تبیان، دستیار زندگی
خودسوزی یک جوان سبزی فروش در تونس جرقه ای بر باروت جمع شده در دنیای عرب زد و باعث شد عقده های چندین ساله مردم عرب در خاورمیانه به یکباره فوران کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحولات تونس، مصر و لیبی؛ شباهتها و تفاوتها

تحولات تونس، مصر و لیبی؛ شباهتها و تفاوتها


خودسوزی یک جوان سبزی فروش در تونس جرقه ای بر باروت جمع شده در دنیای عرب زد و باعث شد عقده های چندین ساله مردم عرب در خاورمیانه به یکباره فوران کند . قیام مردم استبداد زده در این منطقه تا لحظه نگارش این یادداشت به سقوط زین العابدین بن علی رئیس جمهور  تونس و حسنی مبارک رئیس جمهور مصر شد . این در حالی است که خبرها حاکی از سقوط زودهنگام قذافی رهبر لیبی می دهند و اوضاع در بحرین و یمن و چند کشور عرب دیگر بحرانی است.اما صرف نظر از اینکه غایت این قیام ها چه خواهد بود ، در این یادداشت می خواهیم بررسی کنیم که عوامل به وجود آورنده آنها و شباهت و تفاوت آنها در تونس ، مصر و لیبی چه بوده است؟


عوامل سقوط بن علی

سقوط بن علی را می توان در چند عامل خلاصه نمود : اول آنکه وی فاقد مشروعیت وجودی است چرا که نحوه روی کارآمدن وی به شکل کودتا و نه از طریق انتخاب مردم بوده است . وی در هفتم نوامبر سال 1978 میلادی با کنار زدن حبیب بورقیبه از ریاست جمهوری به بهانه عدم ناتوانی وی در ادره امور خود را رئیس جمهور جدید تونس خواند.وی عدم مشروعیت وجودی خود را در سالهای اول ریاست جمهوری با انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی تا حدودی جبران نمود .هرچند این مساله چندان دوامی نیاورد.

اقدامات ضد دین بن‌علی در کنار سیاست‌های دیکتاتوری و سرکوب‌گرایانه وی موجب شد تا برخی از مسلمانان نگاهشان به دین به اجبار، نگاهی سکولار باشد و مثلا "حجاب" را جزئی از واجبات دین ندانند.

دوم استبداد سیاسی دوران وی بود که پس از دوره کوتاه فضای باز سیاسی به وجود آمد. با برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری در سال 1989 ، حزب حاکم با تقلب در انتخابات تمامی کرسی‌های پارلمانی را از آن خود کرد که این مساله یاس و سرخوردگی گروههای سیاسی را در پی داشت. فشارهای سیاسی افزایش یافت، درخواست گروههای اسلامی برای فعالیت سیاسی رد شد و طرفدارن آنها شکنجه شدند. در حکومت بن علی مطبوعات از قدرت محدودی برخوردار بودند. دولت سعی داشت اینترنت را تحت کنترل در آورد و معمولا روزنامه‌هایی را که جرات می‌کردند دیدگاه‌های مخالفان را چاپ کنند، توقیف می‌کرد. از طرفی فساد اقتصادی در خانواده و اطرافیان بن علی به دلیل عدم مسئولیت پذیری رئیس جمهور بسیار بالا بود و بسیاری ازامتیازات اقتصادی را به خود اختصاص داده بودند .

تحولات تونس، مصر و لیبی؛ شباهتها و تفاوتها

بی توجهی به فرهنگ و هنجارهای حاکم بر جامعه تونسی از دلایل دیگر نارضایتی مردم این کشور بوده است.

اگرچه وی در ظاهر با اسلام مشکلی نداشت اما عملا از اسلامی حمایت می‌کرد که در چارچوب عقاید فردی و سکولار باشد. این اقدامات ضد دین بن‌علی در کنار سیاست‌های دیکتاتوری و سرکوب‌گرایانه وی موجب شد تا برخی از مسلمانان نگاهشان به دین به اجبار، نگاهی سکولار باشد و مثلا "حجاب" را جزئی از واجبات دین ندانند.

همچنین وزارت امور زنان دولت بن‌علی حجاب را در برخی نهادها و مراکز از جمله مراکز آموزشی ممنوع کرد که سبب برافروختن خشم مردم مسلمان نیز می شد. این حرکت دولت بن‌علی در تضاد با قانون اساسی تونس بود که هر قانونی مبنی بر منع حجاب را رد می‌کند و همین مسئله موجب ناراحتی مردم مسلمان تونس شد.

از طرف دیگر بحران اقتصادی بود که که به نظر می رسد به عنوان عامل تسریع کننده این تحولات بود ." در سالهای اخیر سقوط درآمدهای حاصل از جهانگردی و صادرات، که فعالیتهای نمادین توفیق اقتصادی تونس بودند، به همراه بیکاری در میان جوانان و مهاجرت غیرقانونی آنان به اروپا نشانگر اوضاع نامناسب اقتصادی در تونس بود".با ادامه نابسامانی اقتصادی در جامعه، مردم دیگر خودکامگی و اقتدار گرایی حکومت را تاب نیاوردند. بدین ترتیب حکومت بن علی که فاقد مشروعیت وجودی بود با از دست دادن مشروعیت کارکردی خود دیگر نتوانست سرپا بایستد و با کوچکترین جرقه‌ای از هم فروپاشید.

سیستم و ساختار نظامی و غیردمکراتیک مصر باعث شده تا فساد گسترده ای در سطح حکومت و در دستگاههای مرتبط با قدرت شکل گیرد

تحولات تونس، مصر و لیبی؛ شباهتها و تفاوتها

عوامل جنبش های سیاسی - اجتماعی جامعه مصر

فساد گسترده اقتصادی در دستگاه حاکمیت مبارک، دیکتاتوری دولتی ، شکنجه سازمان یافته منتقدین سیاسی و ایدئولوژیک رهبری و دولت و محدود ساختن سیستماتیک و سانسور مطبوعات و ناشران در مصر ، برگزاری انتخابات فرمایشی و مهندسی شده ، چنان که همواره اسامی‌ حامیان رژیم از صندوق‌های رای بیرون آمده  ، تقلب گسترده در آخرین انتخابات ، عدم پاسخ گویی مبارک به جامعه ، عدم چرخش قدرت ، مادام العمر شدن رهبری مبارک فقر گسترده وَ عدم توسعه اقتصادی علیرغم تعهدات دولت اسباب ایجاد جنبش سیاسی - اجتماعی جامعه مصر و اعتراض به رهبری مادام العمر غیر پاسخگوی او گردید. اقتصاد و وضع زندگی مردم بسیار پایین و مشکلات معیشتی مردم بسیار بد است.قاهره با 17 میلیون جمعیت ، قریب سه تا چهار میلیون مقبره نشین دارد و فقر آشکارا در شهر قاهره قابل رویت است.اقتصاد وابسته و ضعیف، درآمد سرانه بسیار پایین( 2070 دلار در سال 2009)، بیکاری و .. از مهمترین چالشهای اقتصادی مردم است.جدای از همه معضلات و چالشهای اقتصادی، سیستم و ساختار نظامی و غیردمکراتیک مصر باعث شده تا فساد گسترده ای در سطح حکومت و در دستگاههای مرتبط با قدرت شکل گیرد5.اینها از جمله ویژگی های مشابه تونس و مصر بوده است .

از طرفی باید اختلافات  داخلی در حاکمیت ، نیازهای جدید غرب به سرکردگی آمریکا ، را باید به این عوامل اضافه نمود .مبارک قصد داشت بعد از خود قدرت را به فرندش واگذار کند . این امر موجبات نارضایتی نخبگان نظامی را نیز فراهم آورده بود چنان که ارتش مصر نیز در این وقایع سعی کرد با مردم درگیر نشود. " بزرگ‌ترین مخالفین واگذاری رهبری آینده مصر و مدعیان ریاست جمهوری آینده از حلقه نخبگان نظامی؛ "ژنرال عمرسلیمان" رئیس سرویس اطلاعات مصر، "ژنرال حسین طنطاوی" وزیر دفاع و "ژنرال سامی ‌عنان" رئیس ستاد ارتش هستند. در این بین ژنرال عمر سلیمان، نقش اصلی ابراز مخالفت و لابی کردن با آمریکا و اپوزیسون داخلی برای سرنگونی مبارک را برعهده گرفت ".از طرفی با توجه به بی اعتبار شدن گسترده چهره غرب بالاخص آمریکا در منطقه به خاطر حمایت از رژیم‌های فاسد و دیکتاتور، کشورهای غرب به این پرسش رسیده اند که چرا آسیب ناشی از فساد گسترده حکومت‌های فاسد منطقه گریبانگیر آنها شود؟ از این رو تصمیم گرفته اند بین دیکتاتوری و فساد حکومت‌ها وَ اتحاد با آمریکا تفکیک ایجاد کنند. در سیاست جدید این کشورها، این دو موضوع لازم و ملزوم یکدیگر نیستند . از سوی  دیگر غرب برای جلوگیری از رشد فزاینده رادیکالیسم اسلامی‌ تصمیم گرفته از جریانات سیاسی و نیروهای اپوزیسیونِ حامی‌ اسلام معتدل یا به اصطلاح آنها "اسلام لیبرالیستی" حمایت کند. از منظر غرب؛ با روی کار آمدن نیروهای معتدل اسلامی ‌و برچیده شدن فساد حکومتی، می‌توان ضمن جلوگیری از رشد تروریسم و افراطی گرایی، بخشی از نارضایتی‌های گسترده مسلمانان نسبت به غرب را کاهش داد. البته در این میان نارضایتی مردم از ناتوانی حکومت در حفظ امنیت کشور که به ویژه در شب نخست سال نو میلادی با انفجار اسکندریه به رخ کشیده شد را می توان از دیگر عوامل شکسته شدن سکوت مردم مصر دانست.

اما تمامی قیام های عربی اخیر طی 2 ماه گذشته نقاط مشترکی داشتند. دیکتاتورهای جهان عرب که هر کدام بیش از 30 سال با تقلب و زور قدرت را در اختیار داشته اند در طول حکومت خود به جای توجه به خواسته های مردمی همواره به فکر ثروت اندوزی برای خاندان خود بوده اند

تحولات تونس، مصر و لیبی؛ شباهتها و تفاوتها

قیام مردم لیبی

اما قیام مردم لیبی نیز به خاطر ابعاد گسترده آن دارای اهمیت بسیاری می باشد.وضعیت نامطلوب اقتصادی و استبدادسیاسی در این کشور نیز از عوامل اصلی قیام مردم این کشور بوده است .

خشونت و سرکوب وحشیانه مردمی توسط نیروهای امنیتی وابسته به معمر القذافی رهبر دیکتاتور لیبی مهمترین تفاوت قیام لیبی با دیگر کشورهای عربی است. درانقلاب تونس و مصر نیروهای ارتش نه تنها به قلع و قمع مردم نپرداختند بلکه در طول قیام سعی داشتند مانع از جنگ داخلی میان طرفداران دولت و نیروهای مردمی شوند.   نکته دیگر اینکه مقامات دولتی مصر و تونس پس از به راه انداختن حمام خون و کشتار مردم به ظاهر و برای فریب افکار عمومی کمیته به اصطلاح حقیقت یاب تشکیل می دادند اما در مورد لیبی نه تنها عذرخواهی از مردم صورت نگرفت بلکه سیف الاسلام قذافی پسر دیکتاتور لیبی کاملا آشکار مردم این کشور را تهدید کرد که در صورت عدم پذیرش گفتگوهای ملی قتل عام خواهند شد.

نقاط مشترک قیام های عربی

اما تمامی قیام های عربی اخیر طی 2 ماه گذشته نقاط مشترکی داشتند. دیکتاتورهای جهان عرب که هر کدام بیش از 30 سال با تقلب و زور قدرت را در اختیار داشته اند در طول حکومت خود به جای توجه به خواسته های مردمی همواره به فکر ثروت اندوزی برای خاندان خود بوده اند.

زین العابدین بن علی، حسنی مبارک، علی عبدالله صالح، معمر القذافی و دیگر دیکتاتورهای جهان عرب تنها زمانی از خواب غفلت بیرون آمدند که فریاد عدالتخواهی ملت های عرب سر به آسمان کشیده بود. در چنین شرایطی دیکتاتورهای عرب نه برای تحقق حقوق مشروع ملت هایشان بلکه برای حفظ رژیم های مستبد خود ندای اصلاحات سردادند.

برپایی راهپیمایی بدون مجوز، مبارزه با فقر، بیکاری، فراهم کردن شرایط خرید مسکن، اصلاح قانون اساسی و آزادی مطبوعات از جمله وعده های رژیم های دیکتاتوری عربی برای باقی ماندن در قدرت به شمار می رود.

سرنگونی حکومت های بن علی و مبارک و تجارب تاریخی این حقیقت را ثابت می کند که فوران اراده مردمی و موج خروشان تغییر هیچ دیکتاتوری را در امان نخواهد گذاشت و سرکوب و ارعاب تنها روند سقوط آنها را هموارتر خواهد کرد.در این میان تاثیر پذیری این قیام ها  از انقلاب اسلامی ایران و بیداری شکل گرفته در منطقه ، همچنین تاثیر رسانه ها در گسترش و تهییج مردم به اعتراضات و ایجاد فشار بر رهبران دیکتاتور این کشورها برای کناره گیری از قدرت را نباید فراموش کرد.

بخش سیاست تبیان


منبع: سیاست ما