تبیان، دستیار زندگی
از نیکوترین و اساسی ترین روش های تربیت روش محبّت است که بیشترین تناسب را با فطرت آدمی و سرشت انسانی دارد. نیروی محبّت در تربیت نیرویی برانگیزاننده و تحوّل آفرین است و اگر درست و به اعتدال به کار گرفته شود تأثیری شگفت در نزاهت آدمی و تحقق تربیت کمالی دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش محبت در تربیت

محبت به کودک


محبت نقشی اساسی در تربیت آدمی دارد چرا که محبت به انسان ها عزت نفس میدهد و انسان را در راه تربیت انعطاف پذیر می کند و این نرم بودن باعث نرم شدن روح طرف مقابل میشود تا حقایق را بهتر بپذیرد

و در مقابل حق جبهه نگیرد .


هر که را جامه ز عشقی چاک شد

او ز حرص و عیب، کلی پاک شد1

با توجّه به میدان گسترده تأثیر محبت در تربیت و نقشی که محبت در مشاکلت و مشابهت دارد، اولیای خداوند آن را بهترین بستر تربیت می دانستند و آن را محور تربیت قرار می دادند، چنانکه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بدان اشارت کرده و فرموده است:

«نحن شجرة النبوة و محط الرسالة، و مختلف الملائکه، و معادن العلم، و ینابیع الحکم ناصرنا و محبنا ینتظر الرحمة، و عدونا و مبغضنا ینتظر السّطوة.» ؛ ما درخت نبوّتیم و فرود آمد نگاه رسالت، و جای آمد و شد فرشتگان رحمت، و کان های دانش و چشمه سارهای بینش. یاور و دوست ما، امید رحمت می برد، و دشمن و کینه جوی ما، انتظار قهر و سطوت.

نقش محبّت در تربیت :

انسان به هر چه محبّت پیدا کند بدو متمایل می شود و رنگ و بو و حال و هوای او را می گیرد و همسانی صورت می پذیرد؛ به بیان علی (علیه السلام): «من احبّ شیئا لهج بذکره. » 2؛ هر که چیزی را دوست بدارد، به یاد آن حریص می شود.

بنابراین روش محبت کار سازترین روش در اصلاح آدمی و منصف کردن متربّی به صفات نیکوی انسانی است و در تربیتی خردمندانه بیشترین نقش به محبّت اختصاص می یابد. امیرمؤمنان (علیه السلام) در حکمتی والا فرموده است:

« التودد بصف العقل. » 3 ؛ دوستی ورزیدن نیمی از خرد است.

آنچه آدمیان را به هم پیوند می دهد و زمینه تربیت مطلوب را فراهم می سازد، محبت است و از این رو باید بیش از هر روش دیگر مورد عنایت قرار گیرد. امام علی (علیه السلام) محبّت را چنین عاملی معرفی کرده است:

« المودة قرابة مستفادة. » 4؛ دوستی ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد.

بی گمان در تربیت تا پیوندی انسانی و ارتباطی عاطفی و زمینه دوستی فراهم نشود، نمی توان گامی در جهت اهداف مطلوب برداشت. این امر شاخصه تربیت انسانی است.

مهر و رقّت وصف انسانی بود

خشم و شهوت و صف حیوانی بود 5

انسان به هر چه محبّت پیدا کند بدو متمایل می شود و رنگ و بو و حال و هوای او را می گیرد و همسانی صورت می پذیرد؛ به بیان علی (علیه السلام): «من احبّ شیئا لهج بذکره. » 2؛ هر که چیزی را دوست بدارد، به یاد آن حریص می شود

نیکوترین سنّت در تربیت:

با توجّه به سرشت آدمی و تأثیرپذیری انسان از نرمی و دوستی و انزجار فطرت آدمی از تندی و خشونت گرایی، نیکوترین راه و رسم در تربیت آدمی تربیتی است که به روش محبت سامان می پذیرد؛ و اساساً ستون های دین الهی بر دوستی حق استوار شده است و از این راه فطری تربیت حقیقی جلوه می کند. امیرمومنان علی (علیه السلام) در ضمن خطبه ای فرموده است:

« ثمّ انّ هذا الاسلام دین الله الذی اصطفاه لنفسه، و اصطنعه علی عینه، و اصفاه خیرة خلقه، و اقام دعا ئمه علی محبته. » 6

محبت به فرزند

دیگر اینکه این اسلام دین خداست که آن را برای خود گزید، و به دیده عنایت خویش پرورید، و بهترین آفریدگان خود را مخصوص [رساندن] آن [به مردمان] گردانید و ستون های آن را بر دوستی خود استوار نمود.

خداوند در سرشت هر موجودی عشق ذاتی سیر به سوی کمال خود را ایجاد کرده است و روش محبّت در تربیت بر چنین سنّتی استوار است. از علی (علیه السلام) روایت شده است که گفت از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در باره سنت آن حضرت پرسیدم، فرمود:

« والحب اساسی.» 7 محبت بنیاد و اساس [ روش و سنّت ] من است.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) والاترین مربّی بشر، مردمان را به محبّت تربیت نمود و بیش از هر چیز از این روش بهره برد. از انس بن مالک در توصیف آن حضرت چنین نقل شده است:

« کان رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) من اشد الناس لطفا بالناس. » 8

رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) بیشترین لطف [و محبت] را به مردم داشت.

رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) آن تحوّل اساسی را در پرتو چنین روشی محقّق ساخت، زیرا روش محبت در تربیت روشی است برانگیزنده همه استعدادها آدمی در جهت کمال مطلق.

« تولید رقّت و رفع غلظت و خشونت از روح، و به عبارت دیگر تلطیف عواطف، و همچنین توحّد و تاحّد و تمرکز و از بین رفتن تشنّت و تفرّق نیروها و در نتیجه قدرت حاصل از تجمّع، همه از آثار عشق  و محبّت است. » 9

محبّت چنان انسان ار متحوّل می سازد که هیچ چیز دیگری با آن قابل قیاس  نیست و هیچ چیز نمی تواند مانند آن انسان را از ملک به ملکوت بکشاند.

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جملــه علت هـای ما

ای دوای نــخـــوت و نــــامــــوس مــا

ای تــو افلاطــون و جالینـوس ما

جسم خــاک از عشق بـر افلاک شد

کوه در رقص آمد و چالاک شد10

خداوند در سرشت هر موجودی عشق ذاتی سیر به سوی کمال خود را ایجاد کرده است و روش محبّت در تربیت بر چنین سنّتی استوار است. از علی (علیه السلام) روایت شده است که گفت از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در باره سنت آن حضرت پرسیدم، فرمود: « والحب اساسی.» محبت بنیاد و اساس [ روش و سنّت ] من است

محبت اولیای خدا:

محبت به کودک

بر انگیختن فضایل و خوبی ها، و عشق به سجایای انسانی و کمالات ربانی که با سرشت انسان آمیخته است، عرصه ای نیکو در تربیت آدمی و با این جهت گیری است که محبت اولیای خدا از مهم ترین عوامل موثر در تربیت است. از امیرمومنان علی (علیه السلام) چنین وارد شده است:

« اسعد النّاس من عرف فضلنا، و تقرّب الی الله بنا، و اخلص حبنا، و عمل بما الیه ندبنا، و انتهی عمّا عنه نهینا. فذاک منّا و هو فی دار المقامة معنا. » 11

نیک بخت ترین مردمان کسی است که برتری مرتبت ما را بشناسد، و به وسیلت ما به خدا قربت جوید، و محبت ما را در خود خالص سازد، و بدانچه او را فرا خوانده ایم عمل کند، و از آنچه او را نهی کرده ایم باز ایستد. پس چنین کسی از ما است و در خانه آخرت همراه ما است.

محبت حقیقی [ و به دور از شائبه خودخواهی و ریاکاری و نفع طلبی] به اولیای خدا چنین کار ساز است و آن همه تاکید بر این روش در تربیت، بدین سبب است. امیرمومنان فرموده است:

« من احبنا فلبعمل بعملنا، و لیتجلبب الورغ.» 12 ؛ هر که ما را دوست دارد، باید به عمل ما عمل کند، و به پرواپیشگی خود را پوشش دهد.

نتیجه :

خداوند مهربانترین مهریانان است و از روی لطف و کرم و مهر به بندگان خود نظر دارد خطاهایشان را میبخشد و بدون حد و حساب نعمت ارزانیشان میدارد و این محبت او است که دلها را به امد زنده میکند و آدمی را نسبت به محبت سوق میدهد

و لازمه محبت بنده نسبت به خدا و اولیاء الله اطاعت است و این یعنی بدست اوردن سعادت ابدی خداوند محبت میکند و راهنمایی میکند و بنده  و اطاعت می کند و اینگونه خود را به خدا میرساند.


پی نوشت ها:

1- مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 35.

2- شرح غررالحکم، ج 5، ص 177.

3- نهج البلاغه، حکمت 142.

4- همان، حکمت 211.

5- مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 133.

6- نهج البلاغه، خطبه 198.

7- ابوالفضل عیّاض بن موسی بن عیّاض (قاضی عیّاض)، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، تحقیق علی محمد البجاوی، دار الکتب العربی، بیروت، ج1، ص 187.

8- ابو نعیم احمد بن عبدالله بن احمد الاصبهانی، دلائل النبوّة، تحقیق محمد رواس قلعه جی، عبدالبر عباس، الطبعة الثانیة، بیروت، 1406ق . ج 1، ص 182؛ همو، حلبة الاولیاء، ج 6، ص 26؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، المطالب  العالبة بزواند المسانیدالثمانیة، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، دارالمعرفة، بیروت، ج 4، ص 24.

9- مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی علیه السلام، چاپ اول، انتشارات حسینیه ارشاد، 1349ش. ص 41.

10- مثنوی معنوی، دفتر اول، صص 35- 36.

11- شرح غرر الحکم، ج 2، ص 461.

فرآوری: محمدی

بخش نهج البلاغه تبیان

منبع : کتاب ماه مهر پرور  مصطفی دلشاد تهرانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.