تبیان، دستیار زندگی
او از یك سو گواه اعمال امت است ، چرا كه اعمال آنها را مى‏بیند چنان كه در جاى دیگر مى‏خوانیم : « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ؛ بگو عمل كنید خداوند و رسول او و مؤمنان (امامان معصوم) اعمال شما را مى‏بینند .»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سعادت، تنها در گرو تهدید و تشویق

سعادت


پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) بشارت دهنده نیكوكاران به پاداش بى پایان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پیروزى و موفقیت پر افتخار و انذار كننده كافران و منافقان از عذاب دردناك الهى، از خسارت تمام سرمایه‏هاى وجودى، و از سقوط در دامان بدبختى در دنیا و آخرت است.


تو چراغ فروزانى!

« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً (احزاب 45) وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً ؛ اى پیامبر! همانا ما تو را گواه (بر مردم) و بشارت دهنده و بیم‏دهنده فرستادیم. و (نیز) دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابان (قرار دادیم).» (احزاب 46)

در این دو آیه، نقش پیامبر اكرم (صلى اللَّه علیه و آله) در جامعه بیان شده است.

او مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كند و شیوه‏ى او در این دعوت ، بشارت و انذار است ، امّا نه فقط با زبان ، بلكه عمل او نیز حجّت بر مردم و الگویى براى آنان است .

و نیز در این آیات روى سخن به پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله) است ولى نتیجه آن براى مؤمنان می باشد .

در این دو آیه پنج توصیف براى پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) آمده است ؛ نخست مى‏فرماید :" اى پیامبر ما تو را به عنوان شاهد و گواه فرستادیم : (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً) ."

او از یك سو گواه اعمال امت است، چرا كه اعمال آنها را مى‏بیند چنان كه در جاى دیگر مى‏خوانیم : « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ؛ بگو عمل كنید خداوند و رسول او و مؤمنان (امامان معصوم) اعمال شما را مى‏بینند .» (توبه- 105) و از سوى دیگر شاهد و گواه بر انبیاى پیشین است كه آنها خود گواه امت خویش بودند : « فَكَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِیداً ؛ حال آنها چگونه است آن روز كه براى هر امتى گواهى بر اعمالشان مى‏طلبیم و تو را گواه بر اعمال اینها قرار خواهیم داد .» (نساء 41).

و از سوى سوم وجود او با اوصاف و اخلاقش و با برنامه‏هاى سازنده‏اش با سوابق درخشانش و با عملكردش شاهد و گواه بر حقانیت مكتب ، و شاهد و گواه بر عظمت و قدرت پروردگار است.

سپس به توصیف دوم و سوم پرداخته مى‏فرماید : « ما تو را بشارت دهنده و انذار كننده قرار دادیم ؛ (وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً).»

بشارت دهنده نیكوكاران به پاداش بى پایان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پیروزى و موفقیت پر افتخار و انذار كننده كافران و منافقان از عذاب دردناك الهى، از خسارت تمام سرمایه‏هاى وجودى ، و از سقوط در دامان بدبختى در دنیا و آخرت.

دعوت به سوى خداوند مرحله‏اى است بعد از بشارت و انذار، چرا كه بشارت و انذار وسیله‏اى است براى آماده ساختن افراد به منظور پذیرش حق ، هنگامى كه از طریق تشویق و تهدید آمادگى پذیرش حاصل شد ، دعوت به سوى خداوند شروع مى‏شود ، تنها در اینجا است كه دعوت مؤثر خواهد افتاد

بشارت و انذار با یکدیگر همراه است

و نیز قابل توجه است كه بشارت و انذار همه جا باید توأم با هم و متعادل با یكدیگر باشد ، چرا كه نیمى از وجود انسان را علاقه جلب منفعت و نیم دیگرى را دفع مضرت تشكیل مى‏دهد ،" بشارت" انگیزه بخش اول است و" انذار" انگیزه بخش دوم ، و آنها كه در برنامه‏هاى خود تنها روى یك قسمت تكیه مى‏كنند انسان را به حقیقت نشناخته‏اند و انگیزه‏هاى حركت او را مورد توجه قرار نداده‏اند .

آیه بعد به چهارمین و پنجمین وصف پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) اشاره كرده و مى‏گوید :« ما تو را دعوت كننده به سوى اللَّه به فرمان او قرار دادیم، و هم چراغ روشنى بخش ؛ وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً .».

در اینجا به چند نكته باید توجه كرد:

سعادت

1- مقام" شهود" و گواه بودن پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) قبل از همه اوصاف او ذكر شده  چرا كه این مقام، نیاز به مقدمه‏اى جز وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و رسالت او ندارد و همین كه به این مقام منصوب گشت شاهد بودن او از تمام جهاتى كه در بالا گفتیم مسلم مى‏شود، ولى مقام" بشارت" و" انذار" برنامه‏هایى است كه بعد از آن تحقق مى‏یابد.

2- دعوت به سوى خداوند مرحله‏اى است بعد از بشارت و انذار، چرا كه بشارت و انذار وسیله‏اى است براى آماده ساختن افراد به منظور پذیرش حق ، هنگامى كه از طریق تشویق و تهدید آمادگى پذیرش حاصل شد ، دعوت به سوى خداوند شروع مى‏شود ، تنها در اینجا است كه دعوت مؤثر خواهد افتاد.

3- با اینكه همه كارهاى پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) به اذن و فرمان خدا است در اینجا تنها برنامه دعوت مقید به اذن پروردگار شده ، و این به خاطر آن است كه مشكلترین و مهمترین كار پیامبران همان دعوت به سوى خداوند است ؛ چرا كه باید مردم را در مسیرى بر خلاف هوس ها و شهوات سیر دهد و در این مرحله نیازمند اذن و فرمان و یارى خدامی باشد تا به انجام رسد ، ضمناً روشن شود كه پیامبر از خود چیزى ندارد و آنچه مى‏گوید به اذن خدا است.

4-" سراج منیر" بودن پیامبر صلی الله علیه وآله با توجه به اینكه" سراج" به معنى" چراغ" و" منیر" به معنى" نورافشان" است ، اشاره به معجزات و دلائل حقانیت و نشانه‏هاى صدق دعوت پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) است ، او چراغ روشنى است كه خودش گواه خویش است، تاریكیها و ظلمات را مى‏زداید ، و چشم ها و دلها را به سوى خود متوجه مى‏كند ، و همانگونه كه آفتاب آمد دلیل آفتاب وجود او نیز دلیل حقانیت او است .

قابل توجه اینكه در قرآن مجید چهار بار واژه" سراج" آمده كه در سه مورد به معنى" خورشید" است ، از جمله در سوره نوح آیه 16 مى‏فرماید : « وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجا ؛ خداوند ماه را نور آسمانها و خورشید چراغ فروزنده آن قرار داد .»

گفتیم" سراج" در اصل به معنى چراغ است كه در سابق با استفاده از فتیله و روغن قابل اشتعال و امروز با نیروى برق و مانند آن منبع نور و روشنایى است ، ولى به گفته" راغب" در" مفردات" این كلمه تدریجاً به هر منبع نور و روشنایى اطلاق شده است. و اطلاق آن به خورشید به خاطر آن است كه نور آن از درونش مى‏جوشد ، و همچون ماه اكتساب نور از منبع دیگرى نمى‏كند .

وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) مایه آرامش، و فرار دزدان دین و ایمان و گرگان بیرحم ستمگر جامعه‏، و موجب پرورش و نمو روح ایمان و اخلاق، و خلاصه مایه حیات و جنبش و حركت است، و تاریخ زندگى او شاهد و گواه زنده این موضوع می باشد
قرآن

وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) همچون خورشید تابانى است كه ظلمت هاى جهل و شرك و كفر را از افق آسمان روح انسانها مى‏زداید ولى همانگونه كه نابینایان از نور آفتاب استفاده نمى‏كنند و خفاشانى كه چشمشان توانایى دیدن این نور را ندارد خود را از آن پنهان مى‏دارند، كوردلان لجوج نیز از این نور هرگز استفاده نكرده و نمى‏كنند، و ابو جهل‏ها دست در گوش مى‏كردند كه آهنگ قرآن او را نشنوند.

همیشه ظلمت و تاریكى مایه اضطراب و وحشت است و نور سبب آرامش ، دزدان از تاریكى شب استفاده مى‏كنند ، و حیوانات درنده بیابان غالباً در تاریكى شب از لانه خود بیرون مى‏آیند.

تاریكى مایه پراكندگى است ، و نور سبب جمعیت و اجتماع است ، به همین دلیل اگر چراغى را در یك شب تاریك در میان بیابانى روشن كنیم در مدت كوتاهى انواع حشرات دور آن جمع مى‏شوند.

روشنایى و نور مایه نمو درختان، پرورش گلها، رسیدن میوه‏ها، و خلاصه تمام فعالیتهاى حیاتى است، و تشبیه وجود پیامبر صلی الله علیه وآله به یك منبع نور همه این مفاهیم را در ذهن تداعى مى‏كند.

وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) مایه آرامش، و فرار دزدان دین و ایمان و گرگان بیرحم ستمگر جامعه‏، و موجب پرورش و نمو روح ایمان و اخلاق، و خلاصه مایه حیات و جنبش و حركت است، و تاریخ زندگى او شاهد و گواه زنده این موضوع می باشد .

پیام‏هایی از آیات :

1ـ باید نقش و مسئولیّت افراد را به آنان و جامعه اعلام كرد : «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ» ...

2ـ در برابر نیش‏ها و آزار دشمن، تجلیل لازم است : «أَرْسَلْناكَ شاهِداً» ...

3ـ پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) بر اعمال مردم گواه است : «شاهِداً»

4ـ كسى مى‏تواند بشارت و هشدار دهد كه بر اعمال و رفتار مردم شاهد و در صحنه حاضر باشد : «شاهِداً وَ مُبَشِّراً»

5ـ در تبلیغ و تربیت ، بشارت و انذار هر دو لازم است : «مُبَشِّراً وَ نَذِیراً»

6ـ بشارت و انذار، وسیله‏ى دعوت انبیاست : «مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً»

7ـ انبیا مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنند ، نه خود : «داعِیاً إِلَى اللَّهِ»

8ـ انبیا نیز در برابر خداوند از خود استقلالى ندارند و موفقیّت و دعوت آنان با اذن الهى است : «بِإِذْنِهِ»

9ـ پیامبر در جامعه ، چراغ هدایتى است كه نور آن سبب رشد ، حركت و تشخیص است : «سِراجاً مُنِیراً»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

1- تفسیر نور ، ج 9

2- تفسیر نمونه ، ج17