آزادگان»،«132 سال»،«حسن نوچه»،«حسن چریکی»،«ابن مهیدی» و بسیاری از تئاترهای دیگر از این جمله‌اند.

در این میان نسل جوان پس از انقلاب نیز با شنیده‌ها و مطالعات خود با شور و شوق بسیار وارد این صحنه شد که من نیز یکی از آنان بودم که توانستم دو نمایشنامه با نام‌های«آنگاه که الجزایر برخاست» و«اوپرای کوچکی در پای نیاکان» را بنویسم که فضای انقلابی حاکم بر آن دوره در ادبیات من بسیار مشهود است. من بابت نمایشنامه اول که برخوردار بود از شعارهای محلی که مردم در وصف انقلاب و شهدای خود می‌سرودند، توانستم جایزه بهترین نمایشنامه جشنواره سطیف الجزایر را در سال 2005 کسب کنم.

تئاتر انقلابی الجزایر تا چه اندازه متأثر از ادبیات اروپایی مخصوصاً فرانسوی بود؟

در دهه‌های 40 و 50 میلادی، اولین حرکت‌های دولتی برای تأسیس مراکز و سالن‌های تئاتر کلاسیک در الجزایر تحت نظر استعمار فرانسه و متأثر از ادبیات و فرهنگ آنها شکل گرفت. اولین مدرسه تئاتر نیز در همان دوره بود که با دعوت از چند استاد ادبیات نمایشی فرانسه تأسیس شد. اما شاگردان الجزایری این مدرسه، خود نیز متاثر از فرهنگ و پیشینه تاریخی الجزایر، نوعی سبک فرانسوی- الجزایری را در تئاترهای خود ابداع کردند. از نمونه بارز آنها«محی‌الدین بشطارزی» از دانش‌آموختگان این مدرسه است که با بهره‌گیری از ادبیات فکاهی و طنز سنتی الجزایر و همچنین سبک کلاسیک تئاتر فرانسه، نوعی تئاتر طنز را در الجزایر به راه انداخت که تاکنون نیز اینگونه از تئاترهای فکاهی در الجزایر تولید می‌شود. با شکل‌گیری انقلاب الجزایر، این سبک فکاهی تبدیل به طنز سیاسی می‌شود و افرادی همچون مصطفی کاتب، عبدالرحمان ماضوی و عبدالحلیم رایس سرآمد این جریان بودند.

در جایی می‌خواندم که پس از پیروزی انقلاب الجزایر، ارنستو چه‌گوارا در سفری به الجزایر تئاتر«132 سال» عبدالرحمان را مشاهده کرده و گفته است که:«من تئاتری انقلابی- عربی در الجزایر دیدم». نظر شما در مورد این اظهار نظر رهبر بزرگ انقلاب‌های سوسیالیستی جهان چیست؟

تئاتر 132 سال از عبدالحمان کاکی، بسیار نزدیک به تئاتر مستند یا آرشیوی است که برخی نام می‌گذارند. او تلاش کرده است که در خلال پرده‌های مختلف نمایشی، حماسه‌ها و زیبایی‌های حضور مردم در جریان انقلاب را نشان دهد. او برای آنکه بتواند جنبه عینی بودن و رئال بودن حوادث را در تئاتر مستند خود حفظ کند، داستان را به شرح ماجراهای خانواده‌ای الجزایری اختصاص می‌دهد که در آن خانواده، آداب و گفتمانی متأثر از سال‌ها استعمار فرانسه وجود دارد.

کاکی تا می‌تواند از ضرب‌المثل‌ها، حکایات، اشعار و کلمات ترکیبی فرانسوی- الجزایری در نمایشنامه خود بهره‌ می‌گیرد تا بتواند، تماشاگر را در فضایی واقعی از دهه 40 و 50 خانواده‌های الجزایر قرار دهد. نوع سبک کاکی در تئاتر که در برخی نقدها دیده می‌شود، ملقب شده است به سبک«الجزایری‌سازی» تئاتر کلاسیک که با حفظ چارچوب‌های کلاسیکی تئاتر فرانسه، محتوایی بومی به آن می‌دهد. حساسیت چه‌گوارا به نمایش 132 سال نیز احتمالاً بر اساس همین محتوای بومی است که مشکلات مردم، دغدغه‌ها و گفت‌وگوهای روزمره آنان، تضعیف حقوق کارگران و کشاورزان، اختلاف طبقاتی و مسائل پیش از انقلاب ناشی از 132 سال استعمار، به زیبایی در این تئاتر به نمایش درآمده است. تا آنجا که چگونه اوج‌گیری اعتراضات، در نهایت منجر به شکل‌گیری انقلاب 1954 الجزایر شد. کارگردان در تمامی صحنه‌های تئاتر، روح انقلابی و ضداستعماری مردم را حفظ کرده است و مطمئناً این همان جایی است که چه گوارا روی آن حساسیت نشان می‌دهد.

به عنوان سؤال آخر، نمی‌توان موضوع تئاتر الجزایر را بدون ذکر نام نویسنده، کارگردان و بازیگر نام‌آشنای تاریخ تئاتر الجزایر«محمد بن قطاف» پایان برد. تنها کافی است که مطالعه‌ای سطحی در مورد تئاتر الجزایر داشته باشیم تا ببینیم که این چهره، چه تأثیر بسزایی در شکل‌گیری تئاتر انقلابی الجزایر داشته است. اگر امکان دارد درباره او بگویید.

البته، محمد بن قطاف فراتر از یک بازیگر و نویسنده تئاتر است. جسارت او در بازیگری، بیش از مهارت او ستودنی است. این هنرمند همیشه در پی ارتقای سطح کیفی و محتوایی تئاتر الجزایر بود و نمی‌توان نقش او را به عنوان مهم‌ترین چهره تئاتر الجزایر در معرفی آن به جهان انکار کرد. او یکی از اولین‌های تئاتر است که با تأسیس اداره تئاتر ملی، در صدد برگزاری جشنواره‌های بین‌المللی تئاتر در الجزایر برآمد.

اولین بار او را به عنوان نویسنده و کارگردان در تئاتر«جحا و مردم» دیدم که چگونه با تمام وجود در کنار صحنه، بازیگردانی می‌کرد. شاخصه اصلی محمد بن قطاف عقلانیت نمایشی اوست. چیزی که بسیاری از منتقدین سینما و تئاتر در الجزایر و دیگر کشورهای عربی بدان اذعان دارند؛ عقلانیتی که از هرگونه فریب احساسات و مشاعر تماشاگر به دور است. در وصف او همین بس که در طول مدت حضور خود در اداره تئاتر ملی، کارگردانی چهل تئاتر و تربیت بیش از صد شاگرد را در کارنامه خود دارد. امروزه ترجمه‌های مختلف نمایشنامه‌های او در سراسر جهان، تئاتر الجزایر را به عنوان سبکی خاص معرفی می‌کند.

سینما و تلویزیون تبیان


مرتضی اخوان / جوان